Loading
گزارش ها و ايران در آئينه رسانه های آلمان تازه های روز ، گفتنيها ، نوشته ها و انديشه ها
Bis 23. Juni 2020 September 2020

03. September 2020

أهداف بلند سازمان ملل براى توسعه پايدار
پنچ سال پيش در چنين روزهايى تمام اعضاى سازمان ملل قرارداد توسعه پايدار ٢٠٣٠ را تصويب كردنند.
هسته اصلى اين قرارداد شامل يك مجموعه با هفده هدف براى  توسعه پايدار تعريف شده است.
Sustainable Development Goals
تمام دولتهاى جهان پذيرفتنند، كه بدون همكارى و همياري يگديگر، فقر و نگرانيهاى بشرى درمان نخواهد شد.
استراتژى دستيابى و گسترش  سلامت و اموزش بشرى،  با همكارى تمام كشورها از جمله أهداف تعريف شده بود.
از ديگر أهداف تعيين شده ، تلاش در راه كمتر كردن نابرابريهاى (اقتصادى، اجتماعى، اموزشى)،  رشد اقتصادى و توجه به حفاظت محيط زيست مى باشند.
بعد از تصويب قرارداد ٢٠١٥ جنبش براى سلامتى اينده پا گرفت.
براى دستيابى به سلامت كره زمين در كنار سلامتى بشر، رشته جديدى در علوم پزشكى با نام Planetary Health پايه گذارى شد.
اين عرصه جديد علم وظيفه همگرايى سلامت بشر و كره زمين را با توجه به ايده هاو دادهاى جديد  علمى و بكارگيرى انان  را در زندگى روزمره دارد.
بحث و تلاش براى پيدا كردن را حل درد هاى طبيعت و بشر ، و فهم پديده  پيچيده  ارتباط كره خاكى و موجودات از جمله انسانها در هزاران پرژه ، از نتايج أهداف بلند ، سازمان ملل مى باشد.
در المان اتحاد براى تغييرات جوى و سلامت پايه گذارى شد.
مجله علمى لانست the lancent  "منيتور جهانى" را براى تشخيص سريع خطرات طبيعى و اثر ان بر سلامت را بكار انداخت. تا نتايج كار صدو بيست متخصص در عرصه مختلف علمى را در اختيار سياستمداران قرا دهد.
مجله British Medical Journal با همكارى موسسات، انجمن هاو مجلات معتبر علمى در جهان، "اتحاد سلامتى انكليس و تغييرات جوي"
UK Health Alliance on climate Change
تشكيل داد. و شش استراژي خود را براى سلامتى زمين و كمك به تميز كردن هوا را مطرح كرد.
از ديگر نتايخ تلاش براى سلامتى، نشر اخرين كارهاى علمى، تمام رشته ها در يك جا، و امكان مراوده فعال در مورد ان مى باشد.
اين امكان در مجله New England Journal of Medicine فراهم شد.
در اين مجله مقالات فراوانى به تاثير تغييرات اقليمى بر سلامت روحى و جسمى انسان پرداخته اند. اين اطلاعات در اختيار جوامع پزشكى براى بهبود درمان داده شده است.
سعيد


اعتراض ستارگان کشتی ایران و جهان به حکم اعدام نوید افکاری
جمع پرتعدادی از قهرمانان کشتی آزاد و فرنگی المپیک و جهان و همچنین قهرمانان دیگر رشته های ورزشی، اعتراض خود را به صدور حکم اعدام برای نوید افکاری کشتی‌گیر ایرانی ابراز کرده‌اند. در میان معترضین به این اعدام نام مدال آوران برجسته ی مسابقات المپیک و جهان از کشورهای مختلف و نیز ورزشکاران ایرانی دیده می شود

برای ارج نهادن به فعالیت‌های نسرین ستوده و توجه به سرنوشت او، جایزه حقوق بشر کانون قضات آلمان به نسرین ستوده تقدیم شد
استوکینگر و یوآخیم لوبلینگ‌هوف مدیران کانون قضات آلمان روز چهارشنبه ۱۲ شهریور (۲ اوت) اعلام کردند که جایزه حقوق بشر امسال انجمن قضات آلمان را به خانم نسرین ستوده وکیل و مدافع حقوق بشر ایرانی اعطا می‌کنند. آنها گفتند: «ستوده به واسطه تعهد شجاعانه و خستگی‌ناپذیر خود به حقوق بشر و حاکمیت قانون به یک سمبل مدافع حقوق مدنی ایران تبدیل شده است
استوکینگر و لوبلینگ‌هوف اعلام کردند که این جایزه برای ارج نهادن به فعالیت‌های ستوده در ایران و توجه به سرنوشت او اعطا می‌شود.
مدیران کانون قضات آلمان تاکید کردند که ستوده اکنون در زندان اعتصاب غذا کرده است و در چنین وضعیتی به گسترده‌ترین پشتیبانی بین‌المللی نیاز دارد.
خانم ستوده در اعتراض به شرایط غیرمنصفانه و غیرعادلانه زندانیان به رغم گسترش ویروس کرونا، در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده است.
در روزهای اخیر هزاران نفر در شبکه‌های اجتماعی آزادی نسرین ستوده را خواستار شدند. سازمان مدافعان حقوق بشر پشتیبانی خود را از چنین اقداماتی ابراز کرده است.
نسرین ستوده که پس از طرح اتهاماتی از جمله “اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی” و “نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی” در مجموع به ۳۳ سال حبس و ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شد، از خرداد سال ۹۷ پشت میله‌های زندان است. بر اساس قانون مجازات اسلامی، ۱۲ سال از حکم زندان خانم ستوده قابل اجراست

نگرانی از وضعیت نسرین ستوده؛ کارزار توییتری برای آزادی وکیلی که در زندان اعتصاب غذا کرده است

همزمان با برپایی یک کارزار اینترنتی برای درخواست آزادی نسرین ستوده وکیل زندانی در ایران، رضا خندان، همسر این وکیل که در اعتصاب غذا به سر می‌برد، می‌گوید خانم ستوده وضعیت جسمی خوبی ندارد

قوه قضاییه به زبان ساده
حسین باستانی
صبا کرد افشاری. مجموع حکم: ۲۴ سال. حکم قابل اجرا: ۱۵ سال زندان به اتهام “اشاعه فساد و فحشا از طریق کشف حجاب و پیاده روی بدون حجاب”.
پدر رومینا اشرفی. حکم دادگاه: ۹ سال زندان از بابت سربریدن دختر ۱۳ ساله اش با داس. آن هم با این استدلال که (نقل قول مستقیم از متن حکم): “قتل سبب بی‌نظمی جامعه گردیده و بیم تجرّی دیگران را به دنبال دارد

کرونا در زندان‌ها: محرومیت زندانیان از شوینده، ماسک و دستکش
بنیاد عبدالرحمن برومند گزارشی از وضعیت شیوع کرونا در زندان‌ها منتشر کرده که بر اساس آن بسیاری از زندانیان در سراسر کشور از دسترسی به مواد شوینده، تجهیزات پیشگیری همچون ماسک و دستکش و همچنین استفاده از راهکارهای مؤثر برای حفاظت از خود در برابر ویروس کرونا محروم مانده‌اند.

تصویری از زندان و یک زندانی در ایران – عکس از خبرگزاری میزان
انتشار این گزارش در حالی‌ست که مقام‌های جمهوری اسلامی پس از گذشت شش ماه از تأیید رسمی همه‌گیری ویروس کرونا در کشور، همچنان در مورد موارد ابتلا به این ویروس در زندان‌ها و تعداد زندانیان بیمار و افرادی که در بیمارستان بستری شده یا فوت کرده‌اند، پنهان‌کاری می‌کنند.
در بخشی از این گزارش که در مصاحبه با دست‌کم ۱۰ زندانی فعلی، زندانی اخیراً آزاد شده یا زندانی سابق، هفت وکیل دادگستری و چند فرد دیگر از جمله رئیس یک بیمارستان، یک شیمی‌دان، و نیز افراد عادی، با محفوظ نگه داشتن هویت آنان، در بازه زمانی خرداد تا مرداد امسال تهیه شده، آمده است:
«به غیر از چند مورد پراکنده و خارج از معمول، مسئولان زندان‌ها از ضدعفونی کردن محیط زندان دست کشیده‌اند. تأمین تغذیه رایگان و وسائل بهداشتی یا به بالاترین میزان ممکن رسیده و بیش از آن دیگر امکان‌پذیر نیست یا کلاً قطع شده و در نتیجه، ده‌ها هزار زندانی که استطاعت مالی برای تهیه محصولات عرضه شده با قیمت‌های گزاف در فروشگاه‌های زندان‌ها را ندارند، در وضعیتی آسیب‌پذیر قرار گرفته‌اند.»

 

سند جدیدی درباره میکونوس
در سال ۲۰۱۰، از سوی انتشارات رزیدنس (Residenz)، سن پُلتن- زالسبورگ (St. Pφlten-Salzburg)، اتریش، کتابی با عنوان ارتش های در سایه، سازمان های اطلاعاتی دنیای اسلام (Schattenarmeen) منتشر شد. نویسنده کتاب، آقای ویلهلم دیتل (Wilhelm Dietl)،۱۹۵۵، آلمانی، و از جمله خبرنگار مجلات بسیار معتبری چون اشپیگل (Der Spiegel)، اشترن (Stern) و فوکوس (Focus) بوده است. او نویسنده چندین کتاب پژوهشی درباره خاور نزدیک و میانه، جنوب آسیا، سرویس های اطلاعاتی آنها و تروریسم، از جمله نویسنده کتابهای: "زنان جاسوس، زنان در خدمت سرویس های اطلاعاتی، ۲۰۰۶"، " نام مستعار دالی، اعترافات یک مأمور اداره ضدجاسوسی آلمان (BND)"، کتاب مشترک "فرهنگنامه تروریسم"، و... است. او با خمینی، قذافی یا اسد و... حضوری ملاقات و با آنها مصاحبه  خصوصی داشته است. او می نویس (کتاب: نام مستعار "دالی"، Dali) که از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۳ با نام مستعار" دالی" در خدمت سازمان ضدجاسوسی آلمان (BND)، بوده و پس از آن تا سال ۲۰۰۶ برای این سازمان کار می کرده است. وظیفه دیتل از سوی سازمان ضد جاسوسی آلمان، کسب، جمع آوری و طبقه بندی اطلاعات در کشورهای خاورمیانه و ایجاد شبکه های اطلاعاتی در آنها، به ویژه در کشورهای اسلامی بوده است. یعنی او فردی اطلاعاتی و مهم است. اما آنچه برای این نوشته از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد، این است که دیتل از همان ابتدای ورود ابوالقاسم (فرهاد) مصباحی، معروف به شاهد " C"، در کنار و همراه او بوده است. او در آخرین کتابش، "ارتش های در سایه" چنین می نویسد:
«... ساعت هفت و سی دقیقه شب، افراد اپوزیسیون ایران به رستوران میکونوس می رسند. هنگامیکه سایر میهمانان دعوت شده نمی آیند، در گفتگو با صاحب ایرانی رستوران، عزیزغفاری، مشخص می شود که او زمان جلسه را برای روز بعد (جمعه شب) به اطلاع سایرین رسانده است. آیا این موضوع امری عمدی بوده است تا از تعداد قربانیان کاسته شود؟ اینکه چه کسی قاتلان را از محل برگزاری و ساعت نشست مطلع کرده بود، تا به امروز ناروشن مانده است. اما صاحب رستوران از جمله مظنونان اصلی است. ابوالقاسم مصباحی، شاهد اصلی(میکونوس) که یک مأمور فراری واواک است بعدها به من گفت: " غفاری و اردلان برای ما کار می کردند"... (۶) »___

دانش آموزِ نُخبه خود را کُشت!؛ قاتلِ دانش آموزِ نُخبه کیست؟
مرتضی نظری
خبر کوتاه بود و تلخ:
“
دانش آموزِ نخبه،پس از کنکورِ رشتهِ ریاضی خودکُشی کرد
در متنِ خبر می خوانیم:
“
بررسیِ بازپرس در صحنه نشان می دهد این پسرِ ۱۹ ساله خود را از پُشتِ بام طبقهِ چهارم خانه به پایین انداخته است؛ و در ادامهِ بررسیها مشخّص شد که این پسرِ جوان،دانش‌آموزی نخبه بوده و با معدّل ۱۹/۵ دیپلم ریاضی اش را گرفته بود…
امّا قاتل کیست؟!
آنچه از میانِ نسلِ مستعدّ ِ مدارس، قُربانی می گیرد،قبل از آنکه مسابقهِ سیستماتیکِ کنکور در مدارس باشد، حاکمیّتِ سبکی روانشناختی است که همه‌ چیز را از پیش تعیین شده می داند و انتظار دارد دانش آموزان به آن برسند، و نتیجه ای را می پسندد که با استانداردهایش سازگاری داشته باشد و اصلاً هدف از آموزش در این سبک، یعنی انتقالِ یکسویهِ دانش از طرفِ معلّم به دانش آموزان برای سازگار شدنِ فرد با مُحیط. به عبارتی، در مدرسه صرفاً یک پاسخ در برابر هر سوال پذیرفته است. نمره و قبولی در امتحان تعیین کنندهِ موفقیّت یا عدم موفقیّت شماست.کلاس و مدرسه، صحنهِ فقط “رقابت” است. رقابت برای رسیدن به اهدافِ از پیش تعیین شده،فارغ از اینکه فرزندانِ من و شما از نظر ذهنی، جسمی، روانی و شخصیّتی چه ویژگیها و تفاوتهایی داشته باشند. آنچه اهمیّت دارد، رسیدن به نتیجهِ مطلوب است و برای رسیدن به این نتیجه، فرزندانِ ما باید شکل بگیرند و برای آنکه خود را با این استانداردهای رفتاری کاملاً همسان کنند، پای مفهوم دیگری به نام تطابُق به میان می آید. تطبیقِ دانش آموزان برای نزدیک شدن به استانداردهای آموزشی و مشاهدهِ رفتارِ مورد انتظار.
خوب که به این فرایند نگاه کنیم،می بینیم کمترین حدّ انعطاف و کمترین میزانِ توجّه به تفاوتهای فردی در این سبکِ آموزشی وجود دارد.دانش آموز، موجودی رام و مُطیع، و معلّم دانای مطلق است.هدف از یادگیری، هماهنگ کردنِ افراد برای رسیدن به اهداف و نتایجِ از پیش تعیین شده؛ و انتخاب، مشارکت، کشف و همکاریِ افراد باهم در این سبک جایگاهِ چندانی ندارد

دکتر حسن بلوری
برلین، ۲۰۲۰٫۸٫۲۵
مفهوم مادّه در تراکم‌های‌ بسیار بالا
سفیدچاله، کرم‌چاله، سیاه‌‌چاله

White hole, Wormhole, Black hole1
چکیده:
تراکم بسیار بالای مادّه در بخش‌هائی از کیهان باعث شکل‌گیری فرم‌ها و حالت‌های نامتعارفِ مادّه مانند سیاه‌چاله‌ها می‌شود. این نوع فرم‌ها و حالت‌های نامتعارف مادّه را می‌توان با یاری مفهومِ‌های مادّه۲، پادمادّه۳ و مادّه‌ی منفی۴ و علمِ اخترفیزیک (astrophysics) ـ شاخه‌ای از فیزیک که ماهیت اجرامِ کیهانی مانند ستارگان و کهکشان‌ها را با اصولِ فیزیک و شیمی بررسی می‌کند ـ مطالعه کرد. نحوه‌ی ‌شکل‌گیری و عملکرد فرم‌ها و حالت‌های نامتعارفِ مادّه موضوع پژوهش روز است. به‌همین خاطر در حال حاضر بحثِ جامع در باره‌ی آن‌ها میسر نیست. با این حال نتایج علمیِ بدست‌آمده تاکنون از چنان دامنه‌‌ی وسیعی برخوردار است که لازم می‌نماید در اظهار نظرهای علمی و فلسفی در نظر گرفته شوند. به‌ویژه به این خاطر که دانشِ بشر از گیتی که در طولِ هزاران سال گذشته بدست‌آورده است محدود به بخش قابل رؤیت آن و از طریق امواج الکترومغناطیسی به اصطلاح "بینائی" می‌شود. اما این بخش تنها کم‌تر از ۵درصد کیهان را شامل می‌شود. در مقابل بخشِ غیرقابل رؤیت کیهان، بیش از ۹۵درصد، هنوز بطور عمده ناشناخته شده است. برای کسب اطلاع از این بخش بزرگ لازم است از روش‌های جدید، به‌ویژه روش متکی به امواج گرانشی که در سال‌‌های اخیر با موفقیت بکارگرفته شده است، بهره‌بجوئیم.

