ندای
سبز آزادی ـ
کاوه
مشرقی: روند
نگرانکننده
و سیر صعودی
گسترش فقر در
ایران ادامه دارد؛
تحریم صادرات
نفت ایران و
نیز محدودیت های
تحمیل شده
علیه بانک
مرکزی و نظام
پولی و مالی
ایران، در
کنار بی
کفایتی و
ناکارآمدی مذیران
ارشد جمهوری
اسلامی، از یک
سو موجب رکود تولید
و صنعت و
افزایش
بیکاری شده و
از سوی دیگر
باعث افزایش
تورم و گرانی
و سقوط ارزش
ریال؛ و این
همه عملا منجر
به افزایش روز
افزون فقرا و
لایه ی
نابرخوردار
در کشور شده است.
روز گذشته
(دوشنبه) رئیس
کمیسیون
بهداشت مجلس
در اظهارنظری
معنادار گفت:
«در جامعه
کنونی مردم یا
فقیرند یا
غنی، دیگر قشر
متوسط کارمند
نداریم چرا که
افزایش نرخ
تورم بشدت
منظر روانی
جامعه تحت
تاثیر قرار
داده است.»
حسینعلی
شهریاری در
گفتوگو با
ایلنا، تصریح
کرده که «هماكنون
هیچ حوزهای
سراغ نداریم
که در آن منظر
روانی جامعه
به هم ریخته
نباشد و میتوان
گفت بیش از ۷۰ درصد جمعیت
كشور منظر
روانی بهم
خورده دارند.»
طبقه
متوسط کجاست؟
منظور
از طبقه
متوسط ـ که
سخن از نابودی
و لاغر شدن آن
به میان آمده
ـ چیست؟
از
دهه 1950 ميلادي،
جامعه شناسان
در بررسي هاي
خود، موقعيت
ويژه طبقات
متوسط را در
دنياي جديد،
تجزيه و تحليل
کرده اند. سي
رايت ميلز
جامعه شناس
امريکايي،
شرط ضروري
جوامع شهري جديد
را وجود قشر
فراوان
کارمندان،
فروشندگان،
منشي ها،
سرپرستان
قسمت هاي
فروشگاه ها، سرکارگران،
معلمان،
ماموران پليس
و صاحبان مشاغل
مشابه مي
داند.
دکتر
حسین عظیمی،
اقتصاددان
برجسته ویژگی
اصلی نظام
جامعه رفاه را
سر برآوردن
طبقه متوسط می
داند و معتقد
است، طبقه
متوسط ناشی از
انباشت
سرمایه،پیچیده
شدن تکنولوژی
و نیازمند شدن
تولید به
تخصصهاست. به
عقیده ی دکتر
عظیمی،
«تخصص»، خود بهتدریج
طبقه متوسط را
ایجاد میکند
که مزدش بیش
از حداقل
معیشت است و
لذا میتواند
بهطور جزئی
وارد فراگرد
پسانداز و
سرمایهگذاری
شود. اینچنین،
طبقه متوسط
بنیان خود را
از انباشت سرمایه
و پیچیدگی
تکنولوژی
میگیرد، از
مسیر آموزش
میگذرد، و به
مسیر اقتصاد،
پسانداز و سرمایهگذاری
میآید. در
مسیر مزبور،
بخشی از
سرمایهگذاریهای
جامعه نیز در
اختیار این
طبقه قرار
میگیرد؛ و
اینگونه،
اگر طبقه
متوسط فرصت
پیدا کند به
صحنهی سیاسی
پا مینهد و
بهتدریج
بخشی از ساخت
سیاسی قدرت را
در اختیار میگیرد.
در
حوزه اقتصاد
اما، طبقه
متوسط عمدتا
در دهک های
چهارم تا هفتم
تعریف می شود.
آن جایی که نه در
بخش مرفه و
برخوردار
قرار می گیرد
و نه در حوزه ی
لایه های فرودست
و نابرخوردار.
طبقه
متوسط در دولت
احمدی نژاد
در
ارزیابی روند
سیر و وضع
طبقه متوسط در
دو دولت نهم و
دهم جمهوری
اسلامی، دکتر
حسین راغفر،
اقتصاددان
معتقد است که
اقدامات دولت
احمدی نژاد
طی ۷ سال
گذشته به جای
آنکه قشر فقیر
و متوسط را به
قشر مرفه
نزدیک کند،
تنها قشر
متوسط را به
قشر فقیر
نزدیکتر
ساخته است.
