/ اختلاف اصول‌گرایان: چرا نمایندگان مجلس از انتصاب محمدرضا رحیمی به معاون اولی احمدی‌نژاد حمایت کردند؟
/ نسبت ایران و «نسل آپ‌لود» چیست؟
۱
ماجرای برگماری محمدرضا رحیمی به معاونت اول محمود احمدی‌نژاد امروز با حمایت ۲۰۰ نماینده از این انتصاب وارد مرحله‌ی جدیدی شد. رحیمی چه به لحاظ کارنامه‌اش در دستگاه قضایی کردستان و چه به عنوان استاندار این استان که تلاش برای تقلب به سود ناطق نوری در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ از شاخصه‌های آن عنوان می‌شود، چه با نوع رویکردش در راس دیوان عالی محاسبات از سال ۱۳۸۲ که به پرونده‌سازی برای مدیران وابسته به جناح مخالف دست یازید و چه از حیث عملکردش در معاونت حقوقی و پارلمانی احمدی‌نژاد که معاون خود را با چک‌های ۵ میلیونی‌ تومانی به مجلس فرستاد تا نمایندگان را از پیگیری جعلی‌بودن مدرک تحصیلی کردان بازدارد و ...
http://rahesabz.net/story/2091/
 همه و همه حمایت امروز مجلس از وی را سوال برانگیز می‌کند. به ویژه که نادران یکی از نمایندگان اصول‌گرا هم در همین روز سخنرانی شداد و غلاظی علیه مدرک تحصیلی کرده است. به نظر می‌رسد که دو نکته در این اعلام حمایت بی‌تاثیر نبوده‌اند:
موضوع انتخاب مجدد علی لاریجانی به ریاست فراکسیون اصول‌گرا از مسائل مورد مناقشه‌ میان نمایندگان حامی دولت و سایر نمایندگان اصول‌گراست. دولتی‌ها به هیچوجه دل خوشی از علی لاریجانی ندارند و خواهان برکناری او از ریاست فراکسیون اصول‌گرا هستند. جواد کریمی قدوسی، نماینده‌ی مشهد که از حامیان پر و پا قرص دولت به شمار می‌رود امروز در مصاحبه‌ای اوج نگاه منفی این بخش از اصول‌گرایان نسبت به لاریجانی را به خوبی بیان کرده است
http://www.fardanews.com/fa/pages/?cid=92489
 که خب ناخواسته در باره‌ی نتایج انتخابات ریاست جمهوری و پیش‌بینی‌ها در باره‌ی شکست احمدی‌نژاد در درون اصول‌گرایان هم افشاگری می‌کند:
 «آقای لاریجانی به هیچ عنوان تمایل نداشتند که احمدی‌نژاد دوباره پیروز شود. اخبار موثقی از تلاش ایشان در جهت پیروزی مهندس موسوی داریم و حتی شنیدم که ایشان در شب انتخابات با موسوی تماس گرفت تا پیروزی‌اش در انتخابات را تبریک بگوید
.
باهنر هم چند روز پیش از انتخابات در نامه‌ای به محضر رهبر معظم انقلاب به ایشان نوشته بود که موسوی پیروز انتخابات ریاست جمهوری است و نظام خود را باید برای پیروزی ایشان آماده کند
.
متأسفانه در حالی که انتظار همه اصولگرایان این بود که لاریجانی و باهنر به عنوان دو عضو سرشناس جبهه اصولگرایی بیشترین کمک را به احمدی‌نژاد بکنند، آنها نه تنها این کار را نکردند بلکه بیشترین تلاش را در جهت شکست ایشان در انتخابات و عدم موفقیت کابینه در اخذ رأی اعتماد از مجلس انجام دادند،»
قدوسی یک دلخوری دیگر هم از لاریجانی عنوان می‌کند که درخور توجه است:
متأسفانه تحلیل‌های غلط لاریجانی در مورد وقایع کشور در بسیاری از موارد مجلس را با مشکل مواجهه کرده و بسیاری از اصولگرایان چه در درون و چه در بیرون مجلس تحلیل‌های ایشان را قبول ندارند. یکی از اشتباهات تاریخی در مجلس هشتم تشکیل کمیته حقیقت یاب در مورد حوادث کوی دانشگاه تهران بود، متأسفانه ایشان بدون آنکه کوچک‌ترین مشورتی با هیأت رئیسه انجام دهند اقدام به تشکیل این کمیته کردند در حالی که مقام معظم رهبری فرمودند حوادثی مثل کوی دانشگاه و کهریزک مسئله اصلی نیست و آنچه مهم است ریشه‌یابی فتنه بزرگی است که اصل انقلاب را هدف قرار داده بود. نمایندگان نسبت به موضع‌گیری‌ها و اقدامات لاریجانی در بعد از انتخابات به شدت  اعتراض دارند.»
می‌توان تصور کرد که حمایت امروز اکثریت بالایی از اصولگرایان وجه‌المصالحه‌ای باشد برای موافقت احتمالی نمایندگان حامی دولت با ابقای علی لاریجانی یا کسی مانند او از منتقدان اصول‌گرای دولت بر ریاست فراکسیون اصول گرایان.
این نکته هم بعید نیست که تجربه‌ی جنجالی که حول برگماری مشایی پیش آمد و ضربه مضاعفی که به اعتبار مخدوش‌شده‌ی  دولت وارد آمد درس تلخی بوده است که بزرگان قوم و به خصوص آیت‌الله خامنه‌ای «توصیه» کرده که زیاد به انتصاب رحیمی و کارنامه‌ی او گیر ندهند.
