آقای رفسنجانی خوشامدی!

محسن حیدریان 

 

همانطور که انتظار می رفت، اکبر هاشمی رفسنجانی پس از یکرشته موضع گیریهای هوشمندانه سیاسی، سرانجام  در آخرین دقایق، گام به صحنه رقابتهای انتخاباتی گذاشت. اما آنچه که در حاشیه و متن نوشته و نانوشته سخنرانی ها و توافقات آشکار و نهان آمدن یا نیامدن خاتمی و رفسنجانی گذشت، به شکل گویایی همه پیچیدگی ها ی ناشی از وضعیت تعلیق و فرسایش میان دو گزینه راهبردی برای ایران یعنی  ادامه راه نظامی، امنیتی پس از کودتای انتخاباتی یا بازگشت به روند عادی سازی سیاست داخلی و خارجی کشور را نمایان می سازد. اینک با ورود رفسنجانی  امید تازه ای برای بازگشت کشور به گزینه عادی سازی و حضور بی هزینه ‌و بی‌خطر ده‌ها میلیونیِ  شهروندان در انتخابات برای برون رفت از بن بست کنونی جلوه گر می شود. نباید ازنظردورداشت که رسیدن به چنین توافقی برای حضور رفسنجانی در انتخابات با پشتیبانی کامل محمد خاتمی و نیز اصلاح طلبان و  بخش مهمی از اصول گرایان معتدل و روحانیت کشور و بویژه زیر فشار شلاق واقعیات،  که به تمکین نهایی آیت الله خامنه ای ، منجر شد، خود حاصل کارو پیکارِ بزرگی بوده است.

ایران در وضعیتی است که افکار و آگاهی عمومی شهروندان، اجازه تبدیل نظام سیاسی کشور به نظام مطلوب نظامیان ولایت فقیه که نظامی همچون پاکستان است ـ را نمی دهد. اما از سوی دیگر وزن سنگین نظامیان و هواداران ولایت فقیه و نیز جریان پوپولیست مشایی  به حدی است که امکان دور زدن کل نظام و تحول سریع ایران به یک نظام دمکراتیک، نیز نه مطلوب است و نه شدنی. این واقعیات، بویژه با در نظر گرفتن اثرات  تحریم اقتصادی و تورم که هنوز تمام ابعادِ ویرانگرِآن گسترش نیافته است، جای هیچ تردیدی در عقلایی بودن راه حل میانی، یعنی راه سازش و مدیریت آگاهانه بحران باقی نمی گذارد. هاشمی رفسنجانی همچون يكي از ماهرترين رهبران سياسي خاورمیانه، با ورود به چالش انتخابات همچون آخرین تلاش سیاسی زندگی اش به سوی نقطه عطف مهمی در شروع یک جابجایی اساسی در درون نظام جمهوری اسلامی بسوی مدیریت و اصلاح سیاستهای داخلی و خارجی ایران میرود.

 يكي از ماهرترين رهبران سياسي خاورمیانه

رفسنجانی بهترین شانس برای تحقق راه فوق است. زیرا زندگی سیاسی رفسنجاني تماما با حوادث سه دهه جمهوری اسلامی ایران گره خورده است. عبور از بحرانهاي سياسي متعدد ، ایفای یک نقش کلیدی در پایان جنگ ايران و عراق ،  دو بار نجات معجزه آسا از ترور در يك قدمي مرگ، حل زيركانه جدالهاي بزرگ سیاسی و سازمانگري سياسي و گره گشايي هاي تعيين كننده در شبكه پيچيده قدرت سياسي، عروج و افول چند باره از اریکه قدرت، از رفسنجاني يك چهره استثنایی در سیاست ایران ساخته است. او همواره و در هر دوره انتخاباتي با ژست اكراه و ترديد وارد صحنه ميشود، اما طرح هاي سياسي و اقتصادي مدوني را در ذهن دارد كه با قدرت به اجرا مي گذارد.

