/
چرا احمدینژاد
به شورای تشخیص
مصلحت نظام
رفت؟
در باره حضور
دوباره احمدینژاد
در شورای تشخیص
مصلحت نظام
تحلیلهای
متفاوتی هست.
زیباکلام میگوید که احمدینژاد
با توجه به از
دست دادن موقعیت
خود در میان
اصولگرایان
در تلاش برای
نزدیکی به
هاشمی است:
حمیدرضا ترقی،
رئیس دفتر سیاسی
موتلفه میگوید
که با پیشنهادی
که خامنهای
داده و تغییری
که در آییننامه
شورای تشخیص
به وجود خواهد
آمد، یعنی تصویب
اسناد با رای
دو سوم و نه
مثل حالا با
نصف به علاوه یک،
احمدینژاد
امیدوار است
که حرفهای
دولت در مجمع
بیشتر تصویب و
تایید شود:
اگر خواستید
طنز خوبی هم
در این رابطه
بخوانید، سری
به این
لینک بزنید:
/
چرا مقامهای
ایران تفاهمنامه
مبهم و مخدوش
با بریتانیا
بر سر ابوموسی
را امضا
کردند؟
چرا مقامات ايران تفاهمنامهای را امضا كردند كه در آن ابهاماتي وجود داشت؟
انگلیسیها ما مجبور كردند كه تفاهمنامه را امضا كنيم و ايران اين را پذيرفت.
من فكر م يكنم حتي به افشار اجازه ندادند كه آن را به درستي مطالعه كند.
من به افشار گفتم كه شما ميتوانستيد بعضي از كلمات شبهه دار را عوض كنيد اما او ناراحت شد و گفت شما كه آنجا نبوديد. انگليسیها اين را تهيه كردند و گفتند كه عينا بايد اين را امضا كنيد و حتي نمیتوانید يك كلمهاش را عوض كنيد. او مساله را به شاه اطلاع ميدهد، شاه هم كه ميترسيد مبادا انگليسيها بدون پذيرفتن تفاهمنامه منطقه را ترك كنند و مشكلات بعدي پيش بيايد، اين مساله را پذيرفت.
این بخشی از
مصاحبه شرق با
ابراهیم تیموری، آخرین سفیر
ایران در
امارات در
دوران شاه
است. نکاتی
قابل تامل
مطرح میکند،
از جمله این
که چه خوب شد
که شاه از سر
ادعای مالکیت
بحرین دست کشید:
/ آیا سفر
احمدینژاد
به ابوموسی
برای تاثیرگذاری
منفی بر
مذاکرات
استانبول
بود؟
حرفهای
صباح زنگنه، معاون پیشین
وزارت خارجه
در این مصاحبه
هم خواندنی
است.
او
تلویحا تایید
میکند که
دولت دیده است
که در دیپلماسی
جاری بر سر
مسئله اتمی
دورش زدهاند
و نقش چندانی
در مذاکرات
استانبول
نداشته، لذا
احمدینژاد
خواسته با یک
اقدام بحثانگیز،
یعنی رفتن به
ابوموسی فضای
مذاکرات
استانبول را
تحت تاثیر
قرار دهد.
اگر مقاله
روزنامه ایران،
ارگان دولت در
حمله به مذاکرات
استانبول را
هم ملاک قرار
دهیم،
اظهارات
زنگنه زیاد هم
بیاساس نیست:
/
چرا خاویر
سولانا این
دور مذاکرات
هستهای را
استراتژیک میداند؟
حال که صحبت
مذاکرات اتمی
است، این تحلیل
خاویرسولانا
در باره اهمیت
استراتژیک این
دور از
مذاکرات هم به
خواندنش میارزد:
/
چرا کاخ سفید
در باره زمان
رفتن رژیم اسد
دچار تردید
شده است؟
جی کارنی،
سخنگوی کاخ سفید
روز جمعه در
باره سوریه
اظهاراتی
داشت و گفت که
تصور کاخ سفید
این نبوده که
رژیم اسد
بتواند تا این
حد خود را حفظ
کند و حالا هم
در باره تعیین
زمان رفتن این
رژیم باید
جانب احتیاط
را رعایت کرد.