وی
با اشاره به
سیر صعودی
نقدینگی و
تورم در سالهای
اخیر، در
گفتگو با
"آسمان"،
تصریح کرده:
«در شرایطی که
تورم روند
صعودی میگیرد،
فقرا بیشتر
آسیب میبینند
و ارزش داراییهای
ثابت قشر
سرمایهدار و
مرفه جامعه
بیش از پیش میشود.
این اتفاق در
کنار کاهش
قدرت خرید
اکثریت قشر
متوسط و فقیر
جامعه شکاف
موجود را
بیشتر میکند.»
این
صاحب نظر
اجتماعی و
اقتصادی با
اشاره به این
نکته که از سال
1384 به بعد «هم فقر
و هم نابرابری
افزایش پیدا
کرده»، گفته
است: «در دو سال
ابتدایی
فعالیت دولت نهم،
دو درصد از
جمعیت کشور به
زیر خط فقر
رفتند و شدت
فقر هم افزایش
پیدا کرده ضمن
اینکه نابرابری
نیز افزایش
داشته است.
آمار مربوط به
رشد اقتصادی
بنا به برنامه
چشمانداز ۲۰ ساله قرار
بود سالانه
برحسب برنامه
چهارم ۸ درصد
باشد، اما در
دو سال دولت
آمار رسمی منتشر
نکرده است.
اما آنچه در
محافل تصمیمگیری
کشور از جمله
مجلس توسط
دستگاههای
دولتی ارائه
شده در سالهای
گذشته تاکنون
رشد اقتصادی
از مرز ۳ درصد
عبور نکرده
است.»
راغفر
تاکید می کند
که «البته ما
نیازی به آمار
نداریم و آنچه
ما در جامعه
شاهد هستیم
وجود لشکر
انبوهی از
جوانهای این
مملکت است که
شیرجه میروند
تا قوت روزانه
خود را بهدست
بیاورند.»
وی
همچنین می
گوید: «طی ۳ سال
گذشته در دولت
احمدینژاد،
هر سال ۲ درصد
به جمعیت فقیر
کشور افزوده
شده است.»
فقیرتر
شدن جامعه
جدیدترین
گزارش مرکز
آمار ایران از
درآمد- هزینه
خانوار شهری و
روستایی نشان
از رشد هزینه خوراکی
خانوار شهری و
روستایی و سهم
بالای این
هزینه از
هزینه کل دارد. سهم
هزینه خوراکی
از هزینه کل
یکی از شاخصهای
فقر محسوب می
شود و سهم 25
درصدی این
هزینه نسبت به
هزینه کل برای
خانوار شهری
یا سهم 40 درصدی
برای خانوار
روستایی به
این معنی است
که جامعه
فقیرتر شده و
این رقم فاجعه
است. دکتر
راغفر در
مکتوبی در
روزنامه
"جهان صنعت"
با استناد به
گزارش مرکز
آمار، نوشته:
سهم هزینه خوراکی
25 درصد و سهم
مسکن 46 درصد از
هزینه کل
خانوار است؛
به بیان دیگر
حدود 70 درصد از
مخارج یک خانوار
فقط صرف به دو
قلم کالای غذا
و مسکن میشود.
به بیانی؛ سهم
ناچیزی از
مخارج خانوار
صرف 10 قلم
کالای دیگر
مثل سلامت،
آموزش، حملونقل
و... میشود.
براساس
مطالعات
انجام شده،
نسبت مخارج
خوراکی به
مخارج کل در
شهر تهران
حدود 16 درصد
است در حالی
که این نسبت
برای کل کشور 25
درصد شده که
این موضوع
نشان میدهد
میانگین کل
کشوری نسبت به
کلانشهر
تهران بسیار
بالاتر است.
به بیان دیگر،
میانگین جامعه
شهری نسبت به
میانگین شهر
تهران بسیار
فقیرتر است.
چندی پیش رییس
مرکز آمار از
کاهش ضریب
جینی خبر داد؛
این کاهش ـ به
تصریح راغفر ـ
میتواند به
معنای لاغر
شدن و تضعیف
طبقه متوسط و
ریزش آن به
سمت طبقات
پایین و لایه
های فقیر و نابرخوردار
جامعه باشد.
وی
تاکید می کند:
«براساس
مطالعات و
بررسیهای
کارشناسی
شاخصهای فقر
در ایران
افزایش پیدا
کرده است و
طبقات متوسط
به پایین ریزش
کردهاند. با
این اوصاف با
تمام سیاستهای
دولت از جمله
هدفمندی
یارانهها،
جامعه فقیرتر
شده است.»
