ایرانا – 4 (ویژه تجاوز در زندان ها )
- سر
تیتر
شهادت بازداشتی
در برابر
نمایندگان
مجلس: بارها
در کهریزک با
باتوم به من
تجاوز کردند و
هنوز خونریزی
دارم
شهادت
جراح معروف و
دستیارش از
تجاوز به
زندانی
قربانيان تجاوزهای
جنسی حاضرند
در مجلس صحبت
کنند
اینجا 209 است،
مسائل خصوصی
نداریم، هرچه
میدانی
بنویس!
- شرح
شهادت یک
بازداشتی در
برابر
نمایندگان
مجلس: بارها در
کهریزک با
باتوم به من
تجاوز کردند و
هنوز خونریزی
دارم
زمانی
که آقای
بروجردی با
هیئت همراه از
زندان اوین
بازدید کرد،
از بند عمومی
بازداشتیهای
حوادث اخیر در
قرنطینهی
اندرزگاه هفت
زندان اوین هم
بازدید کرد.
در جریان این
بازدید، ع . ب
از میان بازداشتی
ها اجازه صحبت
خواست و سپس
گفت: قبل از
انتقال به
اوین، در کمپ
کهریزک بودم و
بارها با
باتوم مورد
تجاوز قرار
گرفتم، بطوری
که هنوز هر
روز مقداری
خون از من دفع
می شود. قدرتالله
علیخانی عضو
اصلاح طلب
کمیته
پیگیری مجلس
که ناظر این
شهادت بوده،
در حالی که از
صحبتهای این
جوان تحت
تاثیر قرار
گرفته بود،
دیگر طاقت نیاورد
و با ناراحتی
آن بند را ترک کرد.
پس پایان
شهادت این
زندانی، علاء
الدین بروجردی
رئیس کمیسیون
امنیت و سیاست
خارجی مجلس
دستور داد این
بازداشتی را
برای درمان به
بهداری
بازداشتگاه
ببرند. نیمساعت
پس از آنکه
هیئت مجلس بند
را ترک کرد، ع .
ب از بهداری
به بند باز
گردانده شد.
دو ساعت بعد
قاضی مرتضوی
وارد بند
عمومی شد و به
ع . ب دستور
داد وسائلش را
جمع کند و سپس
او را با خود
برد. تا وقتی
من در زندان بودم،
هیچکس از سرنوشت
ع . ب خبر نداشت.
شهادت
جراح معروف و
دستیارش از
تجاوز به زندانی
دکتر
فاضلی که از
جراحان بنام
است دیروز صبح
به من گفت: دوست
دارم امروز تو
دستیارم باشی.
با کمال میل
قبول کردم چون
همیشه جراحی
های خیلی سخت
عروقی نورونی
را انجام می
داد و کلی
نکته جدید در
هربار
دستیاری یاد
می گرفتم اما
این بار یک
عمل ساده بود.
یک کیست
مقعدی.
دکتر
فاضلی
احتمالا
حوصله نداشت
خودش عمل کند
مرا به ظاهر دستیار
کرده بود. من
به آرامی کیست
را جدا کردم
اما زمانی که
خارجش کردم
متوجه شدم کیست
نیست و یک
توده ی عفونی
است و برای
"پاتو" آنرا
بسته بندی
کردم. دکتر
بعد از عمل از
من خواهش کرد
که شخصا به
آزمایشگاه
بروم و جواب
را بگیرم و به
دکتر روحانی بگویم
که نهایت دقت
را بکنند چرا
که این بیمار
از بستگان
دکتر هستند.
حالا فهمیدم چرا
دکتر عمل به
این سادگی را
قبول کرده. بی
علاقه به
آزمایشگاه
رفتم و ظرف را تحویل
دادم و 40دقیقه
ایی با دکتر
روحانی گرم
صحبت شده بودم
که جواب آمد Chlamydia یک
بیماری عفونی
آمیزشی اما با
این سطح خیلی
عجیب بود. سطح
درگیری آنقدر زیاد
بود که دکتر
به جای درمان
دارویی از
جراحی
استفاده کرده
بود. به اتاق
دکتر رسیدم و
گفتم Chlamydiaاست.
دکتر بدون
توجه به من
گفت: علی می
دانی چرا امروز
از تو خواستم
که دستیار من
باشی؟ بی
مهابا گفتم
چون در شان
شما نبود.
دکتر لبخندی
زد و گفت نه
مثل همیشه
اشتباه کردی-
این بیمار از
بستگان ماست
که تازه از
زندان آزاد شده.
می دانی این
عفونت از چه
راهی انتقال
پیدا می کند؟
برق
از سرم پرید.
اولین موردی
بود که می
دیدم و خودم عملش
می کردم. گفت
می خواهم با باقری
لنکرانی تماس
بگیرم و همه
چیز را بگویم.