بهروز مطلب زاده
متن کوتاهی در باره معرفی کتاب تازه چاپ شده و ارزشمند آقای مصطفی دانش تخت عنوان « میراث جنگ سرد»

 در هفته گذشته کتاب  خاطرات دکتر مصطفی دانش، روزنامه نگار برجسته دوران جنگ سرد،  تحت نام " رد پای من -  میراث جنگ سرد" منتشر گردید.  او که بعنوان گزارشگر جنگی  در بسیاری از کانون های تشنج و درگیری از ویتنام، عراق، ایران، افغانستان و لیبی تا نامیبیا، آنگولا، آفریقای جنوبی و نیکاراگوئه حضور چند باره و مستقیم داشته،  توانسته است  زوایای تاریک و روشنِ حوادث و رویدادهایِ این کشور ها را در این دورانِ پُر تنش به بهترین وجهی در مقابل چشم خوانندگان به تصویر کشد.  این کتاب از سویی  سرشار است از تلاش بی پایانِ انسانیِ انسان ها ی تحت ستم در تأمین و تداوم زندگی در صلح  و آرامش، و از سوی دیگر هجوم و دستبرد بی رحمانه و شیطانی سودجویانِ جنگ افروز که  در نهایت قساوت و سنگدلی در کار تخریب  زندگی، صلح و آرامش مردمانند.

نبرد خلق شماره 428-شنبه ۱ شهریور ۱۳۹۹ ـ ۲۲ اوت ۲۰۲۰

توفان الکترونیکی شماره 170 نشریه الکترونیکی حزب کارایران
*جامعه کارگري ايران از پاي نمي نشيند
*از نجواي درگوشي پارلماني تا در آغوش امريکا آرميدن خبرنگار «مستقل».
*صندوق بيمه بيکاري هم ملاخور شد.
*درجبهه نبرد طبقاتي .اخبار وگزارشات کارگری مرداد ماه
*از اعتراضات و اعتصابات گسترده کارگران در هفت تپه، هپکو و صنايع نفت و
*در حمايت از اعتصاب کارگران ايران..
*اعلام حمايت حزب کار ترکيه از اعتصاب کارگران نيشکر هفت تپه.

27. August 2020

26 August 2020
نتیجه نظرسنجی زمانه: بی‌اعتمادی به جمهوری اسلامی بیش از بی‌اعتمادی به برنامه هسته‌ای
توافق هسته‌ای ایران و قدرت‌های جهانی در حالت اغما قرار دارد. هرچند خروج یکجانبه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری ایالات متحده از «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) دور جدید تنش‌ها بر سر موضوع هسته‌ای ایران را کلید زد، جمهوری اسلامی همواره بر ادامه برنامه اتمی‌اش اصرار کرده است.
آیا آن طور که مقام‌های ایرانی می‌گویند، برنامه هسته‌ای برنامه‌ای ملی است و خواستی مردمی؟ اکثریت پاسخ‌دهندگان به نظرسنجی زمانه مخالف این برنامه‌ هستند. اما در عین حال، ۲۵,۵ درصد از پاسخ‌دهندگان ساکن ایران می‌گویند که با سیاست هسته‌ای جمهوری اسلامی موافق‌اند. جالب‌تر آنکه بیش از ۶۰ درصد کل این پاسخ‌دهندگان در صورت جایگزین شدن یک حکومت «دموکراتیک و سکولار» در آینده، پیگیری یک برنامه هسته‌ای را از چنان حکومتی مطالبه می‌کنند.

سه چهارم مشارکت‌کنندگان در نظرسنجی زمانه مخالف و یک چهارم آنها موافق برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی هستند ــ عکس: روز حکومتی انرژی هسته‌ای با حضور حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی و علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی
۴۹۸ تن در هجدهمین نظرسنجی زمانه با موضوع «برنامه هسته‌ای ایران» شرکت کردند. بیش از ۸۰ درصد پاسخ‌دهندگان ساکن ایران بودند و حدود ۱۹ درصد نیز در خارج کشور سکونت داشتند. دامنه خطای این نظرسنجی پنج درصد است.
دور جدیدی از تنش‌های هسته‌ای بین ایران و جامعه بین‌الملل آغاز شده است. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سه‌شنبه ۴ شهریور با علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی دیدار کرد. آژانس به دنبال بازدید از دو مکان در شهرضای اصفهان و نزدیک تهران است و تهران تا پیش از امروز چهارشنبه پنجم شهریور برای ماه‌ها با این بازدیدها مخالفت کرده بود.
با حمایت روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا و آلمان از برجام، هنوز تنش‌ها بر سر موضوع هسته‌ای به حد انفجار نرسیده است. اما بازگشت به شرایط سال ۲۰۱۲ که تهدید جنگ از سوی اسرائیل به جدی‌ترین سطح خود تا کنون رسیده بود، دور از انتظار نیست. انفجار اسرارآمیز در سایت هسته‌ای نطنز گواهی بر این احتمال است.
حکومت برنامه هسته‌ای‌اش را صرفاً صلح‌آمیز و دارای اهداف اقتصادی و دانش‌محور معرفی می‌کند، و مدعی است که اکثریت مردم ایران خواهان حفظ این «حق مسلم» هستند. تصویر دیگری در آن سوی ماجرا، همه مردم را مخالف این برنامه و گاه حتی خواهان حمله نظامی به کشور تصویر می‌کند. پاسخ‌های داده‌شده به نظرسنجی زمانه نشان می‌دهد که هیچ یک از این دو تصویر درست نیستند.
بیشتر بخوانید: از نطنز باستانی تا نطنز هسته‌ای
آیا مردم حامی برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی هستند؟
اکثریت پاسخ‌دهندگان به نظرسنجی زمانه، چه در داخل و چه در خارج ایران، با سیاست هسته‌ای ایران مخالفند و توصیف حکومت از این برنامه را قبول ندارند.

27 August 2020
زن‌کشی در ایران: زنی به دست همسر سابقش در یاسوج کشته شد
زن‌کشی در ایران ادامه دارد. این‌بار مردی در استان کهگیلویه و بویراحمد با اسلحه سوزنی همسر سابقش را به قتل رساند.

خشونت علیه زنان ـ عکس تزئینی و از شاتراستاک است
سیدعلی ملک حسینی، دادستان عمومی و انقلاب یاسوج، پنج‌شنبه، ۶ شهریور از یک زن‌کشی دیگر در ایران خبر داد. به گزارش خبرگزاری دولتی کار ایران ( ایلنا) ملک حسینی گفت مردی روز دوشنبه، سوم شهریورماه با یک قبضه اسلحه سوزنی همسر قبلی خود را که سال‌ها با هم اختلاف خانوادگی داشتند به قتل رساند و سپس خود را به پلیس معرفی کرد.
به‌گفته ملک حسینی، اختلافات بین این زوج در گذشته موجب شد که این مرد همسرش را به شدت از ناحیه صورت مجروح کند. این ضرب و جرح عمدی باعث شد که زن دادخواست مطالبه مهریه دهد. قاتل حبس جنبه کیفری جرم را گذرانده و به سبب عدم پرداخت مهریه و دیه عضو آسیب‌دیده زن، به‌عنوان بدهکار مالی در حبس بود که برابر قانون به مرخصی می‌رود و در بخش سپیدار شهرستان بویراحمد، در ایام مرخصی، زن را به قتل می‌رساند و متواری می‌شود اما بعد به‌دلیل تحت تعقیب بودن ناچار می‌شود خود را به نیروی انتظامی معرفی کند.
در ماه‌های اخیر انتشار خبرهای مربوط به قتل زنان به‌ویژه به دلایل ناموسی در ایران بیشتر شده است. ریحانه عامری، فاطمه برحی و رومینا اشرفی از جمله زنان و دخترانی هستند که به دست اعضای خانواده خود به قتل رسیدند.
ایران، کنوانسیون منع هرگونه تبعیض علیه زنان را نپذیرفته و قانون حمایت از زنان در مقابل خشونت نیز سال‌هاست در انتظار تصویب است.
از ۹ سال پیش تاکنون لایحه‌ای که به نام تأمین امنیت زنان تهیه شده و پس از بررسی و تصویب معاونت زنان رئیس‌جمهوری، مجلس و قوه قضائیه، به قوه قضائیه فرستاده شده و در آن‌جا هم باز با حضور نمایندگانی از دستگاه‌های مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
سال گذشته متن جدید لایحه «تأمین امنیت زنان در برابر خشونت»، با تغییر نام به «لایحه صیانت، کرامت و تأمین امنیت بانوان در برابر خشونت» در قوه قضائیه نهایی و به دولت ارسال شد.
بسیاری از مصادیق خشونت از جمله خشونت‌های جنسی، روانی، عاطفی، آزار جنسی و مزاحمت جنسیتی، به‌خصوص در حوزه خانواده که در متن قبلی جرم‌انگاری شده بود، حذف شده است.

نظر سنجی در مورد نگرش ایرانیان به مذهب.
این کار توسط گروه گمان انجام شده و آنها مدعی هستند که از داخل ایران و با مشارکت 50 هزار نفر صورت گرفته است.

رییس شورای امنیت درخواست آمریکا برای بازگشت تحریم‌های ایران را رد کرد
نگارش از یورونیوز فارسی ۲۵/۰۸/۲۰۲۰ ۲۳:۲۴

شورای امنیت سازمان ملل متحد   -   کپی رایت  AP Photo
رئیس شورای امنیت روز سه شنبه با درخواست دولت آمریکا برای بازگردان همه‌ تحریم‌های سازمان ملل متحد علیه ایران مخالفت کرد.
تصمیم رئیس دوره‌ای شورای امنیت با درخواست ایالات متحده خشم و انتقاد سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد را برانگیخت. کلی کرافت، پس از اظهارات سفیر اندونزی درباره عملی نبودن بازگشت تحریم‌های ایران با توجه به مخالفت سیزده عضو شورای امنیت، مخالفان قطعنامه‌ پیشنهادی کشورش را حامی «تروریست‌ها» معرفی کرد.
خانم کرافت ضمن ابراز تاسف از مخالفت دیگر اعضای شورای امنیت با طرح کشورش برای منزوی کردن بیشتر ایران تاکید کرد که ایالات متحده هرگز اجازه نخواهد داد که ایران به عنوان «حامی اصلی تروریسم در جهان» به امکان خرید و فروش آزادانه سلاح دست یابد.
از سوی دیگر برایان هوک، نماینده ویژه پیشین وزارت خارجه ایالات متحده در امور ایران روز جمعه مدعی شده بود که کشورش برای فعال کردن مکانیسم ماشه به «اجازه» دیگران نیاز ندارد.
همه‌چیز درباره مکانیسم ماشه؛ تحریم‌های ایران چگونه بازمی‌گردند؟
واکنش بورل به تصمیم واشنگتن علیه ایران: آمریکا نمی‌تواند از مکانیسم ماشه استفاده کند
درخواست آمریکا برای فعال شدن مکانیسم ماشه علیه ایران؛ تروئیکای اروپا: حمایت نمی‌کنیم
کشمکش در شورای امنیت؛ آمریکا: نمی‌توانند جلوی مکانیسم ماشه را بگیرند
دیان دیجانی، سفیر اندونزی که کشورش ریاست دوره‌ای شورای امنیت سازمان ملل متحد را برعهده دارد، تاکید کرده که شورا به‌واسطه مخالفت سیزده عضو خود در موقعیتی قرار ندارد که بتواند بیش از آنچه ایالات متحده می‌خواهد در این مسیر گام بردارد.

هتلی بر گلوی جاجرود
حسین آخانی*
بارندگی‌های گسترده دو سال اخیر و سیل‌های ویرانگر بعد از آن نشان داد که طمع‌کاران، رودخواران، کوه‌خواران و زمین‌خواران نه‌تنها در کنار جویبارها بلکه در بستر رودخانه‌هایی که هزاران سال در آنها آب جاری بوده است، تجاوزهای گسترده کرده‌اند. از طرفی موج توسعه بتنی و غیر‌اصولی در این چند دهه اخیر از شهرهای بزرگ به سوی مناطق خوش‌آب‌وهوای حومه در روستاها و شهرهای کوچک اقماری کشیده شد و دخالت‌ها و اقدامات غیر‌اصولی و حتی غیر‌قانونی از سوی شهرداری‌ها و شوراهای شهر و روستا از این موج گسترده حمایت کرد. همین‌ها باعث شده که این روزها قیمت ملک و زمین در بعضی مناطق حومه مانند شمیرانات به حدی غیر‌منطقی شود که هر متر مربع زمین تا صد میلیون تومان و حتی بیشتر هم برسد. طبیعی است که طمع به حریم رودخانه و کوه و مرتع و جنگل وسوسه‌انگیز می‌شود و تشکیلات جدید مانند شهرداری‌ها و شورای شهر و روستا نیز به جای آنکه مدافع حفظ تاریخ و حریم و طبیعت آن سرزمین باشند، در موارد زیادی با سوداگران زمین و ملک هم‌راستا می‌شوند.
…
منبع: شرق

ایران به دنبال ساخت مسکن برای جوانان سوریه است
ابراهیم محمود زاده معاون وزیر دفاع ایران و مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح کشور (ساتا) در دیدار با “سهیل عبداللطیف” وزیر خدمات عمومی و مسکن سوریه بر سازندگی، توسعه عمرانی و ساخت مسکن در این کشور تأکید کرد.
منبع: ایرنا

 