 او از همان ايام جواني از معدود طلبه هايي بود كه به  فعاليت اقتصادي و تجارت روي آورد. وی در طول زندگي سياسي دراز خود  همواره  در جستجوي طرح هاي تازه اي براي ايفاي يك رسالت تازه سوخته است.

هاشمي طلبه اي بود كه رانندگي مي كرد، راديو گوش ميداد و خوب زندگي مي كرد. او حتي  با لباس شخصي در درون و خارج از كشور از جمله به فلسطين و اروپا و امريكا مسافرت  كرد. رفسنجاني علاوه بر كتب ديني همواره كتب تاريخي نظير نگاهي به تاريخ جهان از جواهر لعل نهرو را با علاقه مي خواند. اما واقعيت اين است كه رفسنجاني در همان سالهاي جواني جوهر اوليه طرح فكري خود را شكل داده بود. او  در مقدمه كتابي كه در سال ١٣٤٦ به نام"امير كبير قهرمان مبارزه با استعمار" منتشر كرد هسته اوليه  انديشه خود را نيز فرمولبندي كرده است.  مي نويسد:  " ميرزا تقي خان امير كبير با تمام وجود احتياج يك كشور مستقل را به افراد تحصيل كرده و متخصص در علوم و فنون جديد و كارشناسان لايق در صنعت و علم لمس كرد و درست فهميد تا روزي كه مشكلات علمي و فني كشور به دست كارشناسان و مستشاران خارجي حل شود، روي استقلال را نخواهد ديد و لذا با يك دنيا شور و شوق با تاسيس مدرسه دارالفنون به تربيت چنين افرادي اقدام نمود.....پول و سرمايه خود ملت بايستي در رشته هاي اقتصادي اين آب و خاك به جريان بيفتد و سرمايه گذاري شود....از اينرو براي صنعتي كردن كشور و استخراج معادن تلاش خستگي ناپذير را آغاز كرد."

رفسنجاني پس از پيروزي انقلاب– ضمن حفظ جوهر فكري فوق– گام به گام  مباني انديشه خود را گسترش داده است. چهار پايه  اصلي دكترين سياسي رفسنجاني عبارتند از:

 ١–توسعه صنعتي و اصلاحات اقتصادي و اجتماعي از طريق يك کابینه اعتلافی.

٢– انديشه ناسيونالسيم ايراني –اسلامي و آميزش ايرانگرايي و اسلام گرايي و  گشايش فرهنگي.

 ٣–تعامل با جهان غرب.

٤–پراگماتيسم سياسي به معنای نتيجه بخشي، نظريه تناسب قوا و انطباق با اوضاع روز كارپايه سياسي رفسنجاني است. موقعي كه اصلاح طلبی نیرومند مي شود، متمايل به آن و هنگامي كه راست سنتی اسلامي قدرت مي گيرد، به آن طرف متمايل مي شود  تا تعادل ايجاد شود. اما کاملا متاثر از تحولات منطقه و نيز اوضاع جهان امروز است.

بطور كلي ميتوان گفت كه  ايده ال سياسي رفسنجاني همچنان قدرت، توسعه اقتصادي، تنش زدايي با امريكا و پراگماتيسم و اصلاح طلبی است. اما نتايج عيني و اثرات سياسي آن در شرايط كنوني ايران و امواج دمكراسي در سراسر منطقه به گونه ديگري خواهد بود.  

 

با همه اينها یکی از  موانع اساسي در راه عروج دوباره این کار کشته سیاسی، بسوي قدرت عبارتند از مقاومت شدید اقتدار گرایان و قشریون مذهبی و نظامیان و نیز فساد گسترده ماشين قدرت جمهوري اسلامي است.

