«سرشان را می‌چسبانیم به سقف»

از جمله اختلافات احمدی‌نژاد با محسنی‌اژه‌ای، آن گونه که خودش گفته و اطرافیان هم تکمیل‌آش کرده‌اند، موضوع دستگیری هاله اسفندیاری و رکسانا صابری و متهم‌کردن آنها به تلاش برای انقلاب مخملی بوده است. این که احمدی‌نژاد صرفاً با دستگیری و متهم‌سازی این دو مخالف بوده ولی حبس و متهم‌شدن رامین جهانبگلو و برادارن اعلایی و ... به اتهامی مشابه واکنشی در او برنیانگیخته، سهل است  که شاید این رویکردها را تایید هم کرده باشد، شاید بیش از هر چیز به  تلاش وی و دولتش برای مذاکره و بازسازی رابطه با آمریکا مربوط باشد. مشایی هم که شانس تکیه‌زدن بر مسند معاون اولی را نیافت، هم در حرف به این گونه مذاکرات بها می‌داد و سخنانی از سر دوستی و مودت نسبت به اسرائیل و آمریکا می‌گفت و هم معمولاً یک پایش نیویورک بود، تحت عنوان این که می‌خواهد مسائل مربوط به سازمان تحت‌ مدیریتش (میراث فرهنگی و گردشگری) را به پیش ببرد. کم نبودند تحلیل‌گرانی که انتخاب مشایی به معاونت رئیس جمهور را حاوی پیام حسن‌نیت به واشنگتن تلقی کردند. در این ارزیابی شاید رگه‌هایی از اغراق باشد، ولی کاملاً منتفی نیست و اگر آن را در کنار حساسیت احمدی‌نژاد نسبت به دستگیری دو شهروند آمریکایی، اسفندیاری و صابری بگذاریم، شاید سمت‌گیری خارجی وی در دور دوم ریاست جمهوری‌اش بیشتر مشخص شود، البته اگر «شانس » بیاورد و زمامداری‌اش به نوسان نیافتد.

به عبارتی، هسته‌ی اصلی سیاست احمدی‌نژاد و دستکم بخشی از محافل پشت سر او در عرصه‌ی خارجی آب کردن یخ انسدادهاست و در عرصه‌ی داخلی سرکوب و بستن بیشتر. در ارتباط با بخش دوم این گزاره بد نیست دقت کنیم که او به وزارت اطلاعات ایراد می‌گیرد که چرا اسفندیاری و صابری را به اتهام شرکت در انقلاب مخملی دستگیر کرده است. اما همزمان بر وجود تلاش داخلی برای انجام چنین انقلابی تاکید واصرار دارد و انتقاد دیگرش به وزارت اطلاعات این است که چرا در باره‌ی این انقلاب مخملی،« حتی یك برگ گزارش  هم به من نداد». سخن دیروز احمدی‌نژاد در جمع «اساتید بسیجی» هم حرفی است در همین راستا، یعنی عزم جزم برای سرکوب در داخل: «رئیس کابینه دهم در ادامه اطلاع خود را از عصبانیت کسانی که «آنها» خطاب می‌کرد به حضار رساند و با بیان اینکه «دوره جدیدی آغاز شده است» تأکید کرد: «بگذارید مراسم تحلیف برگزار شود، دولت کارش را شروع کند، یقه‌شان را می‌گیریم و سرشان را می‌چسبانیم به سقف». احمدی‌نژاد برای تحقق آرمان خود از اساتید بسیجی که آنها را «همکاران عزیزم» خطاب می‌کرد خواست تا در این راه به او کمک کنند و با یک حرکت همه جریان منتسب به «آنها» را به زباله دان تاریخ بریزند که این درخواست با تکبیر حضار که بر صندلی‌های سرخ سالن «صبا» تکیه زده بودند همراه شد.»

دادگاه امروز که سرهم بندی شده بود تا تا حد ممکن از فشار داخلی و خارجی در باره‌ی بازداشت‌ها بکاهد و تآکیدی باشد  بر «صحت انتخاب» احمدی‌نژاد در آستانه تحلیف و تنفیذ او، ظاهراً کارکردی دیگر هم دارد: دستگرمی برای «چسباندن سر آنها به سقف». ولی این بازی بعید استً نتیجه‌ی مطلوب کودتاگران را به بار بیاورد.

خبرگزاری فارس، ارگان بسیج مقاومت سپاه امروز سردمدآر پخش ماجرای «دادگاه» بود، و کیهان، ارگان دیگر سپاه هم، صفحه‌ی اول شماره‌ی :

فردای خود را این گونه تیتر زده است: