کسي در انتخابات ژاپن دستگير نشد

 

فرزانه روستايي/ froostaee@yahoo.com/ انتخابات پارلماني ژاپن که چند روز پيش برگزار شد چيزي از يک تغيير رژيم کم نداشت، اما حزب حاکم بازنده براي جبران شکست، نه طرف مقابل را دشمن ناميد و نه جنبش حمايت از حزب رقيب را به طراحي انقلاب نرم يا مخملي متهم کرد.

به همين سادگي حزب ليبرال که 57 سال ژاپن را اداره مي کرد و عملاً ژاپن را ژاپن کرده بود از سوي يک حزب تازه وارد 11ساله کنار زده شد و بدون دعوا و مرافعه فعلاً در بايگاني قرار گرفت.

ژاپني ها 10سالي مي شد که با يک بحران داخلي جدي مواجه بودند و موتور محرکه اقتصاد اين کشور با مشکلات و موانع متعددي مواجه شده بود. بحران جهاني اقتصاد نيز شرايط نابسامان ژاپني ها را وخامت بخشيد و تقريباً هر مقام مسوول ارشد و پرسابقه يي که در ژاپن وجود داشت اعتبار خود را به واسطه فراگيري بحران از دست داده بود. عوض شدن سه نخست وزير طي سه سال گذشته و نيز جابه جايي وزرا از عمق ناکارايي سيستم يا پايان کارايي نظام سياسي، اقتصادي ژاپن حکايت داشت. به نظر مي رسيد ژاپن براي يک تغيير بزرگ يا تغيير مسير آماده مي شود و انتخابات اخير با پيروزي قاطع حزب دموکراتيک ژاپن، ترجمان همان فضايي شد که ژاپني ها انتظار آن را مي کشيدند.

بزرگ بودن حجم تحولي که پيرو انتخابات اخير در ژاپن اتفاق افتاده در مقايسه با انتخاباتي که معمولاً در منطقه خاورميانه رخ مي دهد، اين سوال اساسي را در ذهن مطرح مي کند که چگونه ممکن است در کشوري همچون ژاپن نظام سياسي را از صدر تا ذيل عوض کرد اما آب از آب تکان نخورد و بازنده و برنده بدون اينکه يکديگر را متهم به طراحي انقلاب يا ضدانقلاب يا کودتا بکنند تسليم آرايي مي شوند که از صندوق هاي بسيار شفافي بيرون مي آيد.

شايد مهم ترين عامل اين باشد که در ژاپن ميزان واقعاً راي ملت است و هيچ قاعده و نفوذي نمي تواند بر اراده ناشي از راي مردم تاثير بگذارد. مطالعه نظام انتخاباتي ژاپني ها حاکي از آن است که چيزي به نام تقلب - نه خطا - در نظام انتخاباتي ژاپني ها وجود ندارد و سلامت انتخابات موضوعي مطلق است که هيچ يک از رقبا هيچ گاه روي آن تاکيد نمي کنند. وقتي نظام انتخاباتي اينچنين سالم باشد هيچ کس رقيب انتخاباتي خود را دشمن يا تهديد امنيت ملي محسوب نمي کند، زيرا تعريف دوست و دشمن کشور و نيز محدوده موضوعات حساسي همچون امنيت ملي قبلاً در مراکز و حوزه هاي بسيار حساس مورد توافق قرار گرفته و عملاً اجازه داده نمي شود واژه هاي اينچنين مهمي در جريان مبارزات انتخاباتي خرج حزب و منافع هيچ دسته و گروهي شود.

وقتي مديري در ژاپن در پستي ارتقا مي يابد به احتمال بسيار قوي با توصيه و لابي هيچ جريان نفوذي ارتقا نيافته است. معجزه ژاپني ها ارتقاي مديران و مقام هاي سياسي بر اساس صلاحيتي است که طي سال ها کار اجرايي کسب مي شود؛ صلاحيتي که حتماً مرتبط با رشته تحصيلي فرد است و بروز هرگونه شائبه فساد، باندبازي و تشکيک در مدارک تحصيلي اساساً منجر به سقوط صلاحيت فرد در احراز هرگونه سمت مهم دولتي مي شود.

به اين ترتيب، از معاونان وزرا، نمايندگان پارلمان و نخست وزير تا رئيس يک مهدکودک هر يک دقيقاً در جايي قرار دارند که منطقاً و به صورت سيستماتيک به صورت نردباني در آن صعود کرده اند.

