گزارشی از «ترین‌»های جمهوری اسلامی

 

 

ندای سبز آزادی ـ شهاب عموپور: ایرانی را لابد غمی نیست، وقتی امیدی هست برای بودن و فضای باز ی برای گفتن و اطمینان خاطری از سلامت عمل اولیاء و ...؛ دولت و رسانه ی حکومت و شهرداری و غیر، به شتابی افزون می روند و "ترین" هایی می آفرینند که جای وارسی دارد در این روزهایی که می گذرد. چنین می گذرد:

 

امیدوارترین های نظام

"سید حسن موسوی"، رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور، از امیدوارترین ایرانی های این روزهاست. این را خودش می گوید: «من هنوز جزو امیدوارترین ها هستم». برخی ها خواسته اند ناامیدش کنند. خبرنگارانی به سراغش رفته اند و از وی در مورد رقم پایین ورود گردشگران خارجی به کشور پرسیده اند. وی پیش از آغاز سال جاری خبر داده بود که «تکلیف کرده ایم، 10 میلیون گردشگر خارجی وارد کشور شوند»؛ سال که آغاز و روزهایی که سپری شد، کمی تخفیف داد و گفت: «امسال 7 میلیون و پانصد هزار گردشگر خارجی خواهیم داشت». سال به نیمه رسید و از آن هم گذشت و مهر جای خود را به آبان داد و گزارشگر ایسنا سراغ وی رفت و گفت: «بسیاری از مدیران کل میراث فرهنگی و گردشگری استان‌ها معتقدند تا پایان سال به سهمیه‌ی تعیین‌شده‌ی خود برای جذب گردشگران خارجی نمی‌رسند». اما موسوی این خبر را تکذیب کرد و پاسخ داد:  «مهم این است که در شرایطی که دشمن و استکبار جهانی خودش را از ما محروم کرده یا به تعبیر خودش ما را تحریم کرده است، این دغدغه وجود داشت که گردشگری و سفر به ایران بیشترین آسیب را ببیند، ولی به حمدالله شاهد رشد سفر هستیم».

او نظرات مدیران استان ها و آژانس های گردشگری را صحیح نمی پندارد و آمار متقن را آماری می داند که فقط از سَمت دستگاه تحت سرپرستیِ وی عنوان شود: «آمار ما آن چیزی است که معاونت گردشگری سازمان اعلام می‌کند. آنچه به استان‌ها به‌عنوان سهمیه داده شده یک برنامه‌ی درون‌سازمانی است، یعنی برنامه‌ای نیست که مدیران بتوانند آن را این‌گونه اطلاع‌رسانی کنند».

 وی نارضایتی مدیران هتل ها از کمبود مهمان را نیز، این گونه تحلیل می کند که: «هتل‌داران ناراضی نیستند». ناراضی نیستند، ولی: «ولی وقتی شما از آن‌ها در این‌باره سوال می‌کنید، طبیعی است که جواب‌شان نارضایتی باشد. این در حالی است که ما وقتی مجموع کار را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم خیلی نارضایتی وجود ندارد».

البته اگر هم  میزان اسکان در هتل ها، اندک باشد، موسوی آن را مهم نمی داند و صرفا میزان ورود گردشگر را حایز اهمیت می شمارد: «برای ما تعداد گردشگر و حداکثر ورود مهم است». البته که تعداد گردشگر، همان است که سازمان گردشگری با کمک سازمان گمرک اعلام می کند. مانند ارقام سالِ پیش که تمامی ایرانیانی که ساکن خارج بودند، اعم از دانشجو و صنعتگر و تاجر و ... نیز، در لیست ورودی به عنوان گردشگر ثبت شده بودند.

همین است که رییس سازمان گردشگری را به یکی از امیدوارترین ایرانی ها مبدل ساخته تا در فاصله ی 4 ماه و اندی به پایان سال و آن هم در حالی که ایران برای قریب به 30 کشور اروپایی، به عنوان کشور ناامن برای سفر اعلام شده، بگوید: «امیدوارم تا پایان سال، جمع بندی خوبی داشته باشیم، من هنوز جزو امیدوارترین ها هستم».