گفت حالا برو
ببین وضعش چه
طور است. مات و
مبهوت مانده بودم.
گفتم دکتر با
چه کسی آمده
است؟ خانواده اش
خبر دارند؟
گفت علی جان
آرام باش
هیچکس خبر از
این موضوع تجاوز
جز من و تو
ندارد حتی خانواده
اش .
گفتم
یعنی نگفته
است؟ بیچاره
حتما خجالت
کشیده. گفت
نمی دانم می
خواهی هنگام
ویزیت دکتر
جعفری تو هم
حضور داشته
باش(دکتر
فاضلی همیشه
بعد از عمل
بیمارانش را
برای معاینه
روانپزشکی به
دکتر جعفری می
سپارد)
ساعت
6 دکتر جعفری
آمد و به
اتفاق به اتاق
بیمار رفتیم. چند
سوال کرد که
او هم یک سری
جواب شکسته
بسته داد و
دکتر از من
خواست که
ایشان را تنها
بگذارم. نیم
ساعتی بیرون
ماندم و بیرون
آمد. گفت هیچ
چیز یادش نمی
آید. می دانی
یعنی چه دکتر؟
گفتم عوارض
بیهوشی. گفت
نه احتمالا * rohypnol گفتم
دکتر مگر می شود؟
آنقدر حالم بد
شد که دکتر
جعفری مرا به
پاویون رساند
و پرستار
برایم آب قندی
آورد. گفتم
دکتر چرا در
حکومت اسلامی
که این کار از مذموم
ترین کارهاست
همچین اتفاقی
می افتد؟ گفت
ببین این عمل
چند هدف را
دنبال می کند
1-
ایجاد ترس
وارعاب در
جامعه
2-
ایجاد خشونت و
ترویج آن در
جامعه:تصور کن
در زندان با
دست های بسته
به شما تجاوز کنند
و هیچ کاری
نتوانی انجام
دهی. اکثر
قریب به اتفاق
افراد حاضرند
بمیرند و این عمل
با آنها انجام
نشود. پس در
همین مرحله یا
دست از جان می
شویی و دیگر
هیچ چیز برایت
اهمیت ندارد
جز انتقام یا
اینکه دیگر
هیچوقت جرات و
جسارتی برایت
باقی نمی ماند
که هر دو از
عوامل خشونت
هستند و از
طرف دیگر تاثیری
که روی
اطرافیانت می گذارد.
تصور کن بچه
تو را کسی
بکشد. ممکن
است از قصاص
او بگذری اما
اگر بفهمی کسی
به فرزندت
تجاوز کرده
تحت هیچ
شرایطی حاضر
نمی شوی شخص
را ببخشی. حتی
به قیمت مرگ.
یادت باشد که خشونت
عامل نابودی
جنبش های مدنی
صلح آمیز است.
سردمداران
حکومت هر کاری
می کنند تا
بتوانند
احساسات جامعه
را جریحه دار
کنند و پس از
آن مردم دست به
حرکات خشونت
آمیز بزنند تا
مجوزی بگیرند
برای بستن مردم
به گلوله.
اما
اتفاق جدی تری
که برای شخصی که
به او تجاوز
شده است می
افتد اینست از
او یک فرد افسرده
و منفعل می
سازد. تجاوز
شکستن و خرد
کردن افرادی
است که باشکنجه
های معمول خرد
نمی شوند.
معمولا این
افراد
انسانهایی
هستند که از
لحاظ روحی
بسیار قوی
هستند و معمولا
اگر این افراد
تحت درمان
دارویی قرار
نگیرند خودکشی
می کنند چرا
که دایم در این
فکر هستند که
از حرمت شرف
خودشان
نتوانسته اند
دفاع کنند و
از طرفی با
منفعل شدن
آنها نظام را
تهدید نمی
کنند و تازه
ثابت کردن این
موضوع از همه
چیز سخت تر
است چرا که هم
تشخیص تجاوز
جنسی به عهده
پزشک قانونی است
که در انحصار
دولت است وهم
به دلیل گذشت
زمان به علت
نبود علامت
مثبت تقریباً غیرممکن
است. و
جالبتراینکه بیشترافراد
مایل به معاینه
پزشکی،
بازجویی پلیس
و رسیدگی
دادگاه نیستند.
و از طرف دیگرامران
فقط بر اساس
شهادت گواهان
محکوم نمیشوند
و باید مدارک
تأیید کننده
از دیگران کسب
شود. مدارک
مربوط به
اثبات دخول،
هویت تجاوز
کننده و... .به
دکتر فاضلی زنگ
زدم و شرح ما
وقع را گفتم و
گفتم که می خواهم
این موضوع را
منتشر کنم.
