خیز باندهای قدرت جمهوری اسلامی و مدعیان برای تصاحب قوه مجریه

تمام نامزدهای یک رهبر اقتدارگرا

 

ندای سبز آزادی ـ رضا ماندگار: سعید جلیلی، علی اکبر ولایتی، محمدباقر قالیباف، علی لاریجانی، علی اکبر حداد عادل، محسن رضایی، منوچهر متکی، و مصطفی پورمحمدی؛ اینها مهمترین محافظه کارانی هستند که تاکنون شایعه ی نامزدی آنها برای انتخابات ریاست جمهوری 1392 مطرح شده است؛ نامزدهایی که ویژگی مشترک آنان و تاکید موکد همه شان بر این نکته است که «ولایتمدار» هستند و قرار نیست مثل محمود احمدی نژاد، موجب کدورت خاطر رهبر جمهوری اسلامی شوند.

محافظه کاران یاد شده البته ظاهرا جزء فهرستی هستند که دبيركل «جبهه پیروان خط امام و رهبری» مدعی است به 25 نفر می رسند. حبیب الله عسگراولادی که از پدرخوانده های راست سنتی در ایران محسوب می شود، چندی پیش با اشاره به این نکته، بر اهمیت «نظر آیت‌الله مهدوی ‌کنی» برای انتخابات آتی و شکل گیری ائتلاف جدید اصولگرایان تاکید کرد. هرچند بعید است که راست سنتی توان مدیریت تمام لایه های راست و محافظه کار را داشته باشد.

حداد عادل نه، سعید جلیلی!

هنوز هیچ فردی از کارگزاران اصلی نظام مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه نامزدی خود را برای انتخابات آتی رسمی نکرده، اما یکی از اعضای جبهه پایداری در واکنش به شایعاتی در مورد غلامعلی حدادعادل، تاکید می کند که او «گزینه مورد جبهه پایداری برای انتخابات ریاست جمهوری نیست.» «آریا» به نقل از سیدعلی محمد بزرگواری که او را «عضو شاخص جبهه پایداری» خوانده، در عین حال خبر داده که «سعید جلیلی گزینه مطلوب جبهه پایداری برای انتخابات است.»

او نیز چون دیگر محافظه کاران و اقتدارگرایان مدعی شده که «ما به دنبال اتحاد اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم هستیم.»

وی در ارزیابی مهمی تصریح کرده که «اصولگرایان با مطرح کردن گزینه هایی چون متکی، ولایتی، محسن رضایی، لاریجانی و قالبیاف نمی توانند در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم موفق شوند در واقع اصولگرایان باید با یکدیگر متحد شوند در غیر اینصورت کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بر کاندیداهای اصولگرا سبقت خواهد گرفت و پیروز خواهد شد.»

بعید است این عضو جبهه پایداری بی خبر باشد که اصلاح طلبان عزم جدی برای شرکت در انتخابات آتی ندارند، و اساسا بعد از کودتای انتخاباتی 1388، حضور و مشارکت لایه ها و تشکل های اصلی اصلاح طلب در انتخابات و تحولات سیاسی، عملا با تهدید و سرکوب و خشونت، منتفی شده است.

ضمن این که بسیار بعید است که باندهای مختلف قدرت در جمهوری اسلامی، حاضر باشند که به راحتی به نفع دیگر باند کناره گیرند و قوه مجریه با تمام امکانات و بازوها و ابزارها و پتانسیل هایش را به رقبا واگذار کنند. چنان که باند احمدی نژاد ـ مشایی نیز چندان مایل به واگذار کردن قدرت قوه مجریه نیست؛ اما ردصلاحیت گسترده نامزدهای همسو با آن در انتخابات مجلس نهم (اسفند 90) و بازداشت چند روز پیش علی اکبر جوانفکر و حساسیتی که بیت رهبری بر اسفندیار رحیم مشایی دارد، جملگی احتمال حضور و سر بر کشیدن نامزدی از این باند را منتفی کرده است.

