اولگا آبيشوا

آسيای مرکزی بمثابه منطقه فرهنگی - تاريخی

ريشه‌های کُهن نوروز

 ترجمه وکوتاه شده از : رحيم کاکايی

داده‌های قوم نگاری، باستان شناسی و منابع کتبی کهن خاورزمين حکايت از آن دارند که جشن‌های تقويمی، مراسم و آيين‌های ترکان کهن باستان پيوند تنگاتنگی با منافع اقتصادی مردم داشتند و در بسياری موارد مشروط به فصل کشاورزی بودند.چرخه سالانه با مهم ترين تاريخ‌های نجومی که غالبا با حرکت خورشيد مرتبط بود تعيين می‌شد.

فرهنگ آيينی ترک‌های آسيای مرکزی سيستم يکپارچه ای را عرضه ميداشت که درآن  رسوم و باورهای عاميانه و مردمی  با يکديگر تعامل داشتند. همانند ديگر مردمان جهان، نزد ترک‌های آسيای مرکزی در روزگار کهن تکامل سيستم آيين‌ها و جشن‌هايی که با فرايندهای کار سال کشاورزی و با تغيير فصل در طبيعت مربوط بودند وجود داشت. 

آنها به باورهايی که بين آنها جایگاه ويژه ای را که تصورات مذهبی درباره مرگ و زايش گياهان و طبيعت اشغال می‌کردند اتکاء داشتند.همين طور در پژوهش‌های قوم نگاری شمارزيادی مطالب وجود دارند که  به ما امکان می‌دهند ادعا کنيم که نزد خلق‌های آسيای مرکزی نوروز– يکی از جشن‌های بهاری،که با روز اعتدال بهاری مرتبط  است (1) جای برجسته ای را در اشعار تقويمی و آيينی اشغال کرده است.

نزد قبايل ترک  همانند بسياری خلق‌های جهان، سنت شمارش سال نو با بهار وجود داشت که با آن  اسطوره‌های کسموگونيک [کيهان شناسی، شناخت منشاء وتکامل جهان هستی وانسان- مترجم] درباره مرگ و زنده شدن طبيعت، رسم وآيين مذهبی – جادويی کشاورزی،که بويژه در فصل بهار مجدانه ارائه می‌شدند مرتبط بودند.

نام وعنوان جشن نزد همه خلق‌های آسيای مرکزی موجود است:  ناوريز (قزاق ها)، ناوروز (ازبکها)، ناوروز(تاجيکها)، ناورُز(ترکمنها)، نُوروز(قيرقيزها). نوروز نزد ديگر خلق‌های ترک زبان نيز جشن گرفته می‌شود – نزد باشقيرها، تاتارها، اويغورها، غاراقالپاق ها، آذزبايجان‌ها، تاتارهای کريمه وغيره. ايده اصلی اساطير– آيينی آن مصادف با زمان طبيعی فرارسيدن بهار است.

ورود بهار در طبيعت به معنی بيداری همه زندگی، آمدن گرمی وحرارت است. بهار- آغاز زندگی نو است. خورشيد به خود آمده و همه چيز را برروی زمين زنده می‌کند.مخصوصا با بهار آيين‌های اصلی مرتبط بودند. ترکمن‌های جنوب شرقی ترکمنستان، براساس اطلاعات آ. جيکيف ، « دو نوع نوروز را جشن می‌گرفتند - نوروز دامداری (چاروا نُوروزی)، که بيست ودو فوريه گرامی داشته می‌شد و ديگری نوروز کشاورزی (« يوُپِک نُوروزی») است.(2) در آيين‌ها و باورهای جادويی اين جشن، نقش اصلی به خورشيد اختصاص داده می‌شد.

شواهد و قراينی درباره باستانی بودن وکهن سالی اين جشن وجود دارند. به عنوان مثال ان.پ. لوباچوا به استناد آثار دانشمند قرون وسطی ابوريحان بيرونی (حدود سده‌های ده ويازده ميلادی)، مراسم وآيين تقويمی مردمان آسيای مرکزی – خوارزميان وسغديان – پيشينيان واجدا تاجيک‌ها وازبک‌های کنونی را بررسی می کند.