خبرگزاری
آسوشیتدپرس این
ارزیابی را چرخشی
نسبی در شعار
رفتن عنقریب
اسد میداند
که تا کنون از
سوی مقامهای
کاخ سفید
عنوان میشده
است:
/
التزام به
قانون اساسی یا
التزام به صیانت
از آن؟
اپوزیسیون
برمه به رهبری
خانم سان سو چی
که اخیرا در
انتخابات میاندورهای
مجلس شرکت کرد
و از ۴۴ کرسی ۴۳
تای آن را به
خود اختصاص
داد میگوید
که روز دوشنبه
به شرطی اولین
حضور خود در
مجلس را متحقق
خواهد کرد که
در سوگند نمایندگی
تغییر ایجاد
شود. آنها
خواستهاند
که در متن
سوگند نمایندگان،
آنجایی که وظیفه
نماینده«صیانت
از قانون اساسی»
ذکر شده به
«احترام
(التزام) به
قانون اساسی»
تغییر کند.
اپوزیسیون تهدید
کرده است که
در غیر این
صورت جلسه
مجلس را بایکوت
خواهد کرد.
انگلیسی:
فارسی:
ممکن است
که حکومت به این
خواست تن ندهد
و با دادن قولی
در این راستا
مسئله را به
طور موقت حل
کند، ولی در
هر صورت طرح
چنین خواست و
تهدیدی نوعی
از سیاستورزانه
زیرکانه است.
سال ۲۰۰۸
که قانون اساسی
دستپحت نظامیان
به رفراندوم
گذاشته شد
اپوزیسیون آن
را بایکوت
کرد. انتخابات
مجلس در سال ۲۰۱۰
هم که بر اساس
همین قانون
اساسی جدید
صورت گرفت با
تحریم بخش اصلی
اپوزیسیون به
رهبری خانم
سوچی روبرو
شد. اما بعد از
این
انتخابات،
رژیم یک نظامی
را که لباس
نظامیاش را
در کمد آویزان
کرده بود به ریاست
جمهوری برگزید
و روندی از
گشایشهای سیاسی
را آغاز کرد
که اولینش هم
آزادی خانم
سان سو چی از
حصر بود. دلایل
و روندش اینجا
آمده است:
اپوزیسیون
هم با اعتنا
به این روند،
بدون آن که پیشاپیش
خواهان تغییر
قانون اساسی
بشود، از شرکت
در انتخابات میاندورهای
سر باز نزد، بی
آن که
انتقادهایش
به قانون اساسی
را هم پنهان
کند. حالا در
آستانه نخستین
جلسه مجلس با
حضور اپوزیسیون،
اولین کشاکش
بر سر نقش و جایگاه
قانون اساسی
بالا گرفته
است. طرفه این
که قانون اساسی
را چنان سفت و
سخت بستهاند
که تغییر آن
کار بسیار
دشواری است،
از قانون اساسی
جمهوری اسلامی
هم سختتر. ولی
اپوزیسیون به
جای کاسه چه
کنم در دست
گرفتن و به جای
نالیدن از این
که با این
قانون اساسی
کاری در برمه
پیش نمیرود،
اساس حرکت و
باورش را بر این
گذاشته که در
بر بستر گشایشهایی
که حکومت چه زیر
فشار و چه از
سر مصلحت بینالمللی
و منطقهای
آغاز کرده
بتواند چنان
برآمد کند و
چنان نیرویی
بسیج کند که
در نهایت
ساختار حقوقی
(قانون اساسی)
را هر چقدر هم
که سفت و سخت
باشد تعییر
دهد. سیر و
روند و حاصل این
مبارزه برای
ما هم نباید
خالی از عبرت
باشد.
/
آیا اسلام ذات
دارد و آیا این
ذات مانعی بر
سر راه تحولات
است؟
در ارتباط
با بحثی که اخیرا
برنامه پرگار
بی بی سی در
باره «ذات
اسلام» و
سازگاری یا
ناسازگاری آن
با تحولات
دمکراتیک و
حقوق بشری داشت،
مرتضی مردیها
مقالهای
نوشته که به خواندنش
میارزد:
/
دو جمله قصار
این دو سه
جمله قصار هم
شاید به
خواندنشان بیارزد:
پورمحمدی:
عقبه
اقتدار ایران
روحانیت است
نه بمب هستهای
سردار نقدی:
بازار
مصرف، ناموس
اقتصاد کشور
است