وقتي مسوولان سياسي بر اساس اصولي منطقي در پست هاي مديريتي چيده شوند نظامي شکل مي گيرد، که بر اساس مسووليت پذيري، هر کس خود را جزء و پازلي از شاکله کل کشور مي بيند؛پازلي که هر آن ممکن است با مدير باتجربه تري جايگزين شود. نتيجه قاعده فوق پديد آمدن نظام گردش دوره يي و نوبتي جريان ها و طيف هاي سياسي است که به صورت شفاف به قدرت مي رسند و نيز به صورت شفاف و با رضايتمندي قدرت را واگذار مي کنند. برخلاف برخي از نظام هاي مديريتي، وقتي مدير فاسدي يا وزير خلافکاري از جريان شفاف مديريت حذف شد و با توصيه و سفارش هيچ مرجع بالاتري امکان باقي ماندن در هيچ پستي را نيافت، در آن صورت مي توان انتظار داشت احزاب نيز به نوبت به قدرت برسند و در صورت ناکارايي - حتي بعد از پنجاه سال - قدرت را واگذار کنند و تسليم برنامه يک حزب تازه به دوران رسيده پيروز انتخابات شوند.

از سويي ژاپني ها برخلاف کشورهاي تک محصولي بر اساس درآمد ناشي از فعاليت هاي صنعتي، تجاري، توليد کشاورزي و ايجاد خدمات کشور خود را اداره مي کنند. کشورهاي متکي بر اقتصاد تک محصولي به خصوص کشورهايي که از درآمد نفتي بهره مي برند بدون تلاش زياد و نيز بدون اعمال مديريت هاي خلاق و شفاف و سالم و نيز بدون تاکيد بر درآمد ناشي از تلاش واحدهاي صنعتي، تجاري و کشاورزي و خدمات اداره مي شوند زيرا اين کشورها حتي در بدترين شرايط با درآمد ثابتي مواجهند که تلاش چنداني را براي تحصيل آن مبذول نداشته اند. وقتي کشوري را بتوان با درآمد سالانه و ثابت شصت هفتاد يا صد و بيست ميليارد دلار مثلاً نفتي اداره کرد و توليدات صنعتي يا توليد خدمات سهم مهمي در درآمد ملي آن کشور نداشته باشد، اداره کنندگان آن کشور تنبل و نيز پرحرف و پرمدعا مي شوند. ژاپني ها براي تحصيل هر يک دلار يا هر صد ين مجبور به برنامه ريزي، حذف واحدها و مديران ناکارآمد، تحمل رقابت واحدهاي صنعتي، يا حتي تحمل رياضت هاي اقتصادي مي شوند، در حالي که در نظام هاي مبتني بر درآمد نفتي، مي توان مدير يک واحد توليدي ناکارآمد بود، مي توان طرح هاي کلاني همچون چشم انداز 20ساله را زير پا گذاشت، تورم دو رقمي را تک رقمي خواند، آمار و ارقام اقتصادي را وارونه خواند و در بدترين شرايط اقتصادي مي توان وعده افزايش حقوق به کارمندان داد و به مردم گفت که نظام کشور ما تصوير بهشت در آينه است.

ژاپني ها طي 50 سال گذشته يکي از چهار قدرت اقتصادي جهان بوده اند. اما ثروت بيکران آنان مانع از آن نشده که هيچ بخشي از درآمد ملي آنان در بخشي غيرشفاف هزينه شود، در نتيجه اداره سياسي، اجتماعي اين کشور به ترتيبي است که در برگزاري انتخابات هاي بسيار سالم و شفاف و نيز گردش قدرت کاملاً سالم خود را نشان مي دهد.

براساس چنين قواعدي است که حزب ليبرال ژاپن که در واقع خالق ژاپن مدرن بود و اين کشور را به يک قدرت اقتصادي جهان سرمايه داري تبديل کرده بود، تسليم نتيجه انتخابات مي شود و اداره کشور را به حزبي واگذار مي کند که در 11 سال عمر فعاليت سياسي اش فرصت آن را نيافته تا کشورداري را تجربه کند و آب از آب تکان نمي خورد. وقتي مديران احزاب و نيز رهبران سياسي براساس شايستگي هاي بدون شائبه کشوري را اداره مي کنند هيچ گاه همچون افغانستان بحث تقلب انتخاباتي مجال مطرح شدن نمي يابد. در نتيجه بازنده و برنده انتخابات خود را متعلق به يک هويت ملي واحد مي بيند و آن طرفي که از قدرت بيشتري برخوردار است براي بيشتر ماندن در مناصب سياسي وضعيت فوق العاده اعلام نمي کند. در چنين شرايطي نه هوادار هيچ حزب و جريان سياسي دستگير مي شود و نه مفقود مي شود.

[بازگشت به برگ نخست]