کارون ۳، رویایی که به کابوس مردم ایذه و دهدز تبدیل شد/ افزایش حاشیه‌نشینی و تخریب ۶۳ روستا / تبدیل کارون از فرصت به تهدید
بهنام رضایی
از آغاز به کار پروژه‌ کارون ۳ تا آبگیری و سرانجام راه‌اندازی نهایی این ابر پروژه، نه‌تنها سودی عاید مردم ایذه و دهدز نشد، بلکه حیات و ممات مردم نواحی کارون مستقیماً تحت شعاع این رویداد صنعتی – اجتماعی قرار گرفته است.
به گزارش ایلنا، سد کارون ۳، پروژه‌ای که از آغاز آمده بود تا باعث آبادانی منطقه و نجات مردم آن شود، حالا خود باعث خرابی روستاها، باغات و چراگاه‌ها و مراتع دام‌پروری و آوارگی مردم این نواحی شده است.
آوارگی مردم‌ ۶۳ روستا و آبادی در پی آبگیری سد کارون ۳
روستائیان مهاجری که در جریان آبگیری سد کارون ۳ از خانه‌های خود محروم شدند، با ایجاد طبقه‌ی جدیدی در حاشیه‌ی شهرهای ایذه و دهدز، بدون هیچ سرپناه و معیشتِ جایگزینی، به حال خود رها شده‌اند.
مردمانی که در جریان یک مهاجرت اجباری، حالا نه شغل و منبع درآمدی دارند و نه زمینی و نه گاو و گوسفندی برای امرارمعاش.
یک کوچ اجباری بی‌سابقه در تاریخ معاصر و تحمیل یک زندگی مشقت‌بار بر مردم نواحی کارون، توسط سدسالارانی که هیچ‌گاه نخواستند ابعاد فاجعه‌بار این ماجرا را قبول کنند و مسئولیت آن را به گردن بگیرند.
این شرایط تحمیلی تنها مختص به مردمان رانده شده نبود و با آب‌گیری سد کارون ۳، مردم دیگر نواحی کارون هم اوضاع چندان مساعدی پیدا نکردند.
کارون تاکنون عملاً فاقد هرگونه تأثیر مثبتی در زندگی مردم ایذه و دهدز بوده و تداوم این فشارها نه‌تنها باعث ناامیدی بیش‌ازپیش مردم این نواحی گردیده، بلکه بانی ایجاد آسیب‌های اجتماعی بسیاری در بدنه‌ی جوامع محلی و شهری شده که هیچ سهمی از کارون تاکنون نبرده‌اند.
مردمی که گمان می‌کردند کارون به زندگی اجتماعی، کشاورزی و دام‌پروری آن‌ها شکل و رونق تازه‌ای می‌دهد، حالا  باید در فاصله‌ی پنج تا ده کیلومتری این رود، با مشقت، آب شرب زندگی خود را توسط چارپایان از چاه‌های حفر شده و چشمه‌های جاری در منطقه تأمین می‌کنند و گاهی باید منتظر تانکرهای آب بمانند. آیا بیایند آیا نیایند؟
این مردم درمانده حالا از خود می‌پرسند: تأثیر این‌همه سدسازی بر روی کارون، در زندگی فلاکت‌بار آنها تاکنون چه بوده؟ کارون کجای زندگی آنها قرار دارد؟
آنها از خود می‌پرسند: چگونه می‌شود از این‌همه آب پشت سد هیچ سهمی عاید آن‌ها نشود؟ پس این‌همه آب کجا می‌رود؟
پایانی اسفناک در مقابل چشمان کارون
مرگ دسته‌جمعی و فاجعه‌بار گدارشهپیر، خودکشی‌های سریالی در کارون، مرگ احشام و نابودی دارایی مردمی که سالیانه در جریان عدم برنامه‌ریزی درست مدیران کارون تلف می‌شوند، گوشه‌ای از انبوه حوادثی است که طی سالیان اخیر، مدیران وزارت نیرو هیچ‌گاه نخواستند در مقام پاسخگویی به این‌همه ظلم برآیند و همیشه از هرگونه پاسخگویی درستی شانه خالی کردند.
با نگاهی اجمالی و آماری به قربانیان کارون طی سال‌های گذشته متوجه می‌شویم که این رود و سدهای بیشمار روی آن هیچ‌گاه به‌جز عزادار کردن مردم این نواحی نقش مثبت دیگری در زندگی آن‌ها نداشته و کارون بیش از آنکه آب حیات باشد، دشمن حیات مردم حاشیه‌نشین خود بوده است.
سد کارون ۳ به‌جای سامان‌دهی به زندگی مردم کنار رود و توجه ویژه به نقش اجتماعی خود در مناطق حاشیه‌ای سد و نیروگاه‌های تازه تأسیس، عملاً به یکی از عمده دلایل مهم تولید آسیب‌های اجتماعی در این مناطق تبدیل شد.
یک مطلع محلی دراین‌باره به خبرنگار ایلنا، می‌گوید: در یک روستای کوچک مثل قلعه سرد، سالیانه پنج‌ مورد اقدام به خودکشی داریم که قطعاً دو مورد آن منجر به مرگ می‌شود. حالا شما این آمار را به کل منطقه تعمیم دهید تا به عمق فاجعه پی ببرید.
فشارهای اقتصادی، بیکاری، عدم آموزش مهارت‌های زندگی و تشدید فقر پس از آب‌گیری سد، از عواملی بوده که کارون را از یک فرصت به یک تهدید تبدیل کرده است.
این مطلع محلی گفت: بخش مهمی از آسیب‌های اجتماعی در این نواحی به شکل پنهان در حال سپری شدن است و تنها به یک جرقه نیاز است که به یک فاجعه ختم شود.
شرایط حادی که نیاز هست فوراً یک واکاوی آنی روی این مسئله صورت پذیرد تا از عفونت بیش‌ از پیش آن جلوگیری شود.
تبدیل کارون از فرصت به تهدید

24 August 2020
جلال سرفراز – بهرام مرادی، نویسنده‌ «خودسَر»
همیشه با همان کلاه کپی می‌بینمش. حتا گاهی فکر می‌کنم که ممکن است با همان کلاه هم به رختخواب برود. می پرسم «این کلاه رو کی سرت گذاشته؟» لبخند می‌زند «شاید روزگار…»


بهرام مرادی، نویسنده
نخستین‌بار ـ اگر اشتباه نکنم ـ در خانه‌ی فرهنگ‌های جهان دیدمش. چه سالی بود؟ یادم نیست. به چه مناسبت در آن‌جا؟ فراموش کرده‌ام. اما دیدارهای ما از همان جا آغاز شد. بعد شب داستان‌خوانی گروهی از نویسندگان جوان در برلین. آن شب بهرام هم، همراه با ناصر غیاثی و دو سه نفر دیگر، از مهمانان برنامه بود و یکی از داستان‌هایش را خواند. طنزآمیز بود و بحث برانگیز. زنده یاد شهروز رشید هم حضور داشت ـ و حالا بخصوص جای او خالی‌ست. گاهی سه نفری می‌نشستیم و گپی می زدیم. مثل سه رأس یک مثلث. این اواخر هم در پی برگزاری کارهای گروهی بودیم. برخی از هنرمندان هم روی خوش نشان دادند، و متاسفانه نشد.
مرادی نویسندۀ پرکاری‌ست. سال‌هاست که می‌نویسد، روی سخنش با فارسی‌زبانان است و چندان اشتیاقی برای مطرح شدن در جامعۀ آلمانی در او نمی‌بینم. یک بار تلاش کرده و سرش به سنگ خورده. می‌گوید «سی صفحه‌یی از رُمانِ «خودسَر» را کورت شارف ترجمه کرد و فرستادیم برای چند ناشر. یکی از ناشرها بدش نیومد. اما گفت از کجا معلوم که بقیۀ کتاب هم با چنین کیفیتی باشه، دستمزدِ مترجم هم بجای خود…» بدینسان است که مرادی عطای ترجمۀ کتاب‌هایش به زبان آلمانی را به لقای گرفتاری‌های مورد اشاره می‌بخشد.

گفت و گویی در باره :
سناریوی فلسطین را در مورد ایران هم بطور خزنده و خاموش  اجرا میکنند؟!
چند وقت بود که یک اتفاق نسبتا عظیم اجتماعی را شاهد بودم.
و آن ، این بود که:  تعداد کثیری از آپارتمان‌ها و املاک کرج بویژه در گوهردشت و عظیمیه ، داره توسط خوزستانی‌ها خریداری میشه !!!
این خریدها با قیمت‌هایی بالاتر از نرخ منطقی انجام میشه که در طول یکسال گذشته باعث افزایش افسار گسیخته‌ی قیمت املاک شده است !!!
نمیدونم شما هم با این پدیده مواجه شدید یا نه؟
در همین اثنا متوجه شدم که همین هجوم در مناطق شمال شهر تهران هم اتفاق افتاده است.
و نیز بصورت اتفاقی سوار یک پراید شدم که "سه راه گوهردشت" را بلد نبود ، ولی داشت مسافر کشی میکرد !!!
وقتی علت را از او پرسیدم ، پاسخ تکان دهنده‌ای شنیدم.
او گفت:
ما دوازده خانوار هستیم که یک ماه پیش از خوزستان آمده‌ایم در شهر جدید هشتگرد آپارتمان خریده‌ایم و اسم و آدرس‌ها را تازه دارم یاد میگیرم !!!
متوجه پدیده‌ی هجوم اهالی خوزستان به اینصورت که: پولدارها به مناطق شمال تهران میروند ، متوسط‌ها به کرج و کم پولدارها به هشتگرد جدید و قس علیهذا شدم .
بدنبال علت بودم؛
در ابتدا به این فکر میکردم که شاید بین ورود استاندار خوزستانی و این سیل مهاجرت خوزستانی‌ه به استان البرز رابطه‌ای باشد؟
ولی هیچ دلیل منطقی‌ای در این جهت نیافتم.
تا اینکه چند روز پیش متوجه شدم یک آپارتمان در عظیمیه توسط یک خوزستانی بدون دیدن ملک انجام شده !!!
یعنی ندیده ، بخش اعظم پول را به حساب فروشنده واریز کرده بود !!!
پس از اینکه خریدار را در کرج دیدم و با او صحبت کردم ، سوال خودم را مطرح کردم و او نیز با همان طبع خونگرم خودش با خنده گفت:
*
مدتی است که اعراب کشورهای مجاور خوزستان به ایران می‌آیند و ملک خرید میکنند. ما هم به چند برابر قیمت و البته به دلار امریکا ملک‌های خودمان را به آنها میفروشیم.
خود من یک ملک به یک عراقی در اهواز فروختم که تا پارسال ۸۰۰ میلیون تومن هم کسی ازم نمیخرید. ولی به آن عراقی عزیز بیش از ۵ میلیارد تومن (به دلار)  فروختم و این آپارتمان را ۳ میلیارد تومن و آن ماشین (به ماشین خودش اشاره کرد) را ۲ میلیارد تومن خریدم !!!*
من که همچنان در این معما مانده‌ام!!!
آیا شما تحلیلی در این پدیده دارید ؟؟؟
---

در شماره246 توفان ارگان مرکزی مقالات زیر را می خوانید
http://www.toufan.org/Tofan_html.htm
بیانیه حزب کارایران (توفان) درمورد سند "برنامه همکاریهای جامع 25 ساله ایران وچین
چگونه باید واقع بینانه بررسی کرد
منطق دشمنان دیروز و"
غم خواران" امروز مردم ایران
مرزهای جدید حق حاکمیت ملی
برخورد جمهوری سرمایه داری اسلامی
رئیس جمهور کشورساختگی کوزوو به عنوان جنایتکار جنگی تحت پیگرد است

13. August 2020

موج تازه‌ای از تجمعات اعتراضی در ایران به راه افتاده است؛ از تجمع معلمان و رانندگان اتوبوس تا کارگران کارخانجات و صنایع نفت

در پی اعتصاب و تجمع اعتراضی کارکنان بخش درمان و صنایع نفت و پتروشیمی در روزهای اخیر در اعتراض به پرداخت نشدن مطالبات و شرایط استخدامی، تجمع‌های اعتراضی صنفی روز سه شنبه نیز ادامه یافت.
کارگران شرکت هپکو روز سه شنبه ۲۱ مرداد برای نهمین روز در اعتراض به بلاتکلیفی وضعیت کاری و توقف تولید، در محوطه این شرکت تجمع کردند و خواستار پاسخگویی مدیریت و سازمان خصوصی سازی شدند.
از سوی دیگر، گروهی از آموزش‌‌دهندگان نهضت سوادآموزی نیز در اعتراض به شرایط قراردادی و این که مشمول آموزش استخدامی قرار نگرفته‌اند، مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش تجمع کردند. آموزش‌دهندگان نهضت سواد آموزی روز دوشنبه نیز مقابل ساختمان مجلس تحصن کرده بودند. در این روز، معلمان نیز در اعتراض به وضعیت معیشتی و شرایط استخدامی در تهران و چند شهر تجمع کرده بودند.
روز سه شنبه همچنین گروهی از رانندگان اتوبوس‌های در تهران در اعتراض به تاخیر ۴ ماهه در پرداخت حقوق‌‌شان در محدوده خیابان هنگام تهران تجمع کردند. رانندگان اتوبوس‌های شهری ارومیه نیز روز دوشنبه در اعتراض به پایین بودن میزان حقوق خود اعتصاب کرده بودند.

تحصن زندانیان سیاسی در اعتراض به بی‌توجهی مسئولان زندان و قوه قضاییه به شیوع گسترده کرونا در زندان اوین
گزارش‌ها از زندان اوین حاکی است که دست‌کم ۲۷ زندانی سیاسی روز دوشنبه با تحصن در این زندان، نسبت به بی‌توجهی مقام‌های مسئول در سازمان زندان‌ها و قوه قضاییه به شیوع کرونا اعتراض کردند.
فعالان حقوق بشر گفتند که دست‌کم ۲۷ تن از زندانیان محبوس در اندرزگاه‌های زندان اوین روز دوشنبه بیستم مرداد ماه با تحصن در حیاط این زندان خواستار رسیدگی به وضعیت زندانیان و در پیش گرفتن راهکاری برای مقابله با شیوع ویروس کرونا در این زندان شدند.
پیشتر در دهم مرداد ماه، سازمان عفو بین‌الملل طی گزارشی ضمن انتشار نسخه‌ای از چند نامه‌ مقام‌های ارشد زندان‌های ایران به مقام‌های وزارت بهداشت، اعلام کرد که این نامه‌های رسمی شواهدی ناخوشایند از ناکامی حکومت در محافظت از زندانیان است و مقام‌های جمهوری اسلامی ایران به صورت عامدانه از رسیدگی پزشکی به زندانی‌هایی با پرونده‌های سیاسی خودداری کرده و جان زندانیان را در معرض خطر جدی قرار داده‌اند

نسرین ستوده: با بی‌جواب ماندن کلیه مکاتبات و با درخواست آزادی زندانیان سیاسی، دست به اعتصاب غذا می‌زنم
نسرین ستوده در نامه‌ای ضمن اعلام اعتصاب غذا نوشت:
فعالان حقوق بشر؛ در میانه‌ی بحران کرونا که ایران و جهان را در برگرفته است شرایط زندانیان سیاسی چنان سخت و دشوار شده است که ادامه‌ی حبس با این شرایط ظالمانه غیرممکن شده است. پرونده‌ی محکومان سیاسی با اتهام‌های غیرقابل باور جاسوسی، افساد فی‌الارض، اقدام علیه امنیت کشور، فساد و فحشا و تشکیل گروه غیرقانونی کانال تلگرامی که می‌توانند تا ده سال حبس و یا حکم اعدام به همراه داشته باشد تشکیل می‌شود. بسیاری از متهمان از بدو تشکیل پرونده تا پایان صدور حکم، از داشتن وکیل مستقل یا ارتباط آزادانه با وکیل خود محروم باقی می‌مانند. قضات دادگاه انقلاب بی پروا و مکررا به متهمان سیاسی اظهار می‌دارند که صرفا برپایه‌ی گزارش نهادهای اطلاعاتی و امنیتی حکم صادر می‌کنند و بازجو در بدو دستگیری متهمان پیشاپیش حکم قضایی را به آنان می‌گوید. وکلایی که مورد غضب قضات دادگاه انقلاب قرار می‌گیرند روانه زندان می‌شوند. برای متهمانی که ناباورانه با اتهام‌های سنگین روبرو شده‌اند، اشد مجازات و در مواردی نیز بیش از اشد مجازات، حکم صادر می‌شود؛ سپس زندانی سیاسی که حکم‌اش تحت چنین شرایط ناعادلانه‌ای صادر شده است ناباورانه به امید راه قانونی می‌نشیند.
دادگاه تجدید نظر، آزادی مشروط، تعلیق مجازات، تعویق اجرای حکم و قانون جدیدی که تاکید بر صدور حداقل حکم دارد نوید داده شده است، اما در برخوردهایی فراقانونی استفاده از همه‌ی این حقوق قانونی به نظر بازجویان موکول می‌شود و آخرین درها به روی زندانیان سیاسی بسته می‌شود. بسیاری از زندانیان هم اکنون مشمول آزادی مشروط‌اند و بسیاری از آنان با اعمال قانون جدید آزاد می‌شوند اما با زندانیان به گونه‌ای رفتار می‌شود که گویی قانونی وجود ندارد و هیچیک از آنان حق برخورداری از هیچ روزنه‌ی قانونی را ندارند. مکاتبات زندانیان برای یافتن راه‌های قانونی تنفسی بی‌پاسخ مانده است.
با بی‌جواب ماندن کلیه مکاتبات و با درخواست آزادی زندانیان سیاسی، دست به اعتصاب غذا می‌زنم.
به امید استقرار عدالت در سرزمین‌ام، ایران زمین.
اوین – نسرین ستوده

12 August 2020
۷۷ زندانی آبان ۹۸ در فشافویه: سه اعدام، ۲۴۶ سال حبس
فهرستی منتشرنشده از ۷۷ زندانی مرد اعتراض‌های آبان ۹۸ در زندان «تهران بزرگ» (فشافویه) به دست زمانه رسیده که نشان می‌دهد آنها مجموعاً به حدود ۲۴۶ سال حبس و احکام دیگری چون اعدام، شلاق و تبعید محکوم شده اند.