نويسنده سنت جشن نوروز را شرح می‌دهد و ازسرچشمه‌های جشن نام می‌برد و آيين‌هايی که با آن مرتبط هستند را توصيف می‌کند: «در آسيای مرکزی اين سنت می‌توانست درتقليد يا حتی بعنوان برقراری و ايجاد رسمی مذهب زرتشتی ظاهر شود. بخصوص که مناطق آسيای مرکزی تا اندازه‌ای از دولت ساسانی تقريبا دردوران نخستين حاکمان آن تابعيت می‌کرد».(3)

اعمال آيينی مهمترين بخش اين جشن است. در آنها معنا شناسی نمادين آشکارمی‌شوند: نوروز با  همه غنای پيوندهای معنا شناسی خود با پرستش آتش، خورشيد، زمين برآمد می کند. مردم شناسان حدس وگمانی رابيان می کنند که با تصور باروری زمين، حاصل‌خيزی آن ومواد غذايی آيين باستانی نوروز که تا زمان کنونی حفظ شده در ارتباط است: «درآسيای مرکزی همه مردمان کشاورزی تا امروز نيز خوراک آيينی سال نو را تدارک می‌بينند...

ان.پ. لوباچوا اشاره می‌کند که خوراک آيينی سال نو و خلق‌های آسيای مرکزی و فارس‌ها (ايرانيان.مترجم) به کيش حاصل‌خيزی و سحر و جادوی کشاورزی مربوط می‌شوند. (4). د.خ. کارميشوا ضمن توصيف جشن نوروز در روستاهای قزاقستان از خوراک آيينی شوربای قربانی بنام ناوريز- کوژه يا کودای – کوژه (نوعی غذای مخصوص.مترجم) نام می‌برد...

سنت‌های مربوط به خوراک آيينی اين جشن باستانی، در ميان ترکمن‌های جنوب شرقی ترکمنستان، براساس اطلاعات آ. جيکيف، دراين است که خوراک‌های اصلی که از گندم، روغن کنجد و ديگر فرآورده‌های دارای منشاء گياهی تدارک ديده می‌شدند بر خصلت زراعتی جشن تاکيد داشتند.

«در نوروز کشتن دام غير ضروری بود. همه از کودکان تا پيران، با ظروف خود به ديدن همسايگان می‌رفتند، خوراکها را می چشيدند، دعای خير می‌کردند، به يکديگر تبريک، آرزوی تندرستی و رفاه و محصول خوب می کردند. براساس سنت، خوراک آيينی بايد از هفت نوع محصول، مثلا، گوشت، نمک، پياز وغيره تشکيل می‌شدند».(5)

نويسنده آ. نغمتی آنطورکه در پژوهش‌های خود نشان داده ، در روستاهای ازبکستان مردم همچنين با دقت برای پيشواز نوروز آماده می‌شدند: «جوانه گندم و غلات مختلف می روياندند، خانه وحياط خانه خود، اسباب واثاثيه خانه را تميز می‌کردند. درآستانه جشن به شست وشو می‌پرداختند و زنان و دختران جوان مژه و ابروان خود را رنگ می‌زدند و لباس زيبای جشن را می‌پوشيدند. در سمرقند زنان در روزهای جشن برای آنکه سال نو موفقيت آميز باشد به يکديگر گلاب می‌‌پاشيدند و به صورت خود پودر سفيد می‌زدند...، همه جا ماهيت تدارک خوراک سال نو همانند گذشته مشابه و يکسان بود: هدف اصلی آن اميد به برداشت يک محصول زياد در سال نو است. بطور سنتی اين خوراک را بصورت گروهی تهيه وهمه را مهمان می‌کردند». (6)

 

يادداشتها:

 

1- اعتدال بهاری يا هموگانِ بهاری( در نيم کره شمالی) در ستاره شناسی به لحظه ای گفته ميشود که خورشيد از ديد ناظر زمينی از صفحه استوای سماوی می گذرد و حرکت خود به سمت شمال آسمان را در پيش ميگيرد. اعتدال بهاری يکی از دو اعتدالی زمين است که در هر سال رخ ميدهد- اعتدال ديگر اعتدال پاييزی است. «ويکی پد‌يا». مترجم

2- آ.جيکيف. جشن‌های سنتی ترکمنی، بازی‌های  گوناگون( براساس مطالب جنوب شرقی ترکمنستان). زير نظر ش. آنناقليچوا – عشق آباد.نش علم 1983 – ص 18.

3- لوباچوا ان.پ. درباره تاريخ آيين های تقويمی کشاورزان آسيای مرکزی ص. 6- 30 / باورهای باستانی و کيش های مردمان آسيای ميانه. مقالات تاريخی – قوم نگاری. مدير مسئول و.ان. باسيلف – مسکو.نشرعلم  1986

4– همانجا .ص.15

5– آ.جيکيف. جشن‌های سنتی ترکمنی وبازی ها ( براساس مطالب جنوب شرقی ترکمنستان). زير نظر ش. آنناقليچوا.عشق آباد.نشر علم.1983 – ص.18 .

6– آ.ان. نغمتی. جشن های تقويمی کشاورزی تاجيکهای باستان و اجدا آنها – دوشنبه. نشر دانش. 1989 – ص. 73 .