کمانگری دیگر زیر تیغ، حبیبالله لطیفیپور را دریابید. |
هنوز داغ آن جوان رعنا، «فرزاد کمانگر»، در دل تبدارمان غوغا به پا میکند و نگاه مظلوم و ژرفش خواب را از چشمان اشکبارمان میرباید که ولیفقیه تشنهی خونی تازه فرمان قتل «حبیبالله لطیفیپور». هر سیستمی برای حرکت و بقا نیاز به منبع انرژی دارد و منبع انرژی «جمهوری اسلامی» خون است، خون جوانان و گویی دارد افسانهی ضحاک را زنده میکند این ماربهدوش عمامه برسر.
نمیدانم چه میتوان کرد رژیم و حکومتی که از پرنسیپ حداقلی برخوردار باشد با فشار افکار عمومی جهانی احتمال دارد گامی پس بنشیند اما این رژیم سراسر رسوا که در هیچ زمینهیی از کمترین پرنسیپ ممکن برخوردار نیست گویی با دنیای متمدن سرلج دارد و چرا نداشته باشد در دههی شصت حمام خون راه انداخت و دنیای متمدن در سکوت پوزخند زدند که خونی که ریخته میشد خون انسانهای آزادیخواهی بود که که استقلال و برابری میخواستند. جمهوری اسلامی یاد گرفته است از بالای «مرگ بر آمریکا» بگوید و در پشت آن کیک و صلیب و اسلحه و نفت معامله کند و ریاکاری حکومتهایی که خود را
آزادیخواه میدانند موجب شده است این غول روزبهروز فربهتر شود و معلوم نیست اگر جنبش مردم ایران و یورش آزادیخواهانه و مترقیشان نبود اکنون کار مذاکره و معاشقه با آمریکا و شرکای اروپاییاش به کجا کشیده بود.
جمهوری اسلامی یکبار توانست در سکوت و حمایت قدرتهای بزرگ کردستان را به خاک و خون بنشاند و با دروغپردازی زیر سایه جنگ با عراق بخشی از مردم ایران را هم به سرکوب کردستان فرابخواند و چند سالی برای خود زمان بخرد و ظاهرا دوباره میخواهند با دشنه فروکردن در آن زخم خونفشان احساسات ملی را علیه کردستان تحریک کند اما زهی خیال باطل که این بار ایران تمامی کردستان است و کردستان دیگر تنها نیست.
کردستان نمادی از شرافت انسانی ایران است. در تاریکترین شبهای این سرزمین در خونینترین سالهایی که پشت سر گذاشتیم «کردستان» چون مشعلی همیشه فروزان امید آزادی و رهایی را در دلهایمان زنده نگهداشت و زیر توپ و تانک و خمپاره و مرگ این کردستان بود که میمرد تا ایران زنده بماند تا انسانیت و شرافت انسانی زنده بماند.
هر کردی که توسط این رژیم به نام ایران به قتل میرسد لکهیی ننگ بر دامن تمام ایرانیانی مینشاند که سکوت میکنند. نه فقط برای نجات جان حبیبالله لطیفیپور که برای نجات شرافت و انسانیت کاری بکنید هر چه باشد. چیزی بنویسید، فریادی بزنید، نجوایی بکنید در نانوایی در بقالی محل، توی تاکسی و اتوبوس، در محل کار بگذارید همه بدانند جان انسان بیگناهی را دارند میگیرند بگذارید بدانند فرزاد دیگری زیر تیغ اعدام است و ضحاک و ولیفقیه خونآشام قصد مکیدن خون دیگری را کرده است. از مظلومیت و بیپناهی لطیفیپورها بترسید که قتل اینان عذابی دشوار را در پی دار
د.
برای نجات جان خودتان برای زدودن این لکههای ننگ کاری بکنید هر چه باشد.