در این میان سخن عباس‌پور. رئیس کمیسیون آموزش مجلس نیز نباید دست‌کم گرفته شود:‌«
ما اگر بخواهیم وارد بررسی مدرک شویم، مدارک خیلی از مسئولان زیر سؤال است»
۲
پرفسور آرمین ناصحی، جامعه‌شناس ایرانی‌الاصل آلمان، شاگرد اولریش بک (واضع تئوری «جامعه‌ی ریسکی» (جامعه‌ی در معرض تهدیدهای ناشی از جنبه‌های منفی پیشرفت‌های تکنولوزیک مدرن) و اخیراً «جامعه‌ی جهانی ریسکی») و در حال حاضر از همکاران او در انتشار نشریه‌ ی معروف جامعه‌شناسی آلمان با عنوان  «جهان اجتماعی»
Soziale Welt  است. او به سفارش شرکت بزرگ ارتباطات «وودافون» تحقیقی انجام داده
http://www.welt.de/die-welt/debatte/article4651988/Machen-statt-gucken.html
 در باره‌ی نسبت نسل‌ها با پیشرفت‌ها در عرصه‌ی اینترنت و دنیای مجازی. نتایجی که این تحقیق به دست داده ناصحی را به آنجا رانده که نسل کنونی را نسل «آپ لود» بنامد که به جای آن که مانند نسل گذشته صرفاً مصرف‌کننده تکنولوژی‌های ارتباطی باشد، به تولید و شکل‌دادن به سامانه‌ی نظام ارتباطی جهان قادر شده است. به گفته‌ی ناصحی، رسانه‌های جدید کاربر را فرامی‌خوانند که به جای تماشا، خود تولید کننده باشد. مامای نسل «آپ لود» که پیوسته در حال نقد و تفسیر روندها و رویدادهای جهان و تاثیرگذاری بر آنهاست، اینترنت و متعلقات آن بوده‌اند که انسان‌ها را رها از مرز و محدویت‌های زمانی و مکانی در ارتباط با یکدیگر قرار داده‌اند.
نظرسنجی یک موسسنه‌ی معتبر نظرسنجی در آلمان نشان می‌دهد که دستکم دو سوم کسانی که با اینترنت سروکار دارند حداقل یک بار عکس یا موزیک یا فیلم در اینترنت قرار داده‌اند. این رقم در میان جوانان ۸۰ درصد بوده است. همین نظرسنجی نسل آپ لود را نسلی به لحاظ سنی و علائق ناهمگون می‌داند که نمی‌توان تعریف کلاسه‌شده‌ و دقیقی از آن ارائه کرد. در میان ۵۰ تا ۵۹ ساله‌های این نسل، یک سوم عضو شبکه‌های اجتماعی درون اینترنت، مانند فیس بوک و ... هستند. این رقم در میان جوانان ۹ به ۱۰ (۹۰ درصد) است.
جالب این که نوشتن که ارتباط نسل آپ لود اینک به گونه‌ای محسوس بر آن متکی است، تا زمان به میدان‌امدن اینترنت این شان و منزلت را نداشته است. در نظرسنجی موسسه‌ی آلمانی تنها ۲۰ درصد پرسش‌شوندگان گفته‌اند که قبل از ارتباطات در دنیا الکترونکی کنونی ( اینترنت، اس ام اس و ...) با دوستان یا آشنایان خود نامه‌نگاری می‌کرده‌اند. از طرف دیگر، سهولت نوشتن و ارسال در اینترنت که انسان را از قلم و کاغذ و پاکت نامه و پست معاف کرده، یکی از عوامل عمده‌ی رواج گسترده‌تر ابراز نظر و مشارکت در بحث‌‌ها و مباحث در سطوح و مسائل مختلف به شمار می‌رود. کسی که حالا بخواهد نظری ابراز کند و در بحث‌های جدی و غیرجدی مشارکت کند، پشت کامپیوتر می‌نشیند و با چند کلیک و اندکی تایپ به این هدف خود تحقق می‌بخشد.
این که صاحب یک اندیشه یا ایده هم بلافاصله واکنش‌ها و نکات اصلاحی یا نافی نظر خود را دریافت می‌کند یکی دیگر از مزیت‌های زندگی نسل آپ لود است. به عبارتی فاصله‌ی میان کاشت و برداشت به لحاظ زمانی به حداقل رسیده است.
به نوشته‌ی ناصحی اینترنت ابزار مهمی در مرکززدایی رسانه‌ای و در نفی هیرارشی و برابری کاربران در دنیای ارتباطی کنونی است.
ناصحی در انتها توصیه می‌کند که با رشد و گسترش نسل آپ لود، باید در کاربرد اصطلاح «دنیای مجازی»  تجدید نظر کرد و در این زمینه احتیاط ورزید، زیرا مرزبندی ارتباطات انسانی به واقعی و مجازی دیگر کمتر منطقی و بیشتر مصنوعی است:‌ نسل آپ لود دستاوردهای اینترنت را به خوبی در زندگی اجتماعی خود ادغام کرده، به گونه ای که جامعه‌ی وب هم به روی دیگر سکه‌ی زندگی اجتماعی انسان‌ها و بخش غیرقابل چشمپوشی آن بدل شده است.
تا چه حد حق با ناصحی است و نسبت نقطه‌نظرات او با جامعه‌ی وب ایران چگونه است؟ آیا فیلترینگ سنگین، سرعت پایین و زیرساخت‌های عقب‌انداخته اینترنت در ایران هیچ نسبتی با تبیینات و پیش‌بینی‌های ناصحی دارد؟  یا آنچه که اینترنت در جریان اعتراض‌های انتخاباتی و گسترش فرهنگ دمکراتیک در همین چند ماه بازی کرده، اجازه می‌دهد که زیاد هم میان حرف های ناصحی و واقعیت اینترنت در ایران فاصله نبینیم؟ آیا ...