 

بازترین های نظام

بازترین نهاد موجود دراین روزهای ایران، چه خصوصی و چه عمومی و چه ملی و چه دولی اش، "سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران" است. چندی است که با نزدیک شدن به ایام برگزاری یازدهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری و زمزمه هایی مبنی بر: «این انتخاباتِ در پیش رو، در حال تبدیل شدن به یک رفراندوم برای مقام رهبری است». فضایی در شبکه های سراسری تلویزیون دولتی ایران ایجاد شده تا مدافعان و برخی از منتقدان امیدوار به بهبود اوضاع نظام، در مقابل یکدیگر بنشینند و موضوعاتی را به چالش بکشند. این فضا قرار است توسعه یابد، همان طور که "عزت الله ضرغامی" رییس سازمان مربوطه خبر داده است: «برای برنامه‌های تبلیغاتی، مجموعه‌های جالب، پربیننده و عادلانه‌ای برای همه نامزدهای انتخاباتی در نظر گرفته‌ایم و در حال حاضر ستاد انتخاباتِ سازمان صدا و سیما، آخرین بررسی‌های لازم را انجام می‌دهد». ضرغامی، این "باز بودن" را صرفا به روزهای جاری و انتخاباتِ در پیش رو مرتبط نمی داند و آن را همیشگی می شمارد. وی معتقد است: «فضای تلویزیون همیشه باز است».

 باز بودنِ مورد اشاره، البته استناداتی دیگر هم دارد. همان طور که از حرف های ضرغامی می توان به آن رسید. از جمله در مورد باز بودن فضای تبلیغات تجاری، برای برخی از نهادهای خاص. در حالی که تلویزیون، مبلغی بین 600 تا 700 میلیارد تومان از بودجه ی سالیانه ی خود را برحسب گفته های رییس اش، از محل تبلیغات تجاری تأمین می کند؛ ولی فضا را برای تبلیغات رایگانِ دیگران، "باز" گذارده و ضرغامی اذعان داشته: «مثلا تبلیغات بسیاری از نهادهای "تبلیغی و دینی" هم، در همان باکس تبلیغات بازرگانی و در ساعات پربیننده، به همان میزان مجانی پخش می‌شود».

 

مطمئن ترین های نظام

مطمئن ترین نهاد این روزهای ایران، "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی" است. این وزارتخانه، در ایام اخیر، فقط و فقط سه مورد اختلاس رسمیِ علنی شده داشته است که توسط برخی از مدیرانش صورت گرفته. برحسب آنچه که آشکار و تأیید شده و در خبرگزاری های داخلی از مهر تا ایلنا و ایسنا به گزارش درآمده، این سه مورد چنین هستند: «اولین پرونده مربوط به پرداخت غیرقانونی 3 میلیارد تومان در قالب کمک بلاعوض به خانمی بوده که به عنوان منشی در سازمان سینمایی مشغول به کار بود. این فرد هم کنون به کشور کانادا گریخته است». این رقم 3 میلیارد تومانی که در همین مدت کمتر از یک سالی که از تشکیل سازمان سینمایی می گذرد، به خانم منشی پرداخت شده است، تقریبا برابر با 10 درصد بودجه ی کل مبلغ هزینه شده ی دولتی، در سینمای ایران است. همین 10 روز پیش بود که "سعید رجبی فروتن" سخنگوی سازمان سینمای به خبرگزاری فارس گفت: «کل بودجه ی سازمان سینمایی برابر با 34 میلیارد تومان است».

مورد دوم اختلاس در "ارشاد" هم، بنابر اخبار خبرگزاری های داخلی، مربوط به «تبانی مالی در مرکز رسانه‌های دیجیتال است که طی آن با تصویب کمک‌های بلاعوض به پروژه‌های صوری و سندسازی، مبالغ قابل توجهی از بیت المال برداشت شده است».