گفت فعلا دست
نگه دارم تا
نه سر خود را
به باد دهم نه
سر بیمارم را .
امروز
با دکتر فاضلی
قرار دارم. می
خوام پیشنهاد
بدهم یک نامه
بنویسیم راجع
به این موضوع
به رئیس مجلسی
که می گوید
تجاوز جنسی
اتفاق نیافتاده
و امضای تمام
پزشک هایی که
می شود را بعد
از معاینه
بگیرم.
بعد
از تجاوز قرص
هائی به
زندانی
میدهند. اگر
از این قرص به
این بازداشتی
ها داده باشند
آنوقت ثابت
کردن تجاوز
خیلی سخت است.
چون نهایتا تا
72 ساعت در
ادرار قابل
شناسائی است.
حالا
حداقل یک مورد
در دست خودمان
است.
ضمنا
اگر آشنایی
دارید که تازه
از زندان آزاد
شده حتما پست بعدی
رو بخوانید و
اگر حتی گفت
بهش تجاوز
نشده حتما
کارهایی که
گفتم را انجام
بدهید، چون
اگر بهش
روهیپنول
داده باشند
هیچی یادش نمی
یاد.
*rohypnol:روهیپنول
یا روفیز
دارویی است از
خانواده
داروهای خواب
آور و از طبقه ی
پام ها با
قدرتی بسیار
بالاتر که به
دلیل تاثیرات
بسیار قوی و
طولانی که این
دارو در خاموش
سازی مرکز
سیستم عصبی
اعمال می کند
به "داروی
تجاوز " معروف
است. عوارض
این دارو استفراغ
، توهم،
دشواری در
تنفس، کما و
فراموشی
کامل، اختلال
در تکلم و یا
حتی مرگ است.
قربانيان
تجاوزهای
جنسی حاضرند
در مجلس صحبت
کنند
پس
از آنکه رئيس
مجلس ايران،
علی
لاريجانی،
تجاوز جنسی به
دستگيرشدگان
رويدادهای
جاری ايران را
در زندان های
اين کشور
تکذيب کرد،
"خبر آنلاين"،
خبرگزاری
نزديک به علی لاريجانی
از قول برخی
نمايندگان
مهدی کروبی
نوشت : اگر
مجلس جلسۀ
غيرعلنی و
غيررسمی تشکيل
بدهد همۀ
کسانی که به
مهدی کروبی
گفته اند که در
زندان به آنان
تجاوز جنسی شده
حاضرند در
مقابل
نمايندگان
مجلس از
رفتارهايی که
با آنان در
زندان شده،
سخن بگويند.
از
اکبر اعلمی
نمايندۀ
پيشين مجلس
پرسيده ايم که
واکنش مجلس به
اين پيشنهاد
چه بايد باشد؟
اکبر
اعلمی: قبل از
اينکه به
سئوال شما
پاسخ بدهم بايد
بگويم که من
با اينکه
موضوعی به شکل
غيرعلنی و
غيررسمی مطرح
بشود چندان
موافق نيستم.
چون مسأله يا
اتهام تجاوز
جنسی به
زندانيان در
سطح بسيار
گسترده ای
مطرح شده و
افکار عمومی
منتظر اين است
که صحت و سقم
ادعای آقای
کروبی روشن بشود.
اگر ادعای آقای
کروبی مقرون
به صحت باشد
اين يک فاجعه
و يک جنايت
بسيار بزرگ
است و در واقع حُکم
آتشی را دارد
که بر خرمن
انقلاب
افتاده و مسئوليت
آن هم متوجۀ
همۀ مقامات
است : از رهبری
گرفته تا
رياست
جمهوری،
مقامات قوۀ
قضائيه، مجلس
خبرگان
رهبری، مجلس شورای
اسلامی،
فرمانده
نيروی
انتظامی،
رئيس سازمان
زندان ها... و
خلاصه همه
مقاماتی که به
صورت مستقيم و
غيرمستقيم با
دستگيری ها و زندان
ها ارتباط
دارند.
اما،
چنانچه خبر
کذب باشد
مسئوليت آن بر
عهده کسی است
که خبر را
منتشر کرده
است. از منظر
حقوقی، ارايه
دليل و بیّنه
بر عهدۀ مدعی
است و قهراً
آقای کروبی به
عنوان روحانی
و کسی که
بارها نمايندۀ
مجلس بوده و
دو دوره نيز رياست
آن را برعهده
داشته به اين
امر واقف است
و نمی تواند
بدون مدرک و
شواهد لازم چنين
ادعايی را
مطرح بکند.
الان توپ در
زمين آقايانی
است که مدعی
هستند که
اظهارات آقای
کروبی کذب
است. تصور می
کنم که نقداً
بهترين مکانی
که تبانی برای
لوث کردن اين موضوع
را از بين می
برد مجلس است.