نامزدهای همیشگی؛ گزینه های مفروض

محسن رضایی و علی لاریجانی و محمد باقر قالیباف و علی اکبر حداد عادل، نامزدهای مفروض انتخابات آتی هستند. تکلیف دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام 0رضایی) که روشن است؛ او خود را در جایگاه تئوریسینی نظامی و اقتصادی و سیاسی می داند و شأنی کمتر از ریاست جمهوری بخصوص پس از تجربه ی احمدی نژاد برای خود قائل نیست. به ویژه که پس از کودتای انتخاباتی 1388، از اعتراض کناره گرفت و حالا می تواند از رهبر جمهوری اسلامی ، طلب هدیه کند.

غلامعلی حدادعادل نیز که ازجمله طالبان همیشگی مسند ریاست جمهوری است، با توجه به نسبت فامیلی اش با آیت الله خامنه ای و همدلی اش با لایه های مختلف راست، از مدعیان ریاست بر قوه مجریه است؛ او حتی به همین انگیزه برای ریاست مجلس نهم خیز برداشت که در برابر علی لاریجانی ناکام ماند. حداد عادل در جدیدترین اعلام نظر، گفته: «اگر نتایج جمع‌‌بندی‌ام درباره کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌ جمهوری مثبت باشد، در انتخابات نامزد خواهم شد.»

نماینده تهران در مجلس به «فارس» گفته که «هنوز درباره کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری به جمع بندی لازم نرسیده‌ام.»

علی لاریجانی نیز که همچون حداد عادل سابقه نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری دارد، ازجمله کسانی است که به قدر لازم در دو دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد صبوری کرده تا نوبت وی فرا رسد. هرچند که بعید است جز برخی لایه های سنتی و میانه ی راست، اقبالی متوجه وی باشد و شود. به خصوص که وی ریاست مجلس را نیز عهده دار است و به خانواده لاریجانی، مناصب لازم اعطا شده است.

محمدباقر قالیباف نیز که از انتخابات 1384 همچنان در شوک است، چند سالی است که با شهرداری تهران قناعت کرده و در برابر واکنش های سیاسی و رفتارهای احمدی نژاد، صبوری کرده و خون دل خورده، تا بلکه نظر مساعد آیت الله خامنه ای را به خود جلب کند. قالیباف که گفته می شود پس از انتخابات 1384، به توصیه رهبر جمهوری اسلامی در شهرداری مشغول شد و برای انتخابات 88 نامزد نشد تا سهمیه احمدی نژاد تکمیل شود، حالا از مدعیان جدی انتخابات آتی است؛ بعید است که او به راحتی نامزدی را به کسی هدیه کند؛ مگر در توافقی سیاسی برای ترکیب دولت بعدی. او نه ماه ها، که به بیانی چند سال است در حال هزینه کرد است تا برای انتخابات 92 ، پیروزی اش با کمترین تشکیک مواجه شود. در ماه های اخیر نیز گزارش های گوناگون از هزینه های سنگین وی و اطرافیانش در شهرداری تهران، و در تمام ایران برای تبلیغ غیرمستقیم منتشر شده است.

شهردار تهران؛ رییس جمهور ایران؟

صعود احمدی نژاد از شهرداری تهران به ریاست جمهوری، این جایگاه را به «پله»ای مهم در ایران تبدیل کرده است؛ البته اگر کسی در نقش ویژه ی رهبر جمهوری اسلامی و عزم جریان امنیتی و نظامی حاکم در ایران، برای تعیین رییس جمهور بعدی، شک کند. به بیان دیگر، بدون نظر بخش امنیتی سپاه پاسداران و ایت الله خامنه ای، نامزدهای انتخابات آتی، آب در هاون می کوبند و تنها تنور انتخاباتی نمایشی را گرم می کنند.

با این همه، شهردار تهران مایوس نیست؛ او سابقه نظامی (سپاهی) دارد و پیوسته خود را مطیع رهبری معرفی و تبلیغ کرده؛ البته با ژست های مدرن و رفتارهای بوروکراتیک و تکنوکراتیک. قالیباف در جدیدترین اظهارنظر خود در برنامه «دیروز، امروز، فردا» بار دیگر به شکل غیرمستقیم به نقد احمدی نزاد پرداخت و بدون اشاره به انسداد سیاسی در کشور، گفت: «امروز مشکل اصلی ما مشکل اقتصادی است که ریشه در مدیریت غلط و اشتباه دارد.»