آبان ۱۳۹۸: مقابله با مردم معترض
منبع آگاه زمانه که زندانی سیاسی سابق است، با فرستادن این فهرست به «زمانه» درباره انگیزه‌اش از اطلاع‌رسانی دراین‌باره گفت:
«من فقط می‌خواهم که صدای آنها باشم. صدای این بچه‌ها شنیده شود، چون همه آنها بی‌تجربه هستند و سن‌های کمی که دارد که متاسفانه حتی حقوق خودشان را هم در ‌زندان نمی‌شناسند و انواع و اقسام سوءاستفاده‌ها از آنها صورت می‌گرفت. من می‌خواهم مردم بدانند که یک همچنین افرادی وجود دارند که آنجا در حال هزینه دادن هستند. از روزی هم که آزاد شدم، از همان ساعت اول سعی کردم صدای این بازداشت شده‌های آبان باشم که هیچ‌کس صدای‌شان را نمی‌شنود.»
او که خود تجربه حبس در فشافویه را دارد، تجربه‌اش را چنین بازگو کرد:
«وقتی من را به آنجا بردند فهمیدم واقعا زندان نیست، زندان تهران بزرگ یک جهنم تمام عیار است.»
او به علاوه توضیح داد که شمار سال‌های حبس تعیین‌شده برای محکومان در فهرست ارسالی شامل مجموع حبس تعیین‌شده نیست، بلکه سال‌های حبس پس از اعمال قانون تجمیع مجازات را شامل می‌شود. زمانه قادر به راستی‌آزمایی قطعی این فهرست نیست، به ویژه از نظر کامل بودن. اما دلایلی دارد برای اینکه فهرست را معتبر بداند.
در جریان اعتراض‌های سراسری آبان ۹۸ که با خشونت توسط نیروهای امنیتی سرکوب شد، صدها نفر کشته و هزاران نفر نیز بازداشت شدند.
بنا به آخرین آمار منتشر شده توسط سازمان عفو بین‌الملل در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۹۹ دست‌کم ۳۰۴ نفر در جریان این اعتراض‌ها کشته شدند.
خبرگزاری رویترز نیز در گزارشی اختصاصی ۲۰ دسامبر ۲۰۱۹​ / دوم دی ۹۸ به نقل از چند منبع آگاه در «وزارت کشور» که نامی از آنها برده نشده، از کشته شدن بیش از هزار و ۵۰۰ نفر در جریان اعتراضات آبان خبر داد.
نقشه اینتراکتیو به تفکیک استان: بخشی از اسامی و ارقام کشته‌شدگان (بنابر اطلاع جمع‌آوری شده ما تا تاریخ ۱۷ آذر گذشته)
اما علاوه بر جان باختن صدها نفر در جریان این اعتراض‌های گسترده و سراسری که در بیش از ۱۰۰ شهر کوچک و بزرگ ایران به وقوع پیوست، هزاران نفر نیز بازداشت شدند که از آمار دقیق آنها اطلاعی در دست نیست.

جو بایدن کامالا هریس را به عنوان معاون خود انتخاب کرد؛ کمپین پرزیدنت ترامپ، هریس را «متظاهر» نامید
۲۲ مرداد ۱۳۹۹

جو بایدن نامزد احتمالی حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری،‌ سناتور «كامالا هریس» را به عنوان معاون خود در انتخابات رياست جمهوری برگزيد.
کامالا هریس که سابقه دادستانی کل کالیفرنیا را دارد، از سال۲۰۱۷ به عنوان سناتور این ایالت انتخاب شد. او در انتخابات مقدماتی رقیب آقای بایدن بود. این نخستین بار است که یک نامزد انتخابات،‌ یک سیاهپوست رابه عنوان معاون معرفی می‌کند.
جو بایدن در بیانیه‌ای که در توئیتر رسمى كمپين انتخاباتى خود منتشر کرد، کامالا هریس را «مبارزی شجاع» نامید و گفت که او یکی از «بهترین خدمتگزاران کشور است» و در زمان دادستانی کل با «بو» فرزند فقيد آقای بایدن که او نيز وکیل بود، ‌همکاری داشت.
بايدن در توئیتر نوشت: «من شاهد كار آنها بودم كه واهمه‌اى از بانك‌هاى بزرگ نداشتند، به مردم عادى كه كار مى كردند، كمك مى كردند و از زنان و كودكانى كه مورد ستيز قرار مى گرفتند، دفاع مى كردند.»
كمپين انتخاباتی پرزیدنت ترامپ با انتشار بیانیه‌ای درباره انتخاب معاون ریاست جمهوری توسط جو بایدن، سناتور كامالا هریس را «متظاهر» توصيف كرد. كاترينا پيرسون، مشاور ارشد كمپين ٢٠٢٠ پرزيدنت ترامپ گفت:  «كامالا هريس جو بايدن را يك نژاد پرست خواند و خواستار معذرت‌خواهی او شد؛ خواسته‌ای که او هرگز به آن نرسید. روشن است که کامالای ریاکار، اصول اخلاقی خود را کنار خواهد گذاشت و سعی خواهد کرد کارنامه‌اش به عنوان یک دادستان را پنهان کند، تا بلکه [به این ترتیب] افراط گرایان ضدپلیس، که کنترل حزب دموکرات را در دست دارند، آرام کند.» 
مشاور ارشد كمپين انتخاباتى پرزيدنت ترامپ گفت: «كامالا هريس نشان داد كه جو بايدن يك پوسته توخالی است كه با برنامه هاى افراطى چپ راديكال پر مى شود.»
پرزیدنت ترامپ عصر سه‌شنبه در واکنش به انتخاب سناتور هریس به عنوان معاون بایدن گفت:‌ «من از این بابت که او [جو بایدن] او [کامالا هریس] رابرگزید، کمی متعجب شدم. عملکرد او [کامالا هریس] در رقابت‌های مقدماتی بسیار ضعیف بود.»
در روزهای آینده، مجمع ملی دو حزب جمهوریخواه و دموکرات به صورت مجازی برگزار می‌شود. 

 

اعتراف نماینده سابق مجلس به دریافت رشوه ۶۵ میلیاردی از شهرداری
یاشار سلطانی
سید ابوالفضل موسوی نماینده سابق مجلس به دریافت ۶۵ میلیارد تومان رشوه در دوره قالیباف اعتراف کرده است.
موسوی که از ۲۰ روز پیش در بازداشت است به دریافت رشوه ۶۵ میلیاردی از طریق شرکت رساتجارت و شرکت پژوهاب اعتراف کرده است.
این مبلغ به شکل هلوگرام و به نام “سید حسین موسوی” برادر او صادر شده که در حال حاضر متواری است.
قرار بود این عضو کمیسیون عمران مجلس به “تحقیق و تفحص مجلس از شهرداری” دوره قالیباف رای منفی دهد.
قالیباف در آن زمان پس از رای منفی مجلس به تحقیق و تفحص؛ طی نامه ای از لاریجانی تشکر کرد.
قالیباف اکنون رییس مجلس است


آمریکا پیش‌نویس قطعنامه تمدید تحریم تسلیحاتی رژیم ایران را به شورای امنیت ارائه کرد

13 August 2020
قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای تمدید تحریم‌های تسلیحاتی ایران در دستور کار شورای امنیت قرار گرفت
قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای تمدید تحریم‌های تسلیحاتی ایران به‌شکل رسمی در دستور کار شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفت. نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل از اعضای شورای امنیت خواست تا نسبت به پیامدهای لغو این تحریم‌ها آگاه باشند.

شورای امنیت سازمان ملل متحد ـ عکس از شاتراستاک
نمایندگی آمریکا در سازمان ملل در نخستین ساعات بامداد پنج‌شنبه ۲۳ مرداد / ۱۳ اوت از رئیس دوره‌ای شورای امنیت خواست تا نسخه اصلاح‌شده قطعنامه پیشنهادی این کشور برای تمدید تحریم‌های تسلیحاتی ایران را در دستور کار قرار دهد.
پس از مشخص شدن زمان رأی‌گیری شورای امنیت درباره قطعنامه پیشنهادی آمریکا اعضای شورا ۲۴ ساعت وقت دارند تا به آن رأی دهند.
ممنوعیت معاملات تسلیحاتی با ایران طبق توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ که آمریکا در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، قرار است در ۱۸ اکتبر / ۲۷ مهر سال جاری منقضی شود و آمریکا قصد دارد این ممنوعیت را تمدید کند.
آمریکا پیش‌نویس قطعنامه مورد نظر خود را که ۱۳ صفحه بود روز سه‌شنبه ۲۱ مرداد / ۱۱ اوت اصلاح و کوتاه کرد تا نظر کشورهای عضو شورای امنیت را جلب کند. این طرح دست‌کم به ۹ رأی موافق نیاز دارد تا روسیه و چین را برای مخالفت وادار به استفاده از حق وتو کند. این دو کشور بارها مخالفت خود با موضع آمریکا را اعلام کرده‌اند.
کلی کرافت، نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل چهارشنبه شب ۲۲ مرداد / ۱۲ اوت از اعضای شورای امنیت خواست تا نسبت به پیامدهای لغو ممنوعیت تسلیحاتی ایران احساس مسئولیت کنند.
کرافت در یک بیانیه مطبوعاتی قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران را «اقدامی صریح و عقلانی» خواند که از سوی کشورهای خاورمیانه درخواست شده است.
بحرین، کویت، عمان، قطر، امارات و عربستان سعودی، شش عضو شورای همکاری خلیج فارس یکشنبه ۱۹ مرداد / ۹ اوت در بیانیه‌ای از شورای امنیت سازمان ملل خواستند که تحریم تسلیحاتی ایران را تمدید کند. آن‌ها در این بیانیه به ادامه دخالت‌های ایران در کشورهای همسایه اشاره کردند.
کلی کرافت گفت:
«اقدامات ایران درگیری، هرج‌ومرج و رنج‌های انسانی را با پشتیبانی فعال گروه‌های نیابتی و سازمان‌های تروریستی در سوریه، یمن، لبنان و عراق در مقیاس گسترده دامن می‌زند و جان میلیون‌ها مرد، زن، و کودک بی‌گناه را به خطر می‌اندازد.»
نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل افزود:
«غیرقابل تصور است که شورای امنیت  از این رفتار که در گزارش اخیر دبیرکل [سازمان ملل] در مورد قطعنامه ۲۲۳۱ تأیید شده، غفلت کند و دسترسی ایران را به هواپیماهای جنگی، بالگردها رزمی، ناو، تانک‌ها، سیستم‌های موشکی و سایر سلاح‌های پیشرفته باز کند.»
کرافت عدم تمدید تحریم تسلیحاتی ایران را به سخره گرفتن «مسئولیت مقدسی» دانست که سازمان ملل به‌منظور پیشبرد آن شکل گرفته است.
طبق قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل متحد تأمین، فروش و انتقال سامانه‌های موشکی، خودروهای زرهی، توپخانه سنگین، بالگردهای تهاجمی، هواپیماهای جنگنده‌ و ناو به ایران را ممنوع کرده است. همچنین بر اساس این قطعنامه ارائه آموزش‌های فنی یا تأمین قطعات یدکی یاد شده نیز منع شده است. محدودیت تسلیحاتی پنج سال بعد از امضای برجام و ارائه گزارش جامع آژانس بین‌المللی انرژی اتمی لغو می‌شود. لغو این محدودیت‌ها بخشی از برجام نبود، اما امتیازی بود که مذاکره‌کنندگان هسته‌ای ایران به‌دست آوردند.
پیش از این رویترز به‌نقل از برخی تحلیلگران نوشته بود که قطعنامه پیشنهادی آمریکا با مخالفت روسیه و چین روبه‌رو خواهد شد و امکان موفقیت آن کم است.
حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران روز گذشته (چهارشنبه) گفت قطعنامه پیشنهادی آمریکا نقض قطعنامه شورای امنیت است و کشورهای دیگر به‌ویژه کشورهای اروپایی باید با آن مخالفت کنند.

وقتی چین به حکومت صدام گفت اگر به ازای مرگ هر ۵ سرباز عراقی یک سرباز ائتلاف را بکشید پیروزید
جنگ کویت در ۲۸فوریه ۱۹۹۱ پایان یافت. اخیرا نوار صوتی جلسه شورای فرماندهی عراق در ۲۴ فوریه و تنها چهار روز قبل از آتش بس و در روز نخست حمله زمینی ائتلاف منتشر شده که نکات عجیبی از سطح حماقت سران عراق دارد.
در این جلسه طه یاسین، سعدون حمادی و چند فرمانده ارشد دیگر حضور دارند. سعدون حمادی که مغز دیپلماتیک عراق به حساب می‌آمد اعلام می‌کند در دیدار با رییس جمهور چین او به حمادی گفته اگر عراق در قبال مرگ ۵ سربازش یک نفر از ائتلاف را بکشد پیروز است در ادامه پیشنهاد می‌دهد رادیو عراق با پخش وسیع آهنگ‌های شاد شرایط را عادی نشان دهد و برای آغاز جنگ اعلام جشن کند. این سخنان او انقدر احمقانه است که طه یاسین می‌گوید دکتر سعدون برای حمله و مرگ سربازان اعلام جشن کنیم؟ البته خود طه هم دست کمی در حماقت ندارد و می‌گوید آمریکا دو سه روزی حمله میکند ” عده ای را می‌کشد” و دوباره برمی‌گردد و حتی می‌توان از آنها بعدها غرامت گرفت.
وضعیت خود صدام هم در جلسه از بقیه بدتر است. او از حضار می‌پرسد طارق عزیز که به سفر رفته بود برگشته؟ حضار اظهار بی اطلاعی می‌کنند سپس صدام به یکی از اعضا می‌گوید روزنامه را بخوان ببین طارق کی برمی‌گردد! صدام از وضعیت دو لشکر ۱۴ و ۱۸ می‌پرسد، نظامی حاضر در جلسه می‌گوید ارتباطمان با آنها قطع شده، مقداری درباره منطقه عمل این دو لشکر حرف می‌زنند سپس صدام می‌گوید با توجه به اینکه اطلاع قطعی نداریم باید گفت آمریکا در این نقطه پیشرفتی نکرده است! صدام صراحتا می‌گوید اگر ۲۴ ساعت دوان بیاوریم کار ائتلاف تمام می‌شود.
در ادامه اعضا از میانجیگری شوروی حرف می‌زنند و اینکه به علت عدم اعتنای امریکا به میانجی‌گری شوروی باید مسکو را دچار انگیزش و خشم کنیم. صدام در ادامه از سطح کمک شوروی می‌پرسد و حضار اظهار نارضایتی می‌کنند. بعد از مدتی بحث صدام می‌گوید رها کنید و با توکل به خدا خانه به خانه می جنگیم. و [با گفتن] “انشاله سیدی” جمع بلند می‌شود.
جلسه در ادامه خواستار تحریک روحانیون ایران به دفاع از عراق می‌شود. وزیر اطلاع رسانی میگوید در مرز تلویزیون ایران را گرفته ایم و روحانیون ضد آمریکا حرف می‌زنند و باید از فرصت استفاده کنیم. صدام معتقد است با ادامه جنگ شوروی و الجزایر مجبور به ورود به درگیری می‌شوند و اگر آمریکا بخواهد وارد عراق شود کربلا را به قبرستان آنها تبدیل می‌کنیم.
این حرفها در فاصله ۴ روز تا نابودی کامل ارتش و سقوط تقریبی جنوب عراق مطرح می‌شود. صدام پیشنهاد می‌دهد با رژه واحدهای جیش الشعبی روحیه جنگی به مردم بدهیم. در طول جلسه بارها حضار با صدای بلند می‌خندند، حسنی مبارک و اوزال[نخست وزیر وقت ترکیه] را مسخره می‌کنند. دقیقا در مقطعی که ۴۰۰ عراقی در پناهگاه عامریه جزغاله شدند و زیرساختهای عراق نابود شد. آنها دوست داشتند همه چیز را عادی نشان دهند .. می‌خندیدند و روی کمک های واهی حساب می‌کردند
تمام متن بالا، از حساب توییتری @melliiun نقل قول مستقیم شده که متعلق به یکی از کارشناسان جهان عرب با نام “ابراهیمی” است و از منابع دست اول در مورد دوران حکومت صدام حسین محسوب می شود. آقای ابراهیمی در ذیل متن خود، لینک زیر را نیز از جلسه مقام های ارشد حکومت وقت عراق در دسترس قرار داده است:
حسین باستانی
http://www.youtube.com/watch?v=rRpWaC2u7Yo

نبرد خلق شماره  427-   در آدرس زیر قابل دیدن است.

مهر گزارش می‌دهد؛
دوگانه نوری-نبوی دراصلاحات/پایان ایده اصلاح‌طلبان برای اداره کشور
طرح نام عبدالله نوری - بهزاد نبوی ناشی از «انسداد فکری» در جریان اصلاحات است و نشان می‌دهد اصلاح‌طلبان ایده جدیدی برای اداره کشور ندارند و همچنان بر رویکردهای ناکارآمد گذشته تاکید دارند.
خبرگزاری مهر
، گروه سیاست؛ پس از استعفای موسوی لاری از نایب رئیسی شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان، تیغ انتقاد فعالان این جریان نسبت به عملکرد مهمترین تشکیلات چند سال اخیر اصلاح طلبان تیزتر شد و با استمرار انفعال شورای عالی سیاست گذاری و افزایش هجمه‌ها به خصوص نسبت به عملکرد محمدرضا عارف، بالاخره آقای «تندیس سکوت» از ریاست این شورا استعفا کرد اما بر خلاف انتظار، استعفای او بر آتش اختلافات دمید و شکاف میان طیف‌های مختلف این جریان را عمیق‌تر کرد.

