بازداشت مدیران جامعه‌ی بهایی، گروگان‌گیری حکومت ایران، جهت معامله با غرب است

تاریخ ارسال خبر :یکشنبه , ۲۳ خرداد , ۱۳۸۹ @ ۱۲:۵۷ ب.ظ

رهانا:  قانون اساسی ایران، و به‌تبع آن دیگر قوانین، پتانسیل ایجاد تبعیض بین افراد ملت، چه قومی و چه مذهبی را به شدت داراست. نمود این تبعیض‌ها در سال‌های اخیر و با گسترش سریع و گسترده‌ی ارتباطات ، برای همه، کاملا قابل مشاهده است. در حوزه‌ی مذهب، بهاییان، دراویش، اهل حق و باقی دگر اندیشان تحت آزار و فشار جدی قرار دارند. به نحوی که تنها در یک مورد، هفت مدیر جامعه‌ی بهایی ایران، بیش از ۲ سال در بازداشت موقت به‌ سر می‌برند. از طرفی با اعدام چندین شهروند کرد در روزهای اخیر، بیم آن می رود که ادامه‌ی این فرایند، این‌بار ولی برای مدیران جامه ی بهایی ایران تکرار شده و از طرف دیگر اعلام روز ۲۲ خردادماه به عنوان تاریخ برگزاری جلسه‌ی چهارم محاکمه‌ی این افراد، هر گونه جهت گیری سیاسی پیرامون دادگاه فوق را محتمل می سازد.

خبرنگار رهانا در مصاحبه‌ای با رضا فانی یزدی، فعال حقوق مدنی، نویسنده و تحلیل گر مسائل روز ایران به بررسی وضعیت محاکمه‌ی هفت مدیر جامعه‌ی بهایی ایران-موسوم به یاران- پرداخته است که متن آن در ذیل می آید:

جناب فانی یزدی، نظر شما در ارتباط بابیش از ۷۰۰ روز بازداشت موقت این افراد چیست؟و آیا این مدت طولانی بازداشت که خلاف قوانین می باشد، نمی تواند به معنای بی گناه بودن این افراد و بازداشتِ صرفاً به دلایل اعتقادی-مشابه آنچه که بر دیگربهائیان می‌رود- تلقی گردد؟

حتما همین طور است. 

با به قدرت رسیدن احمدی نژاد در دوره نهم ریاست جمهوری و کودتا و ابقای ایشان در دوره اخیر یعنی دوره دهم  و به همراه آن تثبیت موقعیت باند مافیایی انجمن حجتیه بار دیگر دور جدیدی از سرکوب ناراضیان و فعالان سیاسی و دگراندیشان در کشور آغاز شد. در این دوره نیز جامعه‌ی بهائی ایران،مجددا از اولین قربانیان سرکوب بود. تعداد زیادی از اعضای این جامعه دستگیر شده اند، اذیت و آزار پیروان دیانت بهائی شدت یافته و نهایتا رهبران و اعضای محفل ملی جامعه‌ی بهائی ایران – یاران ایران – به اتهام جاسوسی دستگیر شدند که همچنان در زندان بسر می برند.

دستگیری اعضای گروه یاران از جهتی نشان‌دهنده عناد مقامات جمهوری اسلامی ایران با دگراندیشان و اقلیت های دینی، بویژه جامعه بهائی است و از جانب دیگر می توان آن را موردی ازگروگان‌گیری دانست که حکومت ایران برای معامله با غرب از آن استفاده می کند، ضمن اینکه موجبات ارعاب جامعه بهایی را نیز در داخل کشور فراهم می سازد.

 آیا تخلفات صورت گرفته در روند بازداشت موقت ۷۰۰ روزه‌ی این افراد قابل پیگیری قانونی و دادخواهی بوده و عاملین آن، متهم می باشند؟ و یا اصولا با توجه به شناختی که نسبت به وضعیت توام با تبعیض جامعه‌ی بهایی ایران دارید، تحقق این مورد را بی معنا ارزیابی می کنید؟

پس از اعلام ممنوعیت تمام فعالیت های جمعی و تشکیلاتی بهائیت در ایران در شهریور ۱۳۶۲ توسط دادستان کل انقلاب، سید حسین موسوی تبریزی  به اتهام جاسوسی،مرکز جهانی بهایی تصمیم به تعطیلی موقت محفل روحانی ملی نمود، در نبود محفل روحانی ملی، یک مجمع موقت با عنوان «یاران ایران» با اطلاع کامل حکومت تشکیل شد که به امور اولیه‌‌ی جامعه‌ی سیصدهزار نفره بهائیان ایران رسیدگی کند.