 

یکی از  مشكلات رفسنجاني بخشی از كارنامه سياسي او بعنوان يكي از قدرتمندترين سكاندران پس از انقلاب است. ادعای مشاركت او در قتل هاي زنجيره اي که از سوی برخی از روشنفکران مطرح شده و از سوی او بشدت تکدیب گردیده،  بي دفاع گذاشتن مردان كليدي خود نظير عبدالله نوري و كرباسچي در دادگاههاي انقلاب اسلامي، و عدم شفافيت سياسي و اقتصادي گوشه اي از آنهاست.  اما طبيعي است كه در مكتب فكري رفسنجاني بعنوان يك سياست ورز پراگماتيست به معناي حفظ و انطباق نظام با شرايط تازه داخلي و جهاني نميتوان توقع بازخواني انتقادي كارنامه گذشته را داشت. ولي نگاه او به گذشته گيج نيست، بلكه جهت دار است. او  از "تندرويهاي انقلابي" و "تسخير سفارت امريكا"، "بنيانگذاري همان ديدگاهها در وزارت اطلاعات" ، "گزارشهاي خلاف واقع درباره فرج سركوهي" و "توبيخ سعيد امامي" در دولت خود بارها سخن گفته است. رويكرد كلي او اين است كه در قتل هاي زنجيره اي و ديگر قتل هاي سياسي نقشي نداشته است، اما براي آزادي گنجي و عبدي تلاشي هم نكرده است. موضوعات حساسي كه به كتابي ميماند كه فصل پاياني آن هنوز نا ننوشته است.

سه ويژگي شخصيت فردي رفسنجاني كه او را  به بهترین چهره راه حل ایران کنونی تبدیل می کند، عبارتند از:  كاراكتر سياست ورزانه رفسنجاني. امتيازي كه او را در  اداره جدالهاي فرساينده سياسي در شبكه هزار لاي حكومت جهموري اسلامي توانمند ساخته است. دوما عمل گرايي كه جستجوي نتيجه بخشي و دستاوردهاي ملموس اقتصادی و فرهنگی از جمله آنهاست. سوما تصميم سازي، خصلتي كه بدون ان زمامداري و سياست ورزي بي معناست. 

اما آنچه که در زندگی سیاسی او بعنوان یک برگ برنده و فصل درخشان انکار ناکردنی است، موضع گیری شفاف و شجاعانه او پس از کودتای انتخاباتی است که در طرح پنج ماده ای وی منعکس شد.  ورود او به چالش انتخاباتی در تنگنای کنونی را بی گمان باید همچون پیروزی معنوی جنبش سبز ترجمه کرد. از سوی دیگر تاکید او بر جلب موافقت آیت الله خامنه ای نشانه دور اندیشی سیاسی ائ او در ارایه یک  چشم انداز عملی واقعی برای برای برون رفت از بن بست کنونی و گذار ايران به دوران جدید است.

 هاشمي رفسنجاني دن شيائو پينگ جمهوري اسلامي است كه بويژه در شرايط مساعد داخلي و جهاني توانايي چشمگيري در پيشبرد طرح هاي سياسي از طريق جابجايي مهره هاي كليدي اجرايي، سياسي و نظامي و كاربرد تاكتيك هاي گوناگون يافته است. بو كاگه كارلسون پژوهشگر و متخصص سوئدي "قدرت و سياست"  در كتاب "چهره هاي قدرت قرن" رفسنجاني را يكي از ماهرترين رهبران سياسي جهان در كسب و حفظ قدرت در قرن بيستم ميداند. در واقع نيز هر شش دوره زندگي سياسي رفسنجاني بيانگر انطباق ديدگاه ميانه اسلامي و شامه تيز سياسي اش با تناسب قواي موجود و امواج سياست داخلي و جهاني است. نگاه رفسنجاني به قدرت – صرفنظر از كلام سياسي اسلامي– نگرشي زميني و عرفي است. او به قدرت همچون واقعيتي شكننده اما كسب كردني و يا از دست دادني  مي نگرد.