11. August 2020

10 August 2020
هشدار یک سایت مجاز داخلی به مقامات نظام: «نیترات نارضایتی؛ مراقب بیروتی شدن ایران باشید»
تذکر به نظام در این باره که وضع خراب است و جامعه در آستانه انفجار، در رسانه‌های مجاز داخل، حکومتی یا در حاشیه حکومت، امری عادی شده است. آخرین نمونه در سایت «عصر ایران» دیده می‌شود. سردبیر این سایت در روز ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ در یادداشتی وضع ایران را با وضع بیروت مقایسه کرده و نارضایتی مردم ایران از دستگاه را با نیترات آمونیم انباشته در بندر بیروت همتراز دانسته.

از صحنه‌های اعتراضات آبان ۱۳۹۸ – شیراز، چهارراه زند
جعفر محمدی تیتر زده است: «سخنی صریح با مسؤولان؛ نیترات نارضایتی؛ مراقب بیروتی شدن ایران باشید».
او این تیتر را چنین توضیح داده است: «نیترات آمونیوم انباشته شده در گمرک بیروت، سال ها بدون صدا در انبار شماره ۱۲ خاک می خورد و کسی هم به آن توجه نمی کرد؛ اصلاً یادشان رفته بود که یک بمب ۲۷۵۰ تنی بیخ گوش‌شان است با بی‌اعتنایی از کنارش می‌گذشتند. بناگاه اما جرقه‌ای کوچک، آن انبار خاموش را به انفجاری مهیب بدل کرد و بیروت، با تمام زیبایی و شکوهش در چند لحظه کوتاه فرو ریخت.» و در ادامه نوشته است: « به قول مرحوم عمران صلاحی، حالا حکایت ماست و انبار بزرگی که در ایران وجود دارد و هر لحظه ممکن است منفجر شود و هر آنچه هست را با خاک یکسان کند: نیترات نارضایتی.»
بنابر نظر سردبیر «عصر ایران»، همه می‌دانند که «مردم ایران در ناراضی‌ترین وضعیت دهه‌های اخیر هستند».
توصیه او به مقامات این است که: ناراضیان را راضی و حامی سازند، و در این مورد خواسته است که به نظر آیت الله خمینی رجوع کنند که سیره‌اش «شنیدن صدای مردم و تمکین عملی در برابر گفتمان غالب بر جامعه» بوده است.
یادداشت سردبیر «عصر ایران» این گونه پایان می‌یابد: «جمهوری اسلامی ایران در بزنگاهی تاریخی قرار گرفته است و راه معقول و ثبات آفرین، تبدیل ناراضیان به راضیان و حامیان است و الّا نیترات نارضایتی، هر آن ممکن است منفجر شود و بشود آنچه نباید بشود.»

11 August 2020
رویترز: تلاش‌ها برای تمدید تحریم تسلیحاتی ناموفق بوده است
برخی دیپلمات‌ها به رویترز گفته‌اند که تلاش‌های آمریکا برای تمدید تسلیحاتی ایران در سازمان ملل ناکام خواهد ماند. سه کشور اروپایی هم نوتانسته‌اند نظر چین و روسیه را در این زمینه جلب کنند.

شورای امنیت سازمان ملل ـ . AFP PHOTO / Don EMMERT
خبرگزاری رویترز به نقل از دیپلمات‌ها نوشته است که تلاش‌های بریتانیا، فرانسه و آلمان در آخرین دقایق برای مذاکره با روسیه و چین به‌منظور جلب توافق این دو کشور برای تمدید تسلیحاتی ایران در سازمان ملل تاکنون ناموفق بوده است.
روسیه و چین به‌عنوان متحدان ایران از مدت‌ها پیش مخالفت خود با تلاش آمریکا در این زمینه را اعلام کرده‌اند.
یک دیپلمات چینی که نخواست نامش منتشر شود در این‌باره به رویترز گفت: «گسترش تحریم تسلیحاتی علیه ایران به هر طریقی فاقد مبنای حقوقی است و این اقدام تلاش‌ها برای حفظ توافق هسته‌ای را تضعیف می‌کند.» این دیپلمات چینی افزوده است که طرح آمریکا «هیچ بختی» برای تصویب ندارد.
کلی کرفت، سفیر آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل، شامگاه دوشنبه ۲۰ مرداد / ۱۰ اوت در گفت‌وگو با شبکه فاکس‌نیوز گفت اگر چین و روسیه با رفع تحریم تسلیحاتی ایران به جمهوری اسلامی سلاح بفروشند «ایران می‌تواند تسلیحات پیشرفته و مرگبار را به سازمان‌های تروریستی خود در سرتاسر جهان از جمله در خاورمیانه، اسرائیل، سوریه، یمن، عراق، لیبی، لبنان صادر کند».
کرفت افزود:
«ما هیچ انتخاب دیگری به‌جز تمدید ممنوعیت فروش تسلیحات متعارف به ایران و گسترش صلح و ثبات در سرتاسر جهان نداریم. (…) ایالات متحده بسیار قاطعانه معتقد است تنها یک راه درست  وجود دارد.»
ممنوعیت معاملات تسلیحاتی با ایران طبق توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ که آمریکا در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، قرار است در ۱۸ اکتبر / ۲۷ مهر سال جاری منقضی شود و آمریکا قصد دارد این ممنوعیت را تمدید کند.
یک دیپلمات اروپایی نیز که نخواست نامش منتشر شود در این‌باره به رویترز گفت:
«هدف دولت آمریکا پایان دادن به توافق هسته‌ای با ایران است.»…

آیا حزب‌الله می‌تواند سلاح خود را حفظ کند؟
امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه در بازدید از ویرانه‌های بیروت با استقبال شماری از مردم مصیبت‌زدۀ این شهر روبرو شده است. حتی گزارش می‌شود که ده‌ها هزار لبنانی با امضای طوماری خواستار ادارۀ کشورشان توسط فرانسه شده‌اند!
این درخواست به واقع نوعی طلب بازگشت به دوران قیمومت فرانسه بر لبنان در فاصلۀ بین دو جنگ جهانی است. ظاهراً بسیاری از لبنانی‌ها ازحاکمان کشور خود به اندازه‌ای سرخورده و بیزار شده‌اند که از خیر استقلال هم گذشته و به نوستالژی دوران قیمومیت گرفتار شده‌اند!
روشن است که نه بازگشت به دوران قیمومیت امکانپذیر است و نه سپردن ادارۀ لبنان به دولت فرانسه. طبعاً امضاکنندگان طومار هم این را می‌دانند و احتمالاً به قصد نشان دادن عمق خشم خود از دولتمردان لبنانی و تحقیر آنها، چنین خواسته‌ای را مطرح کرده‌اند.
امانول مکرون اما ظاهراً چنین فضایی را برای یک گفتگوی بی‌پرده با رهبران لبنان مناسب یافته است. او خواهان تغییرات عمیق در لبنان شده تا جامعۀ بین‌المللی برای بازسازی بیروت و کمک به اقتصاد آن کشور ترغیب شود. مکرون در دیدار با رهبران لبنانی گفته است که هیچ سرمایه‌گذاری پول خود را به جیب رهبران فاسد نمی‌ریزد!
در واقع مکرون با سفرش به لبنان، ابتکارعمل برای بازسازی اقتصادی آن کشور را به دست گرفته است، اما از نگاه او بازسازی اقتصادی لبنان بدون اصلاحات عمیق سیاسی ممکن نیست.
در واقع هر گاه سخن از "اصلاحات عمیق سیاسی" در لبنان به میان می‌آید، توجه ناظران به مسئله‌ای به نام "سلاح حزب‌الله" معطوف می‌شود. بسیاری از کشورهای غربی و متحدان آنها در خاورمیانه و داخل لبنان، بر این باورند که حزب‌الله لبنان با برخورداری از زرادخانۀ عظیم موشکی و ده‌ها هزار چریک وفادار به خود، عملاً فرمول "دولت در دولت" را در لبنان پیاده کرده و اغلبِ امور این کشور را به طورغیررسمی مدیریت می‌کند. حزب‌الله نگهداری سلاح خود را به لزوم "مقاومت" در برابر اسرائیل مربوط می‌داند اما مخالفانش آن را به تبعیت از سیاست‌های جمهوری اسلامی و استفاده از کارت لبنان در یک مناقشۀ منطقه‌ای به نفع تهران متهم می‌کنند.
در هر صورت، به نظر می‌رسد که مخالفان حزب‌الله در داخل و خارج لبنان، انهدام بندر بیروت را زمینۀ مناسبی برای تشدید فشار علیه این گروه به منظور خلع سلاح آن تشخیص داده‌اند. از همین رو، مکرون برای کمک به بازسازی لبنان وعدۀ تشکیل یک کنفرانس بین‌المللی در آینده‌ای نزدیک را داده است. به نظرم در این کنفرانس احتمالی، خلع سلاح حزب‌الله به عنوان یکی از شروط اصلی کمک به اقتصاد لبنان مطرح شود. در واقع آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل از چندی پیش ضرورت خلع سلاح حزب‌الله را در دستور کار خود قرار داده و اخیراً نیز با استناد به برخی قطعنامه‌های شورای امنیت، آن را تکرار کرده است.
در واقع، درخواست برای خلع سلاح حزب‌الله امر تازه‌ای نیست، آنچه تازه است، میزان تاب‌آوری این گروه در مقابل فشارهای داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی پس از ویرانی بیروت است.
در حقیقت، میزان تلفات و قدرت ویرانگری انفجار بندر بیروت، به کمک مخالفان داخلی و خارجی حزب‌الله آمده و برای نخستین بار این گروه را در موقعیت بغرنج و حتی سرنوشت‌سازی قرار داده است.
برای فهم بهتر این وضعیت بغرنج باید به یاد داشت که دولت متحد حزب‌الله در لبنان عملاً ورشکسته شده و توان ادارۀ اقتصاد کشور بدون یاری کشورهای خارجی را ندارد. از طرفی حزب‌الله خودش نیز طی سال‌های اخیر از دو سو تحت فشار شدید اقتصادی قرار گرفته است. از یک سو نهادهای وابسته به آن، تحت تحریم‌های اقتصادی و سیاسی کشورهای عربی و غربی، توان و رمق مالی خود را تا اندازۀ بسیاری از دست داده‌اند و از سوی دیگر، کمک‌های اقتصادی جمهوری اسلامی به آن به علت ته کشیدن منابع مالی ایران بر ثر تحریم‌های آمریکا به شدت کاهش یافته است.
در شرایط ضعف اقتصادی، حزب‌الله برای حفظ تأثیرگذاری خود بر سیاست لبنان و منطقه، قاعدتاً مجبور به تکیۀ بیشتر بر سلاح خود خواهد شد، اما مشکل این است که این سلاح از این پس به طور روزافرونی به عنوان عامل اصلی بحران اقتصادی لبنان معرفی خواهد شد امری که می‌تواند خشم شهروندان عادی به تنگ‌آمده را به دنبال داشته باشد.
به هر حال، بحران اقتصادی لبنان با انفجار بندر بیروت به نقطۀ اوج خود رسیده است و از این پس، این کشور کوچک و مصیب‌‌زده بر سر دو راهی سقوط کامل اقتصادی و هرج و مرج ناشی از خشم عمومی و یا تطبیق خود با شرایط تازه‌ای مواجه خواهد شد.
عجیب اینکه لبنان که تا کنون تابعی از نظم یا بی‌نظمی خاورمیانه معرفی می‌شد، به دلیل یک حادثۀ دلخراش، در موقعیتی قرار گرفته که ممکن است نقطۀ شروع نظم تازه‌ای در خاورمیانه شود!
احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii

زمزمه تبدیل رییس‌جمهوری به کارگزار رهبری؛ زمینه‌سازی برای انتخابات ۱۴۰۰
Posted: 07 Aug 2020 10:29 AM PDT
پژمان تهوری 
از قدیم گفته‌اند دو پادشاه در یک اقلیم نمی‌گنجند. داستان حضور هم‌زمان رهبر و رییس‌جمهوری در قدرت و نزاع همیشگی این دو در ایران موید این مثال است.
بار دیگر ایده تبدیل ریاست جمهوری به معاونت اجرایی رهبر ایران و اعطای حق نصب و عزل مستقیم رییس‌جمهوری به مقام رهبری،۱۰ ماه پیش از انتخابات ۱۴۰۰، به بحثی جدی میان فعالان سیاسی تبدیل شده است.
موافقان این ایده که در میان اصول‌گرایان، پرتعداد هستند، بر این باورند که رییس‌جمهوری باید مثل رییس قوه قضاییه، مستقیم توسط رهبر تعیین شود و مجری فرامین رهبری باشد.
«
محمدحسن قدیری ابیانه»، فعال سیاسی اصول‌گرا روز ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ در گفت‌وگو با «نامه‌نیوز» از این ایده دفاع کرده و گفته بود: «بنده موافق این موضوع هستم که رهبر به صورت مستقیم مسوول امور اجرایی کشور باشند اما به این شرط که ایشان همانند رییس قوه قضاییه، رییس‌جمهوری را نیز انتخاب و اختیار عزل وی را هم داشته باشد
قدیری ابیانه ابراز امیدواری کرده است اگر روزی تصمیم بر این شد که «قانون اساسی» در مسیر بازنگری قرار بگیرد، انتخاب شخص رییس قوه مجریه نیز بر عهده رهبر انقلاب گذاشته شود.
او گفته است: «شاید برخی این ادعا را مطرح کنند که این کار خلاف روح جمهوریت است اما در بسیاری از کشورها، رییس‌جمهوری و نخست وزیر مستقیما توسط مردم انتخاب نمی‌شوند و حتی در ایالات متحده امریکا نیز مجلس الکترال که تشکیل می‌شود، نمایندگان منتخب ایالت‌ها در تعیین نفر اول حکومت، یعنی رییس‌جمهوری، تصمیم‌گیر هستند. باید توجه داشت وقتی مردم رییس قوه مجریه را با آن همه اختیارات خودشان انتخاب می‌کنند، خودشان مسوول خوب و بد انتخابشان هستند
این دیدگاه در میان اصول‌گرایان و «مجذوبان ولایت» بارها به شیوه‌های مختلف بیان شده است. آن‌ها معتقدند همه باید در خدمت مقام ولایت باشند.
پیش‌تر، «صمصام‌الدین قوامی»، امام جمعه «شهرک پردیسان» قم در نمازجمعه این شهرک گفته بود: «برای انتخابات ۱۴۰۰، شورای نگهبان یک رییس‌جمهوری انقلابی شناسایی کند. نمی‌خواهیم ۱۰ نفر بیایند. لاریجانی و جلیلی و جهانگیری نمی‌خواهیم. دو نفر بیایند. این‌جا مردم سالاری دینی است، دموکراسی غربی که نیست. ما رییس‌جمهوری که خودش ایدئولوژی دارد، نمی‌خواهیم. ما کارگزار می‌خواهیم تحت فرمان امام خامنه‌ای…»
این تفکر اگرچه نافی اصل جمهوریت است و تضعیف هرچه بیشتر مردم‌سالاری را در پی دارد و می‌تواند مورد انتقاد یا اعتراض دموکراسی خواهان باشد ولی وجه مثبتی دارد که اتفاقا به همین دلیل، نه رهبری ایران آن را می‌پذیرد و نه مقبول نهاد ولایت است و آن «مسوولیت‌پذیری و پاسخ‌گویی ولایت فقیه» است.
تبدیل نهاد ریاست جمهوری به معاونت اجرایی یا قبول مسوولیت نصب و عزل مستقیم رییس‌جمهوری توسط مقام رهبری، به منزله مسوولیت‌پذیر کردن رهبر ایران در امور اجرایی کشور است. تجربه ۴۰ سال گذشته نشان داده است رهبری در تمام امور اجرایی کشور دخالت مستقیم دارد ولی از آن جا که مسوولیت این حوزه بر عهده رییس‌جمهوری است، او خود را مکلف به پاسخ‌گویی نمی‌داند. تریبون‌های رسمی و حکومتی نیز انتقادها را مستقیم متوجه رییس‌جمهوری، وزرا و مدیران ارشد اجرایی می‌دانند و این گونه تبلیغ می‌کنند که دولت گوش به فرمان رهبری نیست. حال آن که در نظام جمهوری اسلامی، قدرت در ید مقام ولایت و مابقی مجری فرامین و اوامر او هستند.
در ۱۰ ماهِ پیش رو، نه فرصت اصلاح قانون اساسی و تغییرات اصولی در حوزه اجرایی کشور وجود دارد و نه ممکن است که شاهد رفراندومی پیش از برگزاری انتخابات ۱۴۰۰ باشیم. ولی از هم‌اکنون می‌توان حدس زد که تبدیل نهاد ریاست جمهوری به کارگزار بیت رهبری، به صورت نانوشته در دستور کار رهبر ایران و شورای نگهبان قرار دارد. تایید صلاحیت افرادی که بتوانند در قامت کارگزار مقام ولایت، سکان‌دار نهاد ریاست‌جمهوری شوند، بدون آن که مسوولیت امور را مستقیم بر رهبری نظام بگذارند، اتفاقی محتمل است. در انتخابات ۱۴۰۰، دور از ذهن است کاندیدایی تایید صلاحیت شود که بتواند رهبری ایران را به چالش بکشد. کسانی از فیلتر شورای نگهبان عبور خواهند کرد که کارگزاری بیش نباشند.
منبع: ایران وایر

