مطلب زیر را به عنوان مدخلی برای بیان دیدگاهم با عجله نوشتم و برایت میفرستم. من این عجله را موجه می دانم چون سیر تحولات در ایران سرعتی باورنکردنی دارد و حمایت از آن نیز باید تابع سازوکاری غیر از آن باشد که تا کنون در خارج مرسوم بوده است.

 

---------------------------------------------------------------------------------------------

به اعتقاد من آخرین بیانیه ی میرحسین موسوی (بیانیه شماره 9، چهارشنبه 10 تیرماه 1388 را می بایست جدا از مسئله ی انتخابات ریاست جمهوری و تقلب حکومت که به اعتراضات گسترده ی توده ای منجر شد، مورد توجه قرار داده و آن را آغاز مقطعی کاملا جدید در مبارزه ی توده های گسترده ی مردم برای دست یافتن به حداقلی از حقوق دموکراتیک شان ارزیابی کرد. میر حسین با این بیانیه که بعد از اعلام نظر نهایی شورای نگهبان در مورد نتیجه ی انتخابات صادر کرد، نشان داد که قصد دارد این مبارزه را حداقل تا دست یافتن به ده خواستی که در انتهای بیانیه بر شمرده ادامه دهد. ده خواستی که اگرچه در برگیرنده ی همه ی خواست های دموکراتیک مردم در شرایط کنونی نیست ولی می تواند نوید شروع حرکتی باشد که برای اولین بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دلائل گوناگون شانس واقعی برای موفقیت دارد. این بیانیه به نظر من از جهات زیر بدیع و بی سابقه است:

 

1- موسوی چه در فاز مبارزه ی انتخاباتی و چه بعد از آن با پافشاری بر خواست های به حق مردم برای ابطال انتخابات به اعتقاد کثیری از مردم ایران شایسته ی رهبری این جنبش اعتراضی است و موقعیت خود را در این جایگاه تا حدود زیادی تثبیت کرده است. به عبارت دیگر جنبش اعتراضی به رهبریتی دست یافته که سمتی در نظام سیاسی ندارد. (او به زودی یا خود سمت های کنونی اش، مانند عضویت در شورای تشخیص مصلحت را ترک می کند و یا کنار گدذاشته می شود.) همین امر باعث خواهد شد که او محظوراتی را که خاتمی به دلیل سمتش با آن ها روبرو بود نداشته باشد. ( مانند تعامل و بده بستان با رهبری و همکاری با نهادهایی که برگزیده ی خود او نبودند. بگذریم از این که خاتمی در دوران ریاست جمهوریش به دلیل روحیه ی سازشکاری ذاتی اش از بسیاری از امکاناتی هم که در اختیارش بود استفاده نکرد)  او می تواند آزادانه تر حرکات بعدی اش را برنامه ریزی کند. بیانیه ی اخیر او حاکی از رودررویی مستقیم او با خامنه ای است. در حالی که هم خامنه ای و هم اعوان و انصارش در روزهای اخیر بارها هرگونه  تلاش برای نشان دادن تقلب در انتخابات را کار اجانب و دشمنان جمهوری اسلامی دانسته اند و حتی افرادی مانند لاریجانی و توکلی و حتی رفسنجانی از اصرار بر مواضع قبلی خود دست کشیدند، او به صراحت از ادامه ی مبارزه و اعتراضات سخن می گوید.

2- مشروعیت خامنه ای و رئیس جمهورش با این انتخابات مفتضح به شدت مورد سئوال قرار گرفته است، امری که تا کنون تا این حد و اندازه سابقه نداشته است. آن ها حتی نزد بسیاری از طرفداران شان مشروعیت خود را تاحد زیادی از دست داده اند. این امر از بعد از شروع کار احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور جدید و آغاز بحث ها در مجلس و آغاز رسمی روابط خارجی با دولت جدید آشکارتر هم خواهد شد. این عدم مشروعیت خامنه ای و نیروهای نظامی و امنیتتی اش را برای مقابله با دور احتمالی تازه ای از اعتراضات با مشکلات جدی روبرو خواهد کرد.

3- اگرچه قبلا اقلیت کوچکی از اصلاح طلبان تحت عنوان شعار تغییر موادی از قانون اساسی به طور غیر مستقیم اصل ولایت مطلقه ی فقیه را مورد سئوال قرار می دادند و یا قایل به تفسیر جدیدی از قانون اساسی بودند، اکنون رودررویی با این اصل کاملا علنی شده و همه ی اصلاح طلبان پذیرفته اند که اصلاحات در ایران بدون تغییر این اصل امکان پذیر نیست. در بیانیه ی موسوی و همچنین بیانیه های مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب مشارکت، سخنان کروبی و سخنان روز چهار شنبه ی خاتمی اشاره ی تلویحی آشکاری به این موضوع دیده می شود که تحول کاملا جدیدی در گفتمان سنتی اصلاح طلبی است.

4- مقایسه ای بین اولین سخنرانی های موسوی در آغاز مبارزه ی انتخاباتی و بیانیه ی آخری نشان دهنده ی دقیق تر شدن موضع گیری های او علیه خامنه ای و باند سپاه – احمدی نژاد (ولایتی ها) است. من تصور می کنم که موسوی، اگر دستگير و محاکمه نشود، این آمادگی را دارد که در جریان اعتراضات بعدی مواضعش را بازهم بیشتر دقیق کند.

5- من پیشنهاد می کنم که بخش دموکرات و مترقی اپوزیسیون خارج از کشور هرچه زودتر طی نشستی حمایت خود را از موسوی و برنامه اش (با حق تحفظ) اعلام کند و همه ی نیروی خود را برای حمایت از او بسیج کند. در عین حال اپوزیسیون سکولار که قائل به تغییر جمهوری اسلامی از طرق مسالمت آمیز و تبدیل آن به یک نظام سکولار است نباید به هیچ جناح حامی نظام جمهوری اسلامی چک سفید دهد ولی می تواند اعلام کند که تا زمانی که موسوی و نیروهای وابسته به او از شعارهای ذیل بیانیه 10 تیرماه حمایت کرده و برای دست یافتن به آن ها تلاش کنند از آن ها کاملا حمایت کرد و بیشترین نیروی خود را برای تحقق این خواست ها در همه ی عرصه ها بسیج خواهد کرد. در عین حال اپوزیسیون سکولار حق خود می داند که هر گونه انحراف از این شعارها را گوشزد کرده و از آن انتقاد کند و در صورت انحراف جدی از آن ها حمایت خود از موسوی را متوقف کند. در همین حال طبیعی است که بخش متشکل اپوزیسیون خارج از کشور فعالیت های تشکیلاتی خود را کماکان ادامه داده و هیچ گروهی خود را برای پیوستن به جبهه ی موسوی منحل نخواهد کرد.

احتمال پیروزی های مقطعی موسوی، کروبی و سایر اصلاح طلبان شانس کم نيست و معتقدم که پایه های رژیم ولایت فقیه بیش از آن لرزان شده که قادر به سرکوب گسترده ی اعتراضات مردم، به معنی دست زدن به کشتار جمعی و داشتن دهها هزار زندانی سياسی،  باشد. این امر البته بستگی زیادی نیز به ابتکارات موسوی، کروبی و مردم و سایر نیروهای اپوزیسیون برای ممانعت از سرکوب تمام عیار رژیم خواهد داشت. این ناروشنی ها در مورد آینده اما به هیچ وجه نباید مانع از حمایت کنونی از این اعتراضات گردد.  

[بازگشت به برگ نخست]