 

بسوی یک دگرگونی سیاسی ؟

اما در شرایط امروز ایران راه رفسنجانی، چیزی جز ادامه تلاشهای او برای شکستن بن بست کودتا نیست. اما شرط پیروزی رفسنجانی حضور گسترده مردمی در انتخابات از طریق دامن زدن به یک کارزار گسترده مردمی و حضور دوباره جوانان همچون موتور محرکه انتخاباتی در سراسر کشور است. این در حالی است که با جدا شدن مهمی از روحانیت سنتی و نیز اصول گرایان معتدل از اقتدار گرایان و فرو ریختن اتوریته خامنه ای و بخش تحت مدیریت او، راه برای ریزش نیروها در صف اقتدارگرایان  بطور گسترده ای فراهم شده است. دکترین رفسنجانی که همواره در چهار سال گذشته بر آن پای فشرده و هزینه آنرا از طریق زندانی شدن فرزندان و فشارهای گوناگون متحمل شده است،  شامل آزادی زندانیان و آزادی رسانه ها، بازگرداندن اعتماد به مردم و بویژه ایجاد یک دگوگونی مهم در روبنای سیاسی جامعه است. از سوی دیگر بهبود رابطه ايران با جهان، توسعه اقتصادی، و افزايش اشتغال با حل دو گره اصلی کشور یعنی تحریم و تورم گره خورده است. همه اینها در دوراني كه نگاه جامعه جهاني و بويژه امريكا به خاورميانه بزرگ و در قلب آن ايران ديگر تنها متوجه حكومتها نيست بلكه مردم و  افكار عمومي در كانون توجه قرار دارند، همه نگاه ها را به سمت  دو نماد مهم سیاسی یعنی محمد خانمی همچون نماد اصلاح طلبی واخلاق سیاسی و هاشمی رفسنجانی همچون نماد توسعه و سازش و مصلحت سیاسی جلب کرده است.

رشد تاريخي ايران امروز و موج نيرومند جنبش انتخاباتی  می تواند با پیروزی رفسنجانی  نقطه اتصال تازه ای  میان حاکمیت با مردم برای بازسازی اعتماد مردم به نظام سیاسی تبدیل کند.

سياست پيشه اي كه در سن بازنشستگي به صحنه سياست ايران باز مي گردد، در تحليل نهايي هدفي جز پايان دادن به اهداف نيمه كاره و روياهاي سياسي خود نميتواند داشته باشد. او براي پيروزي كامل بازمي گردد. اما  كسب دوباره قدرت و پيروزي در زمين كنوني ايران، قلب  خاورميانه بزرگ و با جمعيتي كه ٧٠ درصد آن كمتر از يك سوم او عمر دارند، بدون ترديد  سخت ترين آزمون سياسي زندگي اوست.  رفسنجاني اگر با شامه تیز سیاسی خود به استفبال تحولات  بزرگ داخلي، منطقه اي و جهاني،  تغيير نسل و توقعات تازه جوانان  و زنان، ارتباطات جهاني، برداشت عرفي گرايانه از قانون اساسي و تفسير تازه از آن و تعامل با جهان رود، بدون تردید می تواند مهمترین، درخشان ترین و واپسین فصل زندگی سیاسی خود را تجربه کند. زیرا کارسازترین راه مهار بحران های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، پایان دادن به انزوای بین المللی است که شاه کلید دکترین رفسنجانی است. راه برون رفت کشور  از وضع دشوار کنونی و گشودن چشم اندازی امید بخش در برابر آن اما منوط به شکل گیری یک اجماع ملی در حمایت از رفسنجانی و در هم شکستن رویه مهندسی کردن انتخابات است.

اگر سیاست مدار هوشمندی چون دنگ پیائو شینگ توانست با طرح های اصلاح طلبانه خود، زیر فشار خرد کننده نظامیان و رهبران فرسوده و قدرقدرت حزب کمونیست چین، با وجود دوبار زندانی شدن و اتهاماتی "خائن" و ضدانقلابی" راه این کشور را از فقر و عقب ماندگی به سوی یکی از ثروتمند ترین کشورهای جهان هموار کند، چرا چنین رویکردی در ایران شانس پیروزی نداشته باشد؟ آن هم ایرانی که دارای دهها رهبر سیاسی عاقل، هزاران فرهیخته و میلیونها مردم آگاه و مسالمت خواه و تشته اصلاحات و آزادی است.!