بهم ریختگی
منظر روانی 70
درصد جمعیت
ایران
با
سقوط ارزش
ریال در برابر
ارزهای
خارجی، همزمان
با تورم
فراینده و
گرانی
افسارگسیخته
کالاها، که
دامن بدیهی
ترین کالاهای
مصرفی (همچون
نان و برنج و
ماکارونی و
لبنیات و تخم
مرغ) را
گرفته، و در
وضعی که
بیکاری
فزاینده ای ـ
متاثر از رکود
صنعت و تولید
ـ به شهروندان
تحمیل می شود
و آینده ی
شغلی پیش روی
جوانان و
بخصوص فارغ
التحصیلان
مراکز آموزش
عالی وجود
ندارد؛ سلامت
روانی اکثریت
جامعه در تهدید
مضاعف قرار
گرفته است.
کار
به جایی رسیده
که صدای دست
اندرکاران
این وضع
نابسامان هم
به «اعتراف»
بلند شده؛
رئیس کمیسیون
بهداشت مجلس
با بیان اینکه
مردم به صورت
جدی درگیر مشکلات
معیشتی
هستند، از
قطبی شدن
جامعه انتقاد
کرده و گفته: «مردم
نگرانند که در
صورت بیماری
چه سرنوشتی پیدا
میکنند با
توجه به کمبود
منابع و
مشکلات در بخش
واردات دارو
برای بیماران
صعب العلاج،
سرطانی و
تخصصی این نگرانیها
سلامت روانی
افراد جامعه
تحت تاثیر
قرار داده است.»
شهریاری
همچنین به
موضوع
«اشتغال»
اشاره کرده و
افزوده است:
«وقتی خانوادهها
با هزار زحمت
حتی با فروش
اموالشان
هزینه سنگین
تحصیل را برای
فرزندانشان
مهیا میكنند
اما بعد به
دلیل نبود
اشتغال
فرزندانشان بیكارند
بدون شك این
مساله موجب میشود
تا سلامت
روانی آنها
تحت تاثیر
قرار گیرد.»
به
گزارش
"ایلنا"، وی
تاكید كرده:
«هماكنون هیچ
حوزهای سراغ
نداریم که در
آن منظر روانی
جامعه به هم
ریخته نباشد.
بیش از ۷۰ درصد
جمعیت كشور
منظر روانی
بهم خورده
دارند.»
رئیس
كمیسیون
بهداشت و
درمان تصریح
می کند كه «در
جامعه كنونی
تنها
خانوارهای
دهك اول تا
سوم شاید نگرانی
نداشته باشند.»
80
درصد جامعه
افسرده و
مضطرب اند
اظهارات
روز گذشته ی
این نماینده
مجلس را، روز
گذشته یک
روانشناس
بالینی، از
منظری دیگر تکمیل
کرده؛ به
تصریح دکتر محسن
پهلوان: «کمتر
از 20 درصد
خانوادهها
جو هیجانی شاد
داشته و بیشتر
خانوادهها
جوی افسرده و
مضطرب دارند.»
به
گزارش
"ایسنا"، این
صاحب نظر
تاکید کرده که
«برخی از
خانوادهها
شکل خانواده
خوابگاهی
پیدا کرده و
اعضای آن بدون
داشتن هیچ حسی
فقط در کنار
هم زندگی میکنند. برخی
از خانوادهها
نیز جوی خشن
داشته و اعضای
آن با آن که
نسبت به هم بیاعتنا
نیستند اما
پرخاشگرند.»
پژوهش
های متعدد در
مورد میزان
افسردگی و استرس
در میان زنان،
جوانان و
مردان ایران،
بر نگران
کننده بودن
وضع روانی
شهروندان،
مهر تایید می
زند. چنان که
میزان
افسردگی در
زنان ایران سه
تا چهار برابر
حد نرمال و
استاندارد
ارزیابی شده
است.
فشار
وارده بر طبقه
متوسط (بار
سنگین گرانی و
تورم
فزاینده،
تهدید سبک
زندگی،
محدودیت های
اجتماعی و
فرهنگی، و
رکود اقتصادی
و بیکاری) بخش
قابل توجهی از
شهروندان
ایران را زیر
فشار آسیب های
همزمان
اقتصادی و
روانی قرار
داده است.
فشاری که در
کنار سرکوب
سیاسی و
اختناق حاکم
در فضای سیاسی
و رسانه ای
کشور، آسیب
ذهنی و روانی
بیشتری را
متوجه اکثریت
شهروندان ایران
کرده است.