این اقدام از طرف جامعه بهایی ایرانی نشان دهنده نهایت تلاش این جامعه برای رعایت قوانین کشوری است. همراهی جامعه بهایی در پیروی از حکومت و پذیرش تعطیل محفل ملی روحانی در ایران یکی دیگر از نمونه هایی است که نشان می دهد که این جمعیت، هیچگاه تلاشی غیرقانونی نکرده اند.

«یاران ایران» از سال ۱۳۶۳ تا زمان دستگیری خود در ماه اردیبهشت ۱۳۸۷ مسئولیت اداره امور داخلی جامعه بهائیت ایران را بر عهده داشته اند. در تمام طول این دوران، مسئولین نظامی اسلامی ایران از فعالیت و مسئولیت های این گروه در اداره ی امور اجرایی جامعه بهائیت اطلاع کامل داشته اند. دستگیری اخیر آنها که اکنون بیش از ۲ سال از آن می گذرد جز یک اقدام غیر قانونی از طرف مقامات جمهوری اسلامی ایران نبوده و متاسفانه در داخل کشور هیچ مرجعی برای رسیدگی و شکایت به این مورد وجود ندارد.

با توجه به اعدام‌های ناگهانی اخیر که در آن نام چندین شهروند کرد به چشم می خورد، و با محور قرار دادن اعدام‌های گسترده ی بهائیان در اوایل انقلاب ۵۷،  آیا احتمال تکرار این وقایع، این بار در مورد مدیران جامعه‌ی بهائی وجود دارد؟
همیشه سرکوب از گروه هایی آغاز شده است که به دلایل گوناگون تاریخی، مذهبی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی سرکوب آنان کمترین حساسیت و همدردی عمومی را برمی انگیزد.

همانطور که در تاریخ معاصر کشور خودمان شاهد بوده ایم، این سرکوب از اقلیت های قومی چون ترکمن‌ها و کرد‌های ایرانی و پیروان ادیان دیگر چون بهایی‌ها شروع شده و سپس  روز به روز به دیگر بخش های جامعه سرایت یافته و عملا آثار مخرب آن در سطح بسیار وسیع‌تری در جامعه گسترش می یابد.

پس از انقلاب، بهائیان جزو اولین قربانیان خشونت بر اساس اتهام های واهی جاسوسی بودند که متاسفانه اعدام آنان بازتابی حتی در محافل روشنفکری نیافت.

جامعه ی منقلب و متاثر از انقلاب کمترین حساسیت و توجهی  به اعدام بهائی ها و آزار و اذیت جامعه‌ی بهائی ایران، که بزرگترین اقلیت دینی کشور را تشکیل می دهد، نداشت. حکومت اسلامی همه‌ی اعضای محفل ملی جامعه‌ی بهائیت ایران را در کشور برای چندین بار متوالی اعدام کرد. اعضای محافل محلی بهائی نیز در بسیاری ازشهرهای کشور دستگیر شده و تعدادی از آنها اعدام شدند.

بی توجهی جامعه، روشنفکران و فعالین سیاسی و اجتماعی کشور به نقض آشکار حقوق بشری جامعه‌ی بهائی ایران در فرصت کوتاهی دامن خود آنها را گرفت. حکومتی که پیش از این کشتار بهائیان را به اتهام جاسوسی توجیه کرده بود، اینبار به راحتی می توانست کشتار دیگر شهروندان را به اتهام های واهی از همان دست توجیه نماید.

اینبار نیز متاسفانه گویا شاهد تکرار تجربه غم بار سالهای اولیه انقلاب هستیم، بار دیگر شاهدیم که بهایی‌ها دستگیر شده و چند صد روز بلاتکلیف در بند هستند، تعداد بسیاری از افراد جامعه بهایی بدون هیچ دلیل و مدرکی تحت بازجویی قرار گفته و مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند، دراویش گنابادی نیز مورد اذیت و آزارند. در مجموع، اقلیت های قومی و دینی در کشور تحت ستم و تبعیض مضاعف به سر میبرند و متاسفانه شاهد بودیم که اولین موج قربانیان سرکوب های اخیر از کردهای ایرانی بودند که به تازگی شاهد اعدام آنها بودیم. امیدوارم که این سرکوب به شیوه خونین ادامه پیدا نکند. 