به گزارش مهر، قالیباف با شرح مشکلات امروز جامعه در حوزه اقتصاد تاکید کرد: «ما به چه می­گوییم دزدی؟ یک نوع دزدی، دزدی ۳ هزار میلیارد تومانی است که واقعا جای تاسف دارد و توقع مردم برخورد در این زمینه است. ولی به نظرم دزدی دیگری هم وجود دارد که بدتر از نوع اول است. دزدی دوم این است که بنده که بیت ­المال را در دست دارم شخصی برای آن تصمیم بگیرم. نه اینکه برای خودم خرج کنم، نه، بلکه شخصا و برخلاف ضوابط برایش تصمیم بگیرم و آن را خرج کنم.»

قالیباف که شعار انتخاباتی خود (روحیه جهادی) را اینجا و آنجا تبلیغ می کند فراموش نمی کند پیوسته بر واژه های محبوب رهبری تاکید کند: «باید بگویم اگر دنبال بصیرت هستیم، آنچه ما را به تشخیص درست می­ رساند از روحیه جهادی بیرون می ­آید و روحیه جهادی نیز از عمل افراد نشئت می­گیرد نه از گفتار آنها. باید در برابر توطئه با بصیرت، لحظه ­شناس و دقیق عمل کنیم.»

شهردار تهران که از دور خوردن خود توسط بخش امنیتی سپاه و بسیج در انتخابات 1384، کم آزرده و شوکه نیست، تلاش می کند با حمایت از رهبر جمهوری اسلامی و نقد جنبش سبز، خود را مورد وثوق نشان دهد و فرد کارآمد و «به روز» برای ولایت مطلقه فقیه در انتخابات آتی.

سعید جلیلی؛ کارگر نظام، نامزد جدید

دبیر شورایعالی امنیت ملی جمهوری اسلامی که برخی سایت های اصول گرا و حکومتی وی را «نماد مقاومت انقلابی در حوزه سیاست خارجی» توصیف می کنند، یکی از چهره هایی است که به جهت اعتماد خاص رهبر جمهوری اسلامی به او، به یکی از گزینه های مقبول مطرح شده؛ هرچند نداشتن سابقه اجرایی ویژه، جلیلی را کمی به حاشیه می راند؛ با وجود این، معنادار است که چندی پیش، «آنا» به نقل از سایت رهبر جمهوری اسلامی و در گزارشی از دیدارهای آیت الله خامنه ای، این چنین نوشت: «از محوطه محل اقامه نماز خارج می‌شود و در حالی که زمزمه‌های نمازگزاران درباره کاندیداتوری احتمالی او در انتخابات شنیده می‌شود، از ما می‌شنود: "شما الان به یکی از گزینه‌های جدی جریان انقلاب و گفتمان سوم تیر برای ریاست جمهوری یازدهم مطرح هستید؛ پس چرا هیچ‌گونه اعلام موضعی در این باره نمی‌کنید؟" و در ادامه جواب متواضعانه او همراه با لبخند دیگر جایی برای ادامه این بحث نمی‌گذارد: "من کارگر این نظام هستم و ..."»

بزرگواری از جبهه پایداری معتقد است: «از آنجایی که در ولایتمداری و کاردانی جلیلی شک و شبه ای وجود ندارد لذا بهتر می تواند اوضاع را جمع کند.»

جلیلی که یک پای خود را در جنگ از دست داده، جز سابقه ی 18 سال حضور در وزارت خارجه در سطوح مختلف، جز وزارت، کار اجرایی نداشته؛ اما رهبر جمهوری اسلامی و جریان امنیتی ـ نظامی حکم بر کشور تنها در پی یک مسئول دفتر برای رهبر، تحت عنوان رییس قوه مجریه هستند و بعید نیست که به جلیلی هم نظر ویژه داشته باشند.

