یک پیروزی استثنایی

محسن حیدریان

در تاريخ انتخابات سياسی جهان تنها چند نمونه انگشت شمار می توان یافت که قوای سیاسی "مظلوم" بر "ظالم" آن هم در یک رقابت سیاسی مسالمت آمیز بشدت نابرابر و نا عادلانه چیره شده باشند. درست به همین دلیل است که پیروزی خیره کننده همه منتقدین قدرت حاکم که علیرغم  کودتای انتخاباتی شورای نگهبان و رهبر جمهوری اسلامی، به شیوه ای تمیز و باورناکردنی به دست آمد، یک پیروزی استثنایی به شمار می آید. وگرنه هرکس میداند که نیروهای استبدادی و تاریک اندیش هرگز قادر به یک رقابت شرافتمدانه و دمکراتیک در برابر آزادیخواهان ایران نیستند.

 اما استثنایی بودن پیروزی منتقدین قدرت استبدادی به این دلایل  اهمیت دارد که:

 اولا این پیروزی در یک نبرد نابرابر اما به گونه ای درخشان حاصل شد. یک پیروزی که نشانه برتری معنوی و اخلاقی منتقدین قدرت است که در عالم سیاست و فرهنگ یاد آور معدود کسانی نظیر گاندی و نلسون ماندلا ست که از طریق مقاومت آرام و مسالمت آمیز موفق به پیروزی معنوی بر زورگویی در نبردی بشدت نابرابر شدند. آآمیتن ماندگاری و جاودانگی این چهره های استثنایی تاریخ به دلیل  برتری معنوی و اخلاقی آنها بر زورگویی بود.

دوما در این رقابت کاملا نابرابر دو قطب اصلی نبرد از نگاه رای دهندگان به نمادهای ارزش و ضد ارزش تبدیل شدند. از یکسو لیست اکثرا ناشناخته مشترک پیروزمند، به مرجع یگانه همه منتقدین قدرت از خاتمی و رفسنجانی و ملی و مذهبی و نهضت آزادی گرفته تا بخش مهمی از اپوزیسیون خارج از کشور  تبدیل شد. اما از سوی دیگر لیست اصول گرایان سنتی که کلیدی ترین شریانهای حکومتی را در دست دارند، همچون تابلوی مشترک رهبری، شورای نگهبان، دلواپسان و" قدرت پنهان" در نظر رای دهندگان ظاهر شد و به سختی شکست خورد.  

سوما در بطن این پیروزی خیره کننده  ميتوان بر آمد همه حيات جامعه از فرهنگ سياسی، ذهنيت جامعه و مطالبات مردم و چرخش افکار عمومی و وزن نیروهای سیاسی کشور را بازخوانی کرد. این بدان معناست که مینیاتور جامعه ایران امروز از نظر افکار عمومی و قوام یافتگی بازیگران سیاسی به اندازه ای شکل و توان یافته که بطور بالقوه از امکان تبدیل رای خود به واقعیت برخوردار است. در حالیکه جای ترديدی باقی نيست که ميزان واقعی پايگاه جناح راست به شمول همه نهادهای کلیدی قدرت به استثنای قوه مجریه به پايين حد آن در تمام انتخابات پس از انقلاب رسيده است. به گونه ای که قدرت حاکم چنان به سراشیب زوال غلطیده که یا باید دست به یک بازسازی فکری زند یا دیر یا زود بدست خود از صحنه سیاسی کشور پاک می شود.  این انتخابات به رفرندامی بدل شد که در آن مردم با رای خود، یک نه بزرگ به اصولگرایان و سیاست های تاکنونی گفتند.

 وسرانجام اینکه انتخابات هفتم اسفندماه نشان داد که تغییرواصلاحات و دستیابی به خواست های بحق مردم؛ ازطریق راه های مسالمت آمیزوشیوه های مبارزاتی آرام وگام به گام، درنظام جمهوری اسلامی امکان پذیراست؛ ومی توان حاکمیّت را نیزبه تمکین واداشت.  ازآن فراتر، مردم نیزهمین را خواهانند وبه صندوق های رای، دلبسته وامیدوارند. انتخابات باردیگر، چیرگی راهبرد سیاسی اصلاح طلبانه، گام به گام واعتدال جویانه بااستفاده ازراه های قانونی و عمل گرایانه را دربرابر گزینه هایی همچون نافرمانی مدنی، لشکر‌کشی وشورش هایِ خیابانی و یا مبارزه قهرآمیز و یا راه حل های آرمانگرایانه وواقعیت گریز، به نمایش گذاشت.   

 

درحقیقت  امید به تغییروپیروزی ازطریقِ اصلاحات وتغییرات آرام وتدریجی، طّیِ سالیان دراز دراعماق ذهنیت جامعه زندگی کرده بود و اینک درفرصت انتخابات به کنشی ملی تبدیل شد که به روشنی زمامداران رابه چالش کشید.  دراین تحرک ملی مردم ایران با رای خود، بروشنی، خواهان مقابله  وخنثی کردنِ تشبثات حاکمیّت برای برگذاریِ انتخاباتی مهندسی شده بودند. مردم اعتراض قدرتمند خود به ردصلاحیّت نامزدهای مورد گزینش خود را، به گوش حاکمان رساندند.  

اکنون باید امیدوار بود که رئيس جمهور منتخب ملت، که از پشتيبانی قاطبۀ شهروندان و نیز مجلس شورا برخورداراست؛ بتواند گام های عملی وکارسازی درراستای تامین "مصلحت عمومی جامعه " بردارد.  همانگونه که وعده داده است، درآزادی همۀ زندانیان سیاسی بویژه آقایان موسوی وکروبی و خانم زهرا رهنورد، بادرایت وپیگیری، که ازفضیلت های ایشان است، هرچه سریع تر، توفیق حاصل کند. وهمزمان همچنانکه وعده داده است برای تحقق "برجام داخلی" با  قدرت و اعتماد بنفس بیشتری در مهار افراطیون و گشایش فضای سیاسی و مطبوعاتی وارد عمل شود.