سومین مورد نیز، در معاونتی دیگر از این نهاد اشاعه دهنده ی "فرهنگ اسلامی" رخ داده است؛ در معاونت فرهنگی و توسط سرپرست یکی از دفاتر زیرمجموعه‌ی این وزارتخانه که «براساس اطلاعات بدست آمده از منابع آگاه در وزارت ارشاد، وی به دریافت رشوه و فروش مجوزهای صادره مشغول بوده و از محل آن، مبلغ قابل توجهی تحصیل مال نامشروع داشته است». "سید محمد حسینی" وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم، فعلا رسانه ای شدن این موردها را به صلاح ندانسته است تا اطمینان به سلامت وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی از دست نرود.

 

بی بلاتکلیفی ترین های نظام

این روزها که همه مشغول صحبت در مورد گرانی های اخیر هستند و از آینده ی نامعلومِ ارقام اجناس سخن می گویند و ابراز نگرانی از بی تکلیفی اوضاع می کنند، یک گروه از جامعه اصلا به بلاتکلیفی و نگرانی مبتلا نیستند. درحالی که گفته می شد، گرانی ها و تحریم ها، بیشترین فشار را به اقشار آسیب پذیر جامعه وارد کرده و آنها هستند که نمی دانند چه باید بکنند. صحبت های مدیرعامل "سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح کشور" نشان می دهد که نه خیر، این گونه نیست.  حداقل بخشی از آنها که تحت پوشش این نهاد قرار دارند بلاتکلیف نیستند. "سردار دقیقی" می گوید: «تا پایان سال 91 معسر بلاتکلیف در سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح وجود ندارد و همه آنها تحت پوشش برنامه‌های ویژه قرار می‌گیرند». "معسر" ها همان افراد نیازمند و تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی هستند که در هفت رده ارزیابی می شوند: «زنان بی‌سرپرست یا بدسرپرست، سالمندان، فرزندان معلول، افراد دارای بیماری صعب‌العلاج، معسرین مسکن و افرادی که مشکلات معیشتی دارند» و "معسرین ساتا"، یعنی نیازمندان تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی "نیروهای مسلح"، به گفته ی سردار دقیقی از چنین شرایطی برخوردار هستند: «میانگین مستمری بازنشستگان ساتا 900 هزار تومان است و مستمری پرداختی به این بازنشستگان نیز سقف ندارد».

 

خاطرجمع ترین های نظام

خاطرجمع ترین های این روزهای نظام، مردم تهران هستند، به خصوص آنهایی که قصد دارند تا رخت از دنیای خاکی بربندند. قبلا علاوه بر نگرانی بالا رفتن قیمت قبر، نگرانی هایی در مورد کمبود آن نیز پیش آمده بود و "سید محمد هادی ایازی" سخنگوی کنونی شورای شهر تهران نیز آن را تأیید کرده و می گوید: «نگرانی‌هایی در مورد دفن اموات مطرح بود و اراضی اطراف بزرگراه بابایی به عنوان یکی از گزینه‌های مطرح برای احداث آرامستان مورد بحث قرار گرفت». اکنون گرچه آن اراضی مورد استفاده قرار نگرفته اند؛ اما به همت شهرداری، قبرستان کنونی توسعه یافته و خدای نکرده چه زلزله بیاید و چه جنگ شود و چه آلودگی هوا و پارازیت های مغناطیسی، کار خودشان را بکنند، کسی نگران دوران اخروی خویش نخواهد بود. سخنگوی شورای شهر خبر می دهد: «دیگر نگرانی بابت دفن اموات نداریم، بهشت زهرا تا 10 سال آینده گنجایش دارد».

این خاطرجمعی، برای آتیه ی دور نیز در حال فراهم شدن است. در روزهایی که "محمد باقر قالیباف" شهردار کنونی تهران برای کاندیداتوری در انتخابات آتی ریاست جمهوری کشور آماده می شود، سخنگوی شهرداری اش نیز خبر می دهد که: «شهرداری تهران، به دنبال ایجاد آرامستان (گورستان)، در هر چهارسوی جغرافیاییِ پایتخت است».

خبری از پروژه ی توسعه ی آرامستان ها، در دیگر شهرهای استان تهران به مانند "رباط کریم"، که در همین روزها و در بایکوتِ خبری، پیکر خونین جوانی وبلاگ نویس به نام "ستار بهشتی" در آن آرمید، هنوز به دست نیامده است.