نامزدهای فرعی و بازارگرم کن

منوچهر متکی، وزیر سابقه احمدی نژاد و منتقد امروز وی و مصطفی پورمحمدی، وزیر کشور پیشین احمدی نژاد و نقاد صریح وی در رأس سازمان بازرسی کشور نیز ازجمله مدعیانی هستند که شایعه حضور آنان برای انتخابات آتی شنیده می شود. هرچند بعید است خود آنان نیز ندانند که برای انتخابات تنها حضوری نمایشی خواهند داشت و بعید است در جمع دیگر نامزدهای مطرح، قرعه ی حمایت رهبر و سپاه به آنان رسد. البته مایوس نیستند؛ چنان که هر روز خبری از نامزدی و تکذیب نامزدی پورمحمدی منتشر و پیرامون وی خبرسازی می شود. مقام ارشد امنیتی اسبق جمهوری اسلامی که نامش با اعدام ها و قتل عام مخالفان در سال 1367 گره خورده، سهمیه خود را از نظام طلب می کند.

او در آخرین اظهارنظرش، در سخنی تکراری در جمهوری اسلامی، که به تعارف بیشتر شبیه است، در پاسخ به این سؤال که آیا کاندیدای ریاست جمهوری خواهید شد یا خیر، گفته: «وقت ثبت نام معلوم می‌شود که کاندیدا می‌شوم یا نمی‌شوم.»

مشخص است که پورمحمدی نیز به گزارش هایی که از بیت رهبری منتشر می شود و نظر رأس حکومت، توجه دارد و می کوشد سرمایه گذاری بیهوده و خیال بافی نکند.

اسم های فرعی مثل پورمحمدی و متکی، کم نیستند؛ مدعیان نیز؛ چنان که حتی از محمدحسین صفار هرندی، سردبیری سابق کیهان و وزیر ارشاد سابق احمدی نژاد؛ علی اکبر صالحی، وزیر خارجه کنونی احمدی نژاد؛ و محمدباقر لنکرانی، وزیر سابق بهداشت احمدی نژاد نیز به عنوان نامزد ریاست جمهوری در اردوگاه اصولگرایان یاد می شود.

و نوبت ولایتی؟

وزیر خارجه ی جمهوری اسلامی برای 16 سال (از 1360 تا 1376) که حالا مشاور ارشد و بین الملل رهبر جمهوری اسلامی است، پس از سال ها حاشیه نشینی و حضور در برنامه های مختلف تلویزیونی (از تاریخ تا شعر و از فرهنگ و سینما تا سیاست)، نوبتی را نوبت خود می داند. به خصوص که حضور انتخاباتی اش در سال 1384 درپی نامزدی هاشمی رفسنجانی منتفی شد و از رقابت کناره گرفت.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی که پزشک متخصص است، با توجه به کارنامه ی خود در سیاست خارجی می تواند مدعی شود که در شرایط تحریم های فزاینده علیه جمهوری اسلامی و بحرانی که در روابط تهران و غرب وجود دارد، گزینه ای مناسب برای تغییر اوضاع و بهبود مناسبات است. هرچند بعید است وی از نقش ویژه رهبر جمهوری اسلامی و نقش فرعی ریاست جمهوری در ایران، به خصوص پس از کودتای انتخاباتی 88 بی خبر باشد.

ولایتی و دیگر نامزدهایی که نام آنها مطرح است یا افرادی که در سایه ایستاده اند و مترصد انگشت اشاره رهبر جمهوری اسلامی هستند، جملگی خبر دارند که انتخابات در ایران پس از 22 خرداد 88 به چه میزان از یک انتخابات آزاد و سالم فاصله گرفته؛ و رییس جمهور مقامی برای پاسخ گویی به آیت الله خامنه ای و به تعبیری مسئول دفتر وی خواهد بود و شد. با این همه، مزایای ریاست بر قوه مجریه برای باندهای مختلف قدرت در جمهوری اسلامی چنان است که می کوشند تا حد امکان برای رهبری دلبری کنند و خود را شایسته ی کسب این منصب معرفی نمایند. انتخاب آخر البته با آیت الله خامنه ای و جریان امنیتی نظامی حاکم بر کشور است که بخش امنیتی و رانتی سپاه پاسداران آن را نمایندگی می کند.