از آنجا که
رئيس مجلس
اظهارات آقای
کروبی را تکذيب
کرده، بهتر
است در اولين
فرصت جلسه ای
را در مجلس
برای استماع
نظر آقای
کروبی و شهود
ايشان تشکيل
بدهد.
البته،
آنچه بيشتر
مورد نظر
آقايان است
جلسۀ غيرعلنی
است. در هر
حال، عدم
پيگيری مجلس
به منزلۀ مُهر
تأئيد زدن به
همۀ ادعاهای
آقای کروبی
است و در چنين
صورتی بايد
تمام مقام های
مسئول از مسئوليت
های خود
استعفا بدهند
يا خلع بشوند
و کسانی هم که
مرتکب چنين
فاجعه ای شده
اند حتماً
بايد به
مکافات
جنايات خودشان
برسند.
اینجا 209
است، مسائل
خصوصی
نداریم، هرچه
میدانی بنویس!
سمیه
نصرتی،
خبرنگار
شجاعی که پس
از آزادی از
زندان به صراحت
از دوران
بازداشتش
نوشت و چراغ
اول را در این
مسیر روشن
کرد، دومین
مطلب خود را
نیز درباره
دوران
بازداشت در
وبلاگش (nsomayeh.blogfa.com)
منتشر کرد.
متن نوشته این
زندانی شجاع
را بیهیچ
ویرایشی
بخوانید، با
این امید که
دیگر آزاد
شدگان نیز به مسیر
افشاگری و
رسواسازی
بازداشتهای
غیرقانونی و
انچه پشت
دیوارهای
بلند اوین میگذرد،
پا بگذارند.
از
درد پهلو به
خود می
پیچم.از
نگاههای
زندانبان معلومه
که دلش برایم
سوخته. لیوان
را برمی دارد
و به طرفم می
گیرد.
چادر
را نمی توانم
به تنهایی در
بیاورم.چند
لیوان بر روی لبه
دستشویی
است.یکی متعلق
به مهتاج
پاکروان،یکی
هم در گوشه
دیگر است(اسمش
را به یا نمی
آورم) و یک
لیوان شکسته
بر روی زمین
افتاده.روی
لیوان با
ماژیک آبی رنگ
درشت نوشته
شده..."هنگامه
شهیدی".حدسم
به یقین تبدیل
می شود...هنگامه
را هم دستگیر
کرده اند.علی
رغم درد شدید
جلوتر می روم
.لیوان شکسته
را بر می دارم
...به یاد می
آورم بازجو
درباره او هم
پرسید...
-درباره
شهیدی هرچی می
دونی بنویس.
-من
چیزی نمی دونم
-می
گم،بنویس.
-آخر
من یک بار هم
با این بنده
خدا صحبت
نکرده ام.
-هر
چی شنیدی
بنویس.
-آخه
اخلاقی نیست.
-به
من درس نده
.(کاغذی را
روبرویم می
گذارد)
-می
نویسم که اصلا
او را ندیدم .
روزنامه نگار
است و الان هم
کار نمی
کند(مطالبی که
نوشتم یک خط
را هم پر
نکرده است.)
-کاری
نکن بفرستمت 240
...بنویس
- اخه
من بیشتر از
این نمی دونم
-تو
چه جور
خبرنگاری
بودی که از
زندگی همکاران
خودت خبر
نداری
- آخه
من خبرنگار
بودم،مفتش که
نبودم
-
یه کاری می
کنم که توی
زندان بپوستی
اون وقت یاد
بگیری که
بنویسی
- آخه
زبان روزه چی
بنویسم ، شما
بگید که من چی
باید بدونم که
نمی دونم
-درباره
رابطه اخلاقی
اش بنویس
-به
خدا چیزی نمی
دونم
-یعنی
تو نمی دونی
که با سید....توی
دفتر ....می رفته
می آمده...
-برادر
من این چه
حرفی که می
زنی
--اگر
من خواهری مثل
تو داشتم
لااله
الاالله....نزار
دهنم واشه
-اخه
این مسایل
خصوصیه...سیاسی
که نیست...
-اینجا
دویست و نه ،
هیچ چیز خصوصی
وجود ندارد
- هرچی
شنیده ای
بنویس
-اخه
من هیچ رابطه
ای با او
نداشتم
در
باز می
شود....زندانبان
می گوید داری
چی کار می کنی.....ذهنم
را جمع و جور
می کنم و از
جایم بلند می
شوم
www.youtube.com/watch?v=RYtZqGd1gNo
www.youtube.com/watch?v=SyfjZiSMrts
مارینا نعمت
www.youtube.com/watch?v=UW7IR8jpnkw
www.youtube.com/watch?v=FuKadmQhqZw