 اتهاماتی نظیر “مفسد فی الارض” و “جاسوسی بیگانگان”  را چگونه در مورد این افراد تفسیر می کنید؟

اکنون بیش از دو سال از دستگیری این افراد می گذرد.هنوز هیچ اتهام مشخصی که مبتنی بر اسناد و مدارک قابل ارائه و محکمه‌پسند باشد، در ارتباط با گروه یاران ایران در هیچ کجا ارائه نشده و تمامی اتهامات وارده بر این گروه مبتنی بر دروغ و شایعات و اتهاماتی است که اساسا طی چند دهه گذشته بدون ارائه کمترین سند و مدرکی بر تمامی اعضای جامعه بهائیت ایران وارد آمده است.

علیرغم تمام تبلیغات پیش و پس از انقلاب مبتنی بر رابطه پیروان دین بهائی با ‏سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی دیگر کشورها از جمله موساد، نظام جمهوری اسلامی ایران هیچگاه نتوانست هیچ ‏سندی را دال بر این نوع فعالیت و رابطه به جامعه ارائه نماید.

اتهام جاسوسی خنده دارترین، و از طرفی، غم انگیزترین اتهامی است که به هموطنان بهائی ما در ایران وارد می کنند. آنقدر مسخره که فقط کافی است در دادگاه‌ها و یا در بازجویی از بهائی بودن‌شان دست بردارند و یا در یک روزنامه رسمی کشور آگهی بدهند که از دین خود دوری جسته اند و  اسلام آورده اند. با یک آگهی تبلیغاتی در یک روزنامه، همه ی مدارک جاسوسی یکباره دود شده و به هوا می رود.

رواج اتهام جاسوسی پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران یکی از مسخره‌ترین شیوه‌های اتهام زنی است که در رسانه ها، دادگاه ها و کیفرخواست افراد بدون کمترین سند و مدرک مطرح شده و بسیاری از شهروندان ایرانی را به همین اتهام برای سالهای فراوان پشت میله‌های زندان نگاه داشته و گاه آنها را تا پای شکنجه‌های طاقت فرسا و اعدام و مرگ برده است.

امروز، جنبش سبز و رهبران آن و حامیان آن جنبش در خارج کشور همگی به گونه ای فله ای متهم به جاسوسی و رابطه با بیگانه هستند. اتهام جاسوسی برای پیروان و رهبران دیانت بهائی در کشور همان اندازه بی پایه است که برای شیرین عبادی.

تعیین تاریخ برگزاری دادگاه چهارم این افراد را در ۲۲ خرداد‌ماه چگونه ارزیابی می‌کنید؟


برگزاری این محاکمه در چنین شرایط متشنج داخلی پس از حوادث خونین انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری و در سالگر این حادثه بسیار نگران کننده است.

انتخاب زمان دادگاه برای یاران ایران در چنین برهه‌ای نگران کننده است چرا که موج دستگیری های جدیدی از بهائیان آغاز شده و هر روز اتهامات جدیدی به آنها زده می شود. این گروه دو سال پیش دستگیر شده اند، ولی اتهاماتی که به آنها وارد می آید، از جمله دخالت آنها در انفجار حسینیه شیراز و یا ایجاد اغتشاش در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم و یا شرکت در تظاهرات روزهای عاشورا و تاسوعای سال گذشته و از جمله نگاهداری سلاح های جنگی نشان دهنده آن است که مقامات جمهوری اسلامی در صدد پرونده سازی سنگینی برعلیه آنها برآمده اند. همه این اتهامات موجبات نگرانی های جدی درباره روند ناعادلانه محاکمه گروه یاران و پیامدهای این دادگاه را فراهم آورده است.

جامعه بهائی ایران از بدو تاسیس آن تا کنون هیچگاه نه در دوران پیش یا پس از انقلاب در هیچ حرکت غیرمسالمت آمیز بر علیه هیچ گروه و دولتی شرکت نداشته است. اتهام حمل و نگهداری سلاح جز دروغ و فریبی برای گمراه کردن افکار عمومی نبوده و هدفش سرکوب بهائیان است.

در پایان، چه ابزارهایی را جهت برون‌رفت مدیران جامعه‌ی بهایی از وضعیت نگران کننده‌ی فعلی موثر می دانید؟

یاران ایران که اکنون در زندان بسر می برند، شهروندان ایرانی و هموطنان ما هستند. دفاع از حقوق آنان در حقیقت دفاع از حقوق شهروندان ایرانی است.

نباید اجازه دهیم که حکومت با استفاده از موقعیت همزمانی دادگاه اعضای گروه یاران با سالگرد اعتراض های گسترده سیاسی این دادگاه را زیر سایه برده و  بدور از توجه افکار عمومی و با استفاده از موقعیت کنونی، به نقض شدیدتر حقوق بشر شهروندان بهائی بپردازد.

پایان پیام


چاپ شده از آدرس : http://www.rhairan.in/archives/15830