به بهانه روز خبرنگار
محمدجواد اکبرین
هر بار که مصاحبه‌ای با یکی از رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور را اینجا می‌گذارم کسانی انتقاد می‌کنند که چرا با آن رسانه گفتگو می‌کنم. این چند نکته را برای کسانی می‌نویسم که از سرِ درد و مسئولیت انتقاد می‌کنند وگرنه در وسط این معرکه، کسانی را می‌بینم که سالهاست دارند همه‌ی رسانه‌ها را می‌زنند تا فقط صدا و سیمای نظام بماند.
ضمنا چون برای مصاحبه‌هایم هیچ پولی از هیچ جا نمی‌پذیرم [و البته این کارم را غیرحرفه‌ای می‌دانم چون پرداختش وظیفه رسانه‌ی میزبان است و دریافتش حق مهمان؛ اما برای این کارم دلائل شخصی دارم] می‌توانم با خیال راحت توضیح دهم که چرا با نقد رسانه‌ها موافقم اما با بایکوت کردن‌شان نه!
۱)در شرایطی که اینترنت هر لحظه در تهدید قطع شدن است ما به «تلویزیون» نیاز داریم، چون در شرایط خاص (مثل آبان۹۸) تنها راه ارتباطی‌مان با مردم ماهواره و تلویزیون است. نه خودمان رسانه داریم نه رسانه‌های موجود کاملا حرفه‌ای رفتار می‌کنند. همین سه چهار تلویزیون را داریم با تمام قصورها و تقصیرات‌شان.
۲)هیچ سرمایه‌گذاری چه دولتی و چه خصوصی، رسانه خیرات نمی‌کند. قطعا منافع و مقاصدی دارد. ما هم که تا امروز نتوانستیم برای اهداف خاص خودمان رسانه تاسیس کنیم. می‌توان و باید با تفکیک منافع‌مان از مقاصد رسانه‌های موجود از تریبونِ رسانه استفاده کنیم. سرمایه‌ی این تفکیک، شعور مردم است.
۳)برخی از همکارانی که در رسانه‌های موجود کار می‌کنند خودشان از بهترین‌های خبرنگاری‌اند اما گرفتار نقص‌های فاحش سیستمِ اداره رسانه شده‌اند. باید در عین نقد صریحِ رسانه، آن نیروها را تقویت کرد تا در حد توان‌شان نزدیک شدن به رفتار حرفه‌ای را بر رسانه تحمیل کنند.
۴)به صراحت می‌نویسم که برای من «جبهه مقاومت» علیه استبداد دینیِ حاکم بر ایران همین خبرنگاران داخل و خارج کشورند که در سخت‌ترین شرایط در حد توان‌شان از مسئولیت دفاع از آزادی و آگاهی ایران و ایرانیان شانه خالی نکرده‌اند. حرمی شریف‌تر از «زندگی» نمی‌شناسم و اگر کسانی بیش از هر کس سزاوار توصیف «مدافعان حرم» باشند همین خبرنگاران‌اند.

اگر ایران به بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران تبدیل شده و اگر شبانه‌روز حکومت آنها را متهم می‌کند به این علت است که بقای خود را در فنای اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی می‌داند. در #روز_خبرنگار دست همکاران شریف‌ام را می‌بوسم و به بودن در میان‌شان افتخار می‌کنم

اقتصاد رمز قدرت جهانی در سایه تنش زدایی
Posted: 08 Aug 2020 10:54 AM PDT
مرتضی چراغی
هندوی نفت اندازی همی‌آموخت. حکیمی گفت تورا که خانه نی این است، بازی نه این است.
سعدی
اساسا تعریف قدرت در جهان مدرن در مسئله اقتصاد مستحیل می شود.
بطوریکه گویا قدرت در ارزش پول و میزان صادرات خلاصه می گردد. به چین دهه هفتاد میلادی نگاه کنید. کشوری که تقریبا جایگاه خاصی در مناسبات کلان سیاسی جهان نداشت. نکته اینجاست که از کشوری حرف میزنیم که همان موقع هم دارای حق وتو و بمب اتمی بود. گویا آرزوی ما گره ای از کار آنها باز نکرده بود. بیاید از آرزوهای بزرگ خودمان حرف بزنیم. عبور از یک قدرت ملی به منطقه ای و جهانی و مواجهه با ساختارهای حاکم بر جهان و نظم مستقر، و به زعم ما، نامطلوب آن.
به چین برگردیم. به کشور دوست حالا ابرقدرت برتر فرامنطقه ای شده مان. رمز موفقیت؟ تنش زدایی. لازمه آن؟ رشد اقتصادی. تدابیر؟ پیروی از اصول بازی. اجماع نخبگان بر تعیین راهکارهای معطوف به دموکراسی، تاسیس امکانات زیرساختی، اقتصادی پویا و مستحکم و البته مستقل از نهاد دولت: برتری تکنولوژی، معتبر شمردن آرا دانشگاه های دارای بار علمی، امنیت در تمام ساحات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جهت برنامه ریزی کوتاه و بلند مدت و البته دوری هرچه بیشتر از امدل قتصاد رانتینری و شکننده تک محصولی. در یک کلام، رضایتمندی همگانی و رفاه ملی. بله راه رسیدن به اثرگذاری فراملی از موفقیت و رفاه ملی میگذرد.
تدبیر نیست جز سپر انداختن که خصم
سنگی بدست دارد و ما آبگینه

Human, [6 Aug 2020 um 17:11]
راه حل و راهکار ما برای حل مسائل مطرح شده چیست؟
مقاله بسیار ارزشمند سیاوش قائنی مبانی و تاریخچه سوگیریهای نظام اقتصادی و مالی جهان را به شکلی جامع و مستند توضیح میدهد و مشکلات و مسائل نظام کنونی را با نمونه های زنده باز میکند. درک صورت مسئله بخش بزرگی از یافتن راه حل مسئله است که این نوشته به خوبی از پس این کار برآمده است.
حال باید به قسمت بعدی و نهایی این سئوال بپردازیم. راه حل و راهکار ما برای حل مسائل مطرح شده چیست؟ مشکل اصلی در یک جمله طلایی در این مقاله به صورت مختصر و مفید توضیح داده شده است که صندوق بین المللی پول و بانک جهانی از مهمترین ارکان نظام مالی جهان است. این در حالی است که چارچوب و یا "قانون اساسی" برای کنترل این نهادهای سودجوی خصوصی وجود ندارد. اینها به خاطر منافع مادی خود، حکومتها و تمدنها را به راحتی بالا و پائین کرده و حتی مقدمات سقوط و فروپاشی برخی از حکومتها را فراهم میسازند. تمرکز قدرت خطرناک در دست نهادهایی غیرمسئول که هیچ نهاد بین المللی هم به صورت جدی قادر به کنترل آن‌ها نیست جهان را به یک پرتگاه نزدیک کرده است. حتی فردی مانند جورج سوروس به تنهایی قادر است که از جیب مالیات دهندگان زحمتکش میلیاردها دلار کلاشی کند و به هیچ کسی هم پاسخگو نباشد. بر اساس میل و یا سفارش، یک دمکراسی و یا یک کشور را به باد فنا دهد.
علاوه بر مسائل فوق و بحرانهای دوره‌ایِ خانمان برانداز، گسترش روزافزون فواصل طبقاتی، بهداشت جهانی، کرونا و سایر اپیدمی‌‌ها و پاندمی‌‌ها، محیط زیست، صلح جهانی، امنیت جانی و مالی انسانها، آلودگی و همچنین خطر روزافزون قدرقدرتی چین و تحمیل فرهنگ ضدلیبرالی و ضد دمکراتیک چین به جهان و صدها مسئله مهم دیگر مورد تهدید جدی قرار گرفته و بشریت تا کنون نتوانسته است که با این مشکلات فراگیر جهانی، به صورت یکپارچه و جهانی وارد عمل شود.
نظام سیاسی و مالی کنونی در جهان تا کنون قادر نبوده است که به این مسائل کلیدی بپردازد. سئوال اینجاست که آیا تاریخ مصرف نظام سرمایه داری و لیبرالی به پایان رسیده و باید یک مدل جدیدی طراحی شود، یا اینکه ارزشهای لیبرالی هنوز به قوت خود باقیست ولی باید تغییر در ساختار و نظام سیاسی و مالی کشورها و همچنین در ابعاد جهانی صورت گیرد؟

ياداشت براى ادامه بحث  در باره مقاله  جهانى شدن نظام مالى  سياوش قائنی

ايران و جهانى شدن اقتصاد
ايا ايران به جهانى شدن اقتصاد ورود كرده است؟
يكى از شرايط جهانى شدن پذيرش نرمهاى روابط حاكم براى شركت در اين همگرايى است. همانطور كه سياوش در توضيح أركان اصلى ساختارى كه سازمان بين المللى پول أورده است. اول شرط ليبراسيون  يا باز كردن بازار براي سرمايه هاى خارجى و بر داشتن تعرفه هاى كمركى است.
طبق گزارش  مركز پژوهش هاى مجلس در خرداد ١٣٩٩ رشد اقتصادى ايران بين سالهاى ١٣٩١ تا ١٣٩٨ به شدت پر نوسان و بين منفى ٨.٣ تا ١٤ در صد با متوسط نزديك صفر بوده است.
نرخ تشكيل سرمايه در ايران نزولى بوده است. در ايران با توجه به نرخ تورم ٢٠ درصدى  و عدم رشد اقتصادى در نه سال گذشته حتى سرمايه هاى داخلى حاضر به سرمايه گذارى در ايران نيستند.
علاوه بر ان دلائل  سياسى از جمله شعارهاى  كاذب انقلابى با محوريت عدالت خواهى و استقلال طلبى مانع ورود ايران به اقتصاد جهانى شد.
براى نمونه مى توان چگونگى رفتار حاكميت در ايران را با سازمان برنامه و بودجه مثال زِد. در ايران پس از انقلاب  يك بدبينى تاريخى به بوروكرات ها و تكنوكرات ها و از جمله به سازمان برنامه و بودجه وجود داشت.
در ان زمان دولت رجايى نگاه حاكم بر بدنه مديريتى سازمان برنامه و بودجه را نئوليبراليسم  مى دانست و در تلاش پايگذارى سازمان جديدى بر مبناى " فرهنگ اسلامى- ايرانى و بر پايه انديشه دينى بود.
در ادامه اين جريان  فكرى رئيس جمهورى دولت هاى نهم و دهم سازمان برنامه را يكى از عوامل عدم تحقق عدالت در جامعه و ان را امريكايى محض، نماد وابستگى وعامل اجراي اوامر ديكته شده غربى مى دانست.
فضاى گفتمانى ايران پس از انقلاب با فراز و نشيب هاى زياد ولى قالب ضديت با فن سالازى، كارشناسى بوده و به دنبال الگوى متفاوت از الگوهاى بر امده از علوم جديد بود.
از اين رو است كه سازمان برنامه و بودجه منحل مى شود.
اقتصاد ايران نياز به إصلاح ساختارى در عرصه سياسى و اقتصادى دارد اما چون اين راه كار براى حاكميت درد ناك خواهد بود حاكميت نمى خواهد هزينه ان را تقبل كند.
سعيد

 

Siavosh Ghaeni, [7 Aug 2020 um 18:26]
پاسخی به دوستان
دوستان عزیز 
با سپاس از پیام هایی  که در رابطه با نوشته جدید من … فرستاده بودید.
تا به حال چندین پیام از شما و خوانندگان مقاله آخر دریافت کرده ام ، مایلم چند نکته را در اینجا  به اختصار بنویسم:
پس از نوشتن چند مقاله در باره نئولیبرالیسم و پرسش های اطراف آن ، مناسب دیدم برای دادن پاسخی بنیادین به پرسش های مطرح شده ، در نوشتاری با نگاهی  به تاریخچه گلوبالیزاسیون ( پدیده ای که ما امروز میشناسم  که با پدیدآمدن شیوه تولید سرمایه داری آغاز شد و فرایند و فرگشت آن تا به امروز ادامه دارد)  به پردازم .
در مقاله کوشش کردم تا نشان دهم
۱- سرمایه داری شیوه تولیدی پویا است که با جذب فن آوری های مدرن در خود بهنگام گردش سرمایه، همواره در حال رشد و جستجوی بازار جدید می‌باشد .
۲- ارزش افزوده در گردش سرمایه اگر به اقتصاد حقیقی بازنگردد و در بخش مالی برای سوداگری بکار رود بحران آفرین می‌شود
۳ در فرایند گلوبالیزاسیون ما بطور عمده با دو تئوری اقتصادی روبرو بوده ایم تئوری اقتصادی کینز  و تئوری های هایک و فریدمن ( نئو کلاسیک) . جالب است که یک مقایسه تاریخی میان این دو تئوری بعد از بحران ۱۹۲۹ وجود دارد:
در آمریکا روزولت بعد از بحران ۱۹۲۹ با مشورت کینز و اجرای تئوری اقتصادی او،  جامعه را به شکوفایی اقتصادی رساند.
در همان سال ها ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ در آلمان  صدر اعظم محافظه کار «هاینریش برونینگ»  با پیروی از تئوری اقتصادی هایک یعنی واگذاری حل بحران به عهده بازار و اقدامات ریاضتی  برای مقابله با بحران ۱۹۳۰ (که هایک پیشنهاد می‌کرد) باعث ناخوشنودی فزاینده مردم و تضعیف پالمانتاریسم در آلمان شد و راه را برای فاشیسم هیتلری باز کرد.
۴- اهمیت کنفرانس برتون ودز
تبدیل دلار به ارز جهانی با پشتوانه طلا، و تعین مقرارات برای بخش مالی
تاسیس سه سازمان بین المللی ( سازمان بین‌المللی پول ، بانک‌جهانی سازمان بین المللی تجارت)  اگر چه که اسماً زیر مجموعه سازمان ملل متحد است ، ولی رسماً سه سازمان ( همانگونه که در مقاله شرح داده شد ) زیر مدیریت ایالات متحده امریکا و اروپا میباشد.
۵- بعد از شناور شدن دلار و تبدیل آن به پترو دلار ( حساسیت ایالات متحده امریکا بر جهانی ماندن دلار بعنوان ارز جهانی)
و برداشتن مقررات برای بازار های مالی ، و فروپاشی کشورهای سوسیالیستی و رنسانس نئولیبرالیسم وظایف هر  سازمان بین المللی پول ،  بانک جهانی و سازمان بین المللی تجارت تغییر کرد و کاملا همانگونه که اشتگلیز نیز در کتاب خود مینویسد در خدمت صادرات تئوری اقتصادی نئولیبرال به کشور های در حال توسعه و  کشور های سابقاً سوسیالیستی شد.
۶- کوشش کردم تا در مقاله نشان دهم «نظام مالی و یا بازار مالی»  کنترل نشده چگونه می‌تواند به بحران های فاجعه برانگیزی منتهی شود . امری که اغلب نئولیبرال های اروپایی به آن انتقاد دارند ولی نئولیبرال های وطنی ما کاسه های داغ‌تر از آش بشکلی مبتذل از آن دفاع می‌کنند و حتی در این شرایط بحرانی باکی ندارند بگونه ای عوام فریبانه باز همان افکار نخ نمای خود را عرضه کنند.
۷- برخی از دوستان مینویسند چرا در آخر نوشته روشن‌تر از اقتصاد کینز دفاع نشده است.
به گمان من اقتصاد کینز مناسبترین تئوری برای اقتصاد سرمایه داری است چرا که
یکم : اینکه معتقد است در گردش سرمایه ارزش افزوده باید دوباره به تولید برگردد و دولت موظف است با نهادن مقررات روشن از سوداگری در بازار سهام و بورس جلوگیری کند ونظام مالی ( موسسات و مالی و بانک ها در درجه اول باید در خدمت اقتصاد حقیقی قرار گیرند.
دوم:  باید با بالا بردن دستمز ها تقاضا و قدرت خرید را در جامعه بالا برد .
سوم :  بهنگام بحران دولت باید با سرمایه گذرای های  خود باعث زنده کردن تقاضا شود
چهارم: این تئوری اقتصادی بر خلاف اقتصاد نئولیبرالیستی دارای تئوری بحران برای عصری که اقتصاد وارد دوران بحرانی می‌شود، میباشد.
۸ -  اما اقتصاد کینز زمانی تدوین شد که مشکل محیط زیست مورد توجه نبود.
 
ولی امروز رشد دائم تولید ( بلا انقطاع و پیاپی)  و بهره برداری نا مناسب و بیش از حد از محیط زیست برای  زیست بوم  هم اکنون هم مشکل زا شده است .
پرسشی که همواره در میان اقتصاددانان طرفداران مهار رشد بی مرز (به انگلیسی: Degrowth)  آلمانی Postwachstumsφkonomie (مهار رشد تولید بی نهایت) تولید پایدار یا توسعه پایدار  که امروز مطرح است  اینست که تا کجا امکان برداشت بی رویه از محیط زیست امکان پذیر است .
جنبش تولید پایدار و یا مهار رشد تولید،  جنبشی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که بر ایده ‌های اقتصاد اکولوژیک، ضد مصرف‌گرایی  استوار است. اندیشمندان و فعالان مهار رشد مدافع کاهش ابعاد تولید و مصرف – انقباض اقتصادی- هستند، زیرا مصرف بیش از حد بر مشکلات زیست‌محیطی بلند مدت و نابرابری اجتماعی استوار است.
Siavosh Ghaeni, [7 Aug 2020 um 18:26]
هم اکنون اقتصاددانان پیشنهاد های مختلفی برای اقتصاد رشد بی پایان مطرح می‌کنند مانند
اقتصاد دورانی یا چرخشی
Circular economy
Kreislaufwirtschaft
نظام اقتصادی است که هدف آن کمینه کردن ضایعات و بیشترین استفاده از منابع است. این رویکرد بازسازی کننده در مقابل رویکرد سنتی اقتصاد خطی قرار می‌گیرد که در آن مدل تولید به صورت «دریافت مواد اولیه، تولید و دور انداختن» است. در یک نظام چرخشی، مصرف منابع ورودی، ضایعات خروجی و هدررفت انرژی با بستن یا کوچک کردن حلقه‌های مواد و انرژی کمینه می‌شود. از طریق طراحی، نگهداری، تعمیر، استفاده مجدد، بازتولید و بازیافت  می‌توان به صورت بلندمدت به این اهداف دست یافت.
در حال حاضر میزان مصرف منابع انرژی توسط انسان‌ ها، ۵۰  درصد بیشتر از آن است که زمین بتواند آن را جایگزین یا ترمیم کند،‌ به بیانی دیگر برای تغذیه پایدار میزان مصرف سالانه انسان‌ها از منابع انرژی زمین، به یک و نیم سیاره نیاز است! اگر سیاست مناسبی برای کنترل نرخ رشد مصرف انرژی صورت نگیرد، این میزان در سال ۲۰۳۰ ، به دو سیاره خواهد رسید.

قصد من در اینجا تبلیغ یا رد یک تئوری اقتصادی نیست، بلکه تنها مطرح کردن افکاری است که امروز مطرح است و بد نیست  پیکارگران  اجتماعی - سیاسی در کشور های در حال توسعه نیز خود را با این افکار مشغول کنند.
به گمان من در حال حاضر، «توسعه پایدار»، یک انتخاب نیست؛ بلکه تنها راهی است که به تمامی بشریت امکان می‌دهد در زندگی شرافتمندانه در این سیاره، یعنی تنها سیاره‌ ای که در اختیار داریم(!)، سهیم باشند.
دوستان عزیز چندی پیش مقاله ای از آقایان یوسف اباذری و آرمان ذاکری خواندم بنام  «سه دهه همنشینی دین و نولیبرالیسم در ایران »  ایشان بطور گسترده در نوشته خودشان  به نکاتی اشاره کرده اند که برای همه ما جالب است.
امیدوارم آوردن این لینک به معنای آن تلقی نگردد که من با هر آنچه آقای ابازری می‌گوید موافقم
ولی به گمان من دنبال کردن فرایند فکری این اشخاص در ایران از اهمیت زیادی برخوردار است .
https://pecritique.com/2019/02/24/سه-دهه-همنشینی-دین-و-نولیبرالیسم-در-ایر/

لیبرالیسم چیست و نئولیبرال کیست؟

فریدون خاوند
تحلیلگر اقتصادی
شعارهای اعتراضی علیه نئولیبرالیسم در مراسم بزرگداشت شانزدهم آذر سال جاری ازسوی شماری از دانشجویان دانشگاه‌ها در تهران، با واکنش‌های فراوان، متفاوت و گاه متضاد در کانون‌های روشنفکری و محافل سیاسی و اجتماعی ایرانی هم در درون و هم در بیرون کشور روبه‌رو شد. در یک طبقه‌بندی سریع و ساده، این واکنش‌ها را  عمدتا می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:
۱) شماری از صاحب‌نظران وابسته به طیف‌های معروف به چپ، ظهور دوباره این‌گونه شعارها را در تظاهرات دانشجویی، آن هم در فاصله زمانی بسیار کوتاهی بعد از طغیان آبان‌ماه، نشانه زنده ماندن افکار انقلابی دهه‌های پیش از استقرار نظام اسلامی در ایران به‌شمار می‌آورند و از این‌که نسل‌های جوان در فضای بحرانی کنونی کشور بار دیگر پرچم مبارزه با سرمایه‌داری و امپریالیسم را برافراشته‌اند، شادمانی می‌کنند. این گروه از صاحب‌نظران، همراه و هم‌زبان با آنچه در بخشی از تظاهرات شانزده آذر تهران گذشت، بسیاری از مصیبت‌های کنونی اقتصادی ایران را ناشی از پیشروی نئولیبرالیسم در سطح  جهانی طی چند دهه گذشته و تاثیر آن بر سردمداران جمهوری اسلامی می‌دانند. همان‌ها در پشتیبانی از چند شعار دانشجویی مورد استفاده در مراسم مورد نظر، بر این باورند که رویدادهای اعتراضی اخیر چه در ایران و عراق و لبنان، و چه در فرانسه و شیلی، نشانه تازه‌ای از طغیان ملت‌ها علیه نئولیبرالیسم است.
۲) گروه دیگری از صاحب‌نظران پیش از آنکه با شعارهای سرداده‌شده در تظاهرات شانزده آذر دانشجویان تهران مشکل داشته باشند، شگفت‌زده‌اند از واکنش کسانی که سی سال بعد از فروریزی دیوار برلین و فروپاشی «اردوگاه سوسیالیسم»، همچنان با عینک جنگ طبقاتی و مبارزه علیه سرمایه‌داری به سیر تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران و جهان نگاه می‌کنند. این گروه، در واکنش به سخنان شماری از وابستگان به طیف‌های معروف به چپ، دو پرسش زیر را پیش می‌کشند: 
- اصولا یک نظام دین‌سالار متکی بر اقتصاد نفتی و دولتی، که برای صدور الگوی دینی و مکتبی خود به کشورهای همسایه حاضر به پذیرش هزینه‌های سنگین است، چه رابطه‌ای با لیبرالیسم و نئولیبرالیسم دارد و چرا باید شکست تاریخی این نظام در عرصه اقتصادی را به این مفاهیم نسبت داد؟
- چگونه می توان اعتراض‌های اخیر در فرانسه و شیلی را با  آنچه در ایران و عراق و لبنان می‌گذرد، مشابه دانست و در همه این کشورها پای نئولیبرالیسم را به میان کشید؟
در توضیح پرسش دوم باید گفت که فرانسه یکی از مهم‌ترین کانون‌های دموکراسی در جهان است و نظام اجتماعی آن (در عرصه‌هایی چون بیمه بیکاری، بیماری و بازنشستگی) یکی از پیشرفته‌ترین نظام‌ها در گروه کشورهای پیشرفته است. شیلی نیز دست‌کم در مقایسه با بسیاری دیگر از کشورهای آمریکای جنوبی، از یک نظام سیاسی و اقتصادی مطلوب برخوردار است. آیا می‌توان این دو کشور را با ایران و عراق و لبنان هم‌کیسه کرد؟
آنچه در این میان بیش از همه جلب توجه می‌کند، ابهام‌ها و سوء‌برداشت‌هایی است که بر مفهوم نئولیبرالیسم سنگینی می‌کند، به‌ویژه در نوشته‌های کسانی که در پشتیبانی از شعاردهندگان روز دانشجو در تهران، اصرار دارند شکست اقتصادی جمهوری اسلامی را به پیروی از هواداران این مکتب نسبت دهند. برای درک بهتر نئولیبرالیسم، نخست باید به لیبرالیسم نگاهی بیندازیم.

لیبرالیسم….

کتاب کوچه – احمد شاملو
شخصی مادیان (اسب ماده) خود را نزد رمه ای برد تا اسبی بر او کشد. اما آلت اسب به پسگاه مادیان سرید. صاحب مادیان از دادن وجهی که با صاحب اسب قرار گذاشته بود طفره رفت. ولی رمه دار به زور پول را از او بگرفت.
در بازگشت دوستی بدو برخورد و گفت: اغر بخیر، کجا بودی؟
گفت: هیچ، من پولی بدهکار بودم و مادیانم کونی. به سلامتی دادیم و داریم برمیگردیم به خانه.
این کار فحل دادن نام دارد و مرحوم مهدی اخوان ثالث در شعری این حکایت را گنجانده است:
ياد، آن زمان كه چندي، از شور انقلابي
هرگز نبود يكدم، در ديده خواب ما را !
تا مرگ شاه خائن، نهضت ادامه دارد
گفتيم و از مسلسل، آمد جواب ما را !
برديم ماديان را، از بهر فحل دادن
برعكس آرزوها، شد مستجاب ما را !
كوني و كله‌قندي، داديم و بازگشتيم
ديگر نماند وامي، از هيچ باب ما را
گر انقلاب اين است، باري به ما بگوييد
ما انقلاب كرديم، يا انقلاب ما را ؟!
🌿
شعر بالا سروده محمد قهرمان شاعر خراسانی است و به غلط به اخوان نسبت داده شده.

زبان فارسی و دشمنان نادان
هر زبانی که زبان مادری یک تبعه ایران باشد، زبان ایرانی به حساب می‌آید و شایسته آن است که از احترام لازم برخوردار باشد

امیر طاهری
جمعه ۱۷ مرداد ۱۳۹۹ برابر با ۷ اوت ۲۰۲۰

دشمنی با زبان فارسی تاریخی طولانی دارد- عکس از ایرنا
در فلیت استریت قدیم، خیابانی در مرکز لندن که قلب مطبوعات بریتانیا به شمار می‌رفت ماه اوت در میان تابستان به عنوان «فصل سفاهت» شناخته می‌شد - فصلی که در آن اخبار جدی جای خود را به خبرهای شگفت‌انگیز و در عین حال خنده‌‌آور می‌داد. با تعطیلی پارلمان و سفر تعطیلاتی نخست‌وزیر برای ماهیگیری، صورت غذایی که روزنامه‌ها عرضه می‌کردند، به ناچار، شکلی متفاوت می‌گرفت. حتی اعراب و اسراییل هم در ماه اوت جنگ نمی‌کردند و رهبران چالش‌گر کرملین نیز برای برنزه شدن به سوچی می‌رفتند. بدین‌سان، جا برای خبرهای غیر عادی باز می‌شد- مثلا تولد یک گوسفند دو سر در استرالیا، پیدا کردن ردپای یک لرد فراری در قطب شمال، حرکت دو ستاره هالیوود به سوی طلاق و پیدا شدن شبح یک مارکیز قرن هجدهم در یکی از هتل‌های شیک لندن.
چیزی که این تصویر«فصل سفاهت» را به یاد آورد خبری بود درباره برگزاری سمیناری یک روزه در یکی از پایتخت‌های خاورمیانه، که بهتر است بی‌نام بماند، درباره «سرکوب زبان‌های قومی در ایران». از آن جا که رژیم کنونی ایران استاد دشمن‌تراشی برای میهن ماست، شگفتی‌آور نیست که بعضی این دشمنان تراشیده شده، که قبلا جزو دوستان ایران بودند، سنگ پرتاب‌شده از سوی رژیم خمینی‌گرای تهران را با کلوخ خشم و عناد پاسخ دهند. این دشمنان تازه تراشیده شده، همواره چند تن از هم‌میهنان‌مان را نیز برای پرتاب کلوخ‌های مورد نظر استخدام می‌کنند. بدین سان، این بار هم با نام کسانی روبه‌رو شدیم که حمله به ایران و زبان فارسی را به صورت یک شغل تمام وقت تلقی می‌کنند. از دید آنان ایران «زندان ملل» است و زبان فارسی نهنگ دائما گرسنه‌ای است که دیگر «زبان‌های مادری» در کشور را مانند ماهیان خود می‌بلعد.*
در سمینار مورد نظر قرار بود تکیه کار بر «سیاست بی‌رحمانه ایران پیش از انقلاب و پس از آن علیه زبان عربی» قرار بگیرد و بدین سان، زبان قرآن در نقش قربانی زبان عجم‌ها یا گبرها ظاهر شود.

اگر دقیق از اول تا آخر مطالعه کنید شگفت زده خواهید شد (از مواضع آقایان، اسطوره های خیالی)
صورت‌جلسات شورای انقلاب-۳/ کمونیست‌کُشی نشود
۱۴ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۷:۴۶ کد : ۸۵۰۳ وقایع اتفاقیه برگزیده‌ها

تاریخ ایرانی: ۴۰ سال پس از پایان کار شورای انقلاب یکی از سایت‌های خارج از کشور، صورت‌جلسات این شورا از اسفند ۵۷ تا تیر ۵۸ را منتشر کرد.
شورای انقلاب اساسی‌ترین رکن قدرت سیاسی و اجرایی انقلابیون بود که روز ۲۲ دی ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی تشکیل و آخرین جلسه آن در ۲۶ تیر ۱۳۵۹ برگزار شد.
ریاست این شورا در ابتدا برعهده آیت‌الله مرتضی مطهری بود اما با شهادت وی ریاست شورای انقلاب به آیت‌الله طالقانی منتقل شد. پس از درگذشت آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله بهشتی که تا این مقطع نیز عملاً ریاست شورا را در دست داشت، مسئولیت دبیری شورا را بر عهده گرفت و تا بهمن‌ماه ۱۳۵۸، شورا را اداره کرد. در بهمن‌ماه ۱۳۵۸ و برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری، بنی‌صدر رئیس‌جمهور شد و به خواست رهبران حزب جمهوری اسلامی از امام، وی همزمان ریاست شورای انقلاب را نیز عهده‌دار گردید.
«تاریخ ایرانی» به تدریج بخش‌هایی از صورت‌جلسات شورای انقلاب و تصمیم‌گیری‌های مهم آن را منتشر می‌کند. مروری داریم بر مهمترین مواضعی که اعضای شورای انقلاب در جلسات داشته‌اند در اردیبهشت ۵۸:
مساله مشروبات الکلی
بازرگان: اقلیت‌های وکیل مجلس مصونیت پیدا کنند؛ چون آن‌ها نماینده واقعی هستند. در مورد مشروبات الکلی و کارخانجات…
موسوی اردبیلی: در دین واقعی حرام است، در این [عین] حال نمی‌شود به آن‌ها حد زد. آیا مشروب تهیه کنیم [؟]
بازرگان: خارجی‌ها هستند. آیا مجاز هستیم اجازه ورود بدهیم از نظر شرعی [؟]
شیبانی: سفارتخانه‌ها را باید اجازه داد بطور محرمانه.
قطب‌زاده: لیبی به کلی ورود [مشروبات الکلی] را ممنوع کرده؛ خارجی‌ها یا نمی‌خورند یا از طریق سفارتخانه‌ها.
هاشمی: اقلیت‌ها هم دارند. یک کارخانه را اجاره داده‌اند. درست نیست. صدر بازرگانی یک مصاحبه داشت، آقا اعتراض کردند [و] تصحیح شد.
شیبانی: خارجی‌ها و اقلیت‌ها. برای هروئینی‌ها نمی‌شود کاری کرد…
موسوی اردبیلی: اول معتادان معیّن شوند، بعد وزارت بهداری اقدام کند. برای الکلی‌ها یک کارخانه درست کنند و با کوپن به آن‌ها بدهند.
بازرگان: اگر خودمان ندهیم، قاچاق و رشوه زیاد می‌شود و می‌آید.
[سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۵۸]
حداقل حقوق کارکنان ….

مطالب شماره ۱۸۷، ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، سایت «۱۰ مهر» به قرار زیر است:
۱ــ راهبرد ایران برای نزدیکی به چین
۲ــ انتشار «صبرِ تلخ»، خاطرات رفیق محمدعلی عمویی (۶۲ـ۱۳۵۷)
۳ــ زنان روانسبروک
۴ــ دو تحلیل درباره انفجار بندر بیروت
۵ــ حمایت سندیکاهای فرانسه از اعتصابات اخیر کارگران در ایران
۶ــ ایران نزد اصحاب دایره‌المعارف
۷ــ نظر اقتصاددان‌های نهادگرا درباره قرارداد ایران و چین
۸ــ در تابستان تفتان هفت تپه؛ کارگران را دریابیم!
۹ــ چپِ ضد کمونیسم
۱۰ــ هیتلر در تدارک ایجاد «ترکستان بزرگ» بود
تازه‌ها در کتابخانه «
۱۰ مهر»
۱ــ اقتصاد سیاسی شیوه تولید سرمایه‌داری؛ امپریالیسم (درس‌نامه)
نویسنده: گ. آ. کازلف
مترجم: مسعود اخگر
۲ــ تاریخ نوین ایران
نویسنده: م. س. ایوانف
مترجم: هوشنگ تیزابی
۳ــ از ارثیه معنوی رفیق شهید هوشنگ تیزابی:
انتقاد از فرویدیسم؛ علت اساسی شکست جریان سیاهکل
نویسنده: هوشنگ تیزابی
۴ــ این راز سر به مهر (داستان‌هایی درباره زندگانی نویسندگان روس)
مترجم: ف. م. جوانشیر

06. August 2020

«فاجعه ای دهشتناک تر از بیروت در کمین تهران است»
...
مجید فراهانی، عضو شورای شهر تهران: به واسطه وجود انبار نفت در داخل بافت مسکونی شهران، فاجعه‌ای دهشتناک‌تر از بیروت در کمین تهران است. باید موضوع خروج تأسیسات پرخطر از شهر تهران بیشتر از گذشته در دستور کار قرار گیرد.
انبار نفت محله شهران مثل یک‌ بمب هیدروژنی داخل شهر است که بر روی گسل زلزله مشا بنا شده و با مخازنی غول پیکر درست در وسط بافت مسکونی شمال غرب تهران در محله شهران قرار گرفته و هر روز حدود سیصد تانکر سی هزار لیتری حمل سوخت از مخازن این انبار نفت بارگیری می‌کنند و سپس از وسط بافت مسکونی و خیابان‌ها و کوچه‌های شهران می‌گذرند و نهایتا وارد بزرگراه می‌شوند
منوتوخبر

فاجعه بزرگ بیروت: آنچه می‌دانیم
یک روز بعد از وقوع دو انفجار پیاپی در بندر بیروت ابعاد فاجعه به تدریج نمایان می‌شود: نیمی از شهر ویران شده، نیروهای امدادگر در جست‌وجوی کسانی هستند که در زیر آوارها مانده‌اند و بیمارستان‌ها هم ظرفیت پذیرش مجروحان را ندارند. شاهرگ اقتصادی بیروت کاملاً نابود شده است.
به گفته استاندار بیروت ۳۰۰ هزار نفر بی‌خانمان شده‌اند. خسارت‌ها بیش از سه میلیارد دلار تخمین زده می‌شود. ۸۵ درصد از غلات مورد نیاز کشور در سیلوهای بندر بیروت ذخیره شده بود. آن هم از بین رفت. لبنان کمتر از یک ماه آذوقه و غلات دارد.

سیلوهای ذخیره گندم و غلات پس از انفجار بزرگ بیروت (Photo by STR / AFP)
شدت انفجار در چه حد بود؟
سه‌شنبه ۴ اوت/ ۱۴ مرداد، حدود ساعت شش بعد از ظهر به وقت محلی ابتدا صدای یک انفجار شنیده شد و سپس آن انفجار مهیب که بندر بیروت را ویران کرد اتفاق افتاد. موج انفجار به قدری گسترده بود که تا شعاع چند کیلومتری بندر بیروت را ویران کرد. شیشه پنجره‌ها شکست، درها از جا کنده شد، برخی خودروها به بالای بام ساختمان‌ها پرتاب شدند. محله مسیحی‌نشین اشرفیه بیشترین صدمه را متحمل شد. در محله تفریحی جمایزه ساختمان‌های بلندمرتبه در اثر موج انفجار فروریختند. لرزش انفجار در قبرس هم احساس شد. شدت انفجار در حد یک زلزله چهار ریشتری بود.
دولت لبنان روز چهارشنبه ۱۵ مرداد دو هفته حالت فوق‌العاده اعلام کرده و دستور داد که همه مسئولان بندر بیروت تا زمان مشخص شدن ابعاد انفجار و عوامل آن،‌ در بازداشت خانگی قرارداشته باشند.
بندر بیروت از مرکز شهر فقط یک و نیم کیلومتر فاصله دارد. خانه‌ها تا شعاع ۱۰ کیلومتری محل انفجار تحت تأثیر قرار گرفتند. ویرانی به حدی است که می‌توان گفت از بندر بیروت زمین سوخته‌ای به جای مانده است. جمال ایتانی، شهردار شهر بیروت درباره ابعاد انفجار گفت:
«انفجار مانند زمین‌لرزه بود که به بیروت و تمام لبنان خسارت زد. این انفجار‌ها اقتصاد بیروت را هم مختل خواهند کرد، زیرا بسیاری از کسب و کار‌ها به شدت آسیب دیده‌اند و برای شروع مجدد به سرمایه گذاری‌های جدید نیاز خواهند داشت.»
شهردار بیروت در ادامه سخنانش در جمع خبرنگاران درباره چشم‌انداز بازسازی بندر بیروت گفت:
«ما به علت قربانیان این انفجار و تخریب‌های ناشی از آن به شدت متاسف هستیم. اما قطعاً شهر را بازسازی خواهیم کرد و شاید یک سال برای بازسازی زمان نیاز داشته باشیم.»
…
…
عامل انفجار چه بود؟
بیش از ۲۷۰۰ تن نیترات آمونیوم سبب انفجارهای مهیت بندر بیروت شد. این مواد منفجره که در ساخت کود شیمایی هم کاربرد دارد در سال ۲۰۱۴ از یک کشتی باری مصادره شده بود و از آن زمان تاکنون در انباری در بندر بیروت نگهداری می‌شد. میشل عون، رئیس جمهوری لبنان تأیید کرد که انفجار بزرگ با این مواد شیمیایی در ارتباط بود. حسان دیاب، نخست‌وزیر لبنان گفت: بدون مجازات عاملان این حادثه از آن نمی‌گذریم. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در نشست کاخ سفید اما از احتمال یک حمله وحشتناک سخن گفت. کارشناسان نظامی پنتاگون و همچنین وزارت دفاع بریتانیا اما نسبت به چنین قضاوت‌های عجولانه‌ای هشدار دادند. یک مقام نظامی ارتش لبنان در مصاحبه با آسوشیتدپرس گفت با این‌حال احتمال مشارکت اسرائیل در انفجارهای بندر لبنان همچنان مطرح است. اسرائیل اما هرگونه مشارکت در این حادثه را تکذیب کرده و حتی به لبنان پیشنهاد کمک داده است.

از توییتر مهرداد فرهمند:

این نمایی از کارخانه ازت روستاوی در شهر روستاوی گرجستان است که نیترات آمونیوم، عمدتا برای مصرف به عنوان کود کشاورزی تولید می کند. هفت سال پیش ۲۷۵۰ تن از تولیدات این کارخانه را بار زدند تا به موزامبیک ببرند.
‏بار را این کشتی حمل کرد به نام روسوس (یا رودوس) که تابعیت مولداوی داشت اما در مالکیت یک سرمایه دار روس ساکن قبرس به نام ایگور گرچوشکین بود (هنوز هم در قبرس زندگی می کند). خدمه کشتی دو نفر روس (از جمله ناخدا) و هشت اوکراینی بودند.
به روایتی، کشتی وسط راه خراب شد و به روایت دیگر آقای گرچوشکین به ناخدا دستور داد کشتی را به بیروت ببرد و مقداری ماشین آلات سنگین هم از آنجا بار بزند. کشتی که پهلو گرفت مسئولان بندر بیروت گفتند که ورود نیترات آمونیوم به لبنان ممنوع است وکشتی مجوز لازم را برای گذراندن این محموله از آبهای لبنان ندارد. همزمان، ناخدا و ملوانان هم بر سر بار زدن ماشین آلات سنگین با مالک کشتی اختلاف پیدا کردند و گفتند کشتی گنجایش بار اضافه را ندارد.
‏آقای گرچوشکین که عکس ایشان را ملاحظه می فرمایید، نپذیرفت و حقوق ملوانان را هم نداد. ملوانها اعتصاب کردند و گرچوشکین هم گفت گور پدر شما و کشتی. اصلا من کشتی نمی خواهم. کشتی را رها کرد در بندر بیروت بماند. صورت حساب نگهداری کشتی در بندر روز به روز سنگینتر می شد.
کشتی و بارش توقیف شد و ناخدا و ملوانان تا وقتی پول بندر را نمی دادند، حق پیاده شدن از کشتی نداشتند.
ناخدای بیچاره و ملوانانش یازده ماه در کشتی زندانی بودند و به دولتها و سازمانهای بین المللی و رسانه ها و هر جا دستشان رسید نامه نوشتند که به داد ما برسید.
این عکسی را هم که می بینید برایشان فرستادند و گفتند صاحب کشتی ما را رها کرده و اینجا گیر کرده ایم. سرانجام دولت لبنان دلش رحم آمد و ناخدا و ملوانان و سپس کشتی را آزاد اما بار کشتی را ضبط کرد.
بار را در انبار انداختند و درش را بستند.
به مدت سه سال، گمرک به دولت نامه نوشت که این نیترات آمونیوم بی صاحاب را از اینجا ببرید و شرش را بکنید اما جواب دادند که دادگاه باید حکم بدهد. دادگاه در لبنان هم مانند بقیه خاورمیانه، جایی است که دو نفر دعوای حقوقی داشته باشند، احتمالا ‏حکم دادگاه را ورثه آنها سه نسل بعد دریافت خواهند کرد. خوشبختانه در ایران شما می توانید پولی به قاضی بدهید و کارتان سریع راه بیفتد اما قضات لبنان متأسفانه رشوه نمی پذیرند.
آخر داستان هم که معلوم است چه شد. داشتند درِ انبار نیترات آمونیوم بی صاحاب را جوش می دادند که: بووووم !!


iran-emrooz.net | Sun, 02.08.2020, 16:49
گلوبالیزاسیون و نظام مالی جهانی
سیاوش قائنی
سرآغاز
گلوبالیزاسیون و یا جهانی شدن، مفهومی که ما امروز از آن یاد می‌کنیم پدیده‌ای است جدید و نو، که با رویکرد یکپارچه‌‌سازی اقتصاد جهانی و تجارت آزاد آغاز شد.
این پدیده نو روندی انکار ناپذیر و از ویژگی‌های بارز جوامع بشری است، که از اواخر سال‌های قرن ۱۹ آغاز شد و دارای مولفه‌های گوناگون می‌باشد و به جز اقتصاد به گونه‌ای حوزه‌های دیگر زندگی ازجمله اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و زیست محیطی را نیز دربر می‌گیرد و به عنوان پدیده‌ای فراگیر، موج عظیمی از تغییرات و تحولات را بر ساختارهای سنتی، بومی و ملی و بنیان‌های هویتی به همراه آورده، و امروز به ­یکی از مهم ­ترین مسایل پیش روی بشر تبدیل شده است.
پدیده جهانی شدن، هم آثار مثبت و هم آثار و پیامد‌های منفی برای جوامع مختلف به همراه داشته است.
برای جهانی‌شدن تعاریف مختلفی آورده شده است.
مفهوم «دهکده جهانی» که توسط مارشال مک ‌لوهان MC LUHAN (1962) ابداع شد، استعاره مناسبی برای این پدیده است.
* برخی جهانی‌شدن را به عنوان یکپارچه‌سازی بازارها می‌دانند و شرایطی ازجمله جابجایی آزاد کالاها، خدمات، نیروی کار، سرمایه و ایجاد بازار واحد را برای آن تعریف می‌کنند.
* برخی دیگر جهانی‌شدن را بسط و تقویت روابط جهانی می‌دانند، بدین معنی که هر اتفاقی در هر گوشۀ جهان رخ دهد به سرعت به اطلاع همگان در سراسر جهان می‌رسد و بر وضعیت سایر مناطق اثر داشته و بالعکس، و این عملاً به معنای درهم ­فشرده شدن و یا دهکده شدن جهان و تشدید آگاهی نسبت به جهان به عنوان یک واحد است.
همانطور که در بالا اشاره شد جهانی‌شدن دارای مولفه‌های گوناگون می‌باشد.
برای نویسنده روشن است که در دراز مدت جا دارد تاثیرات جهانی‌شدن بر ساحت‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، فناوری و محیط­ زیست و ساختارهای سنتی، بومی و ملی و بنیان‌های هویتی نیز مورد بررسی قرارگیرد.

ایران در میان گران‌ترین کشورهای جهان برای خرید مسکن
قیمت مسکن در ایران سرسام‌آور شده و دسترسی مردم به آن روزبه‌روز دشوارتر می‌شود. تهران در شاخص نسبت قیمت مسکن به درآمد از گران‌ترین شهرهای دنیاست و ایران از لحاظ نامطلوب‌ترین شاخص دسترسی خانوار به مسکن در رتبه هفتم جهان قرار دارد. در این شرایط با تصویب مجلس مالیات خانه‌های خالی تا ۱۸ برابر مالیات متعلقه می‌تواند افزایش یابد.


تهران در شاخص نسبت قیمت مسکن به درآمد از گران‌ترین شهرهای دنیاست ـ عکس از آرشیو
سایت نامبیو در آمار جدیدی که منتشر کرده است نشان می‌دهد که ایران در بین ۱۰۶ کشور جهان از لحاظ دسترسی خانوار به مسکن یا نسبت قیمت مسکن به درآمد خانوار در وضعیت ناگواری قرار دارد و در رتبه هفتم جهان در میان نامطلوب‌ترین‌هاست. بر این اساس قیمت مسکن در ایران معادل ۳۰ سال درآمد خانوار است.
همچنین در تهران خانوار با درآمد فعلی برای صاحب خانه شدن باید ۴۰ سال صبر کند و از این لحاظ پایتخت ایران در بین ۴۵۸ شهر رتبه پنجم جهان را دارد.
براساس آمار وزارت راه و شهرسازی جمهوری اسلامی، شاخص دسترسی به مسکن در مناطق شهری ایران که براساس نسبت ارزش خرید یک واحد مسکونی ۷۵مترمربعی به کل درآمد متوسط خانوارهای شهری محاسبه می‌شود، از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۵ بین ۴ تا ۶ و شاخص طول دوره انتظار در این مدت بین ۱۲ تا ۱۸ سال در نوسان بوده است.
داده‌های مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که در سال گذشته با در نظر گرفتن میانگین درآمد سالانه ۵۴ میلیون تومانی (یا ۴,۵ میلیون تومانی در ماه)، خانوارهای شهری ایران بدون افزایش قیمت می‌توانستند یک واحد مسکونی ۷۵ متری را پس از ۶ سال و حدوداً ۷ ماه خریداری کنند.همچنین درمورد طول دوره انتظار، اگر خانوارهای شهری ۳۰ درصد درآمد سالانه خود را پس‌انداز کنند، پس از ۲۲ سال و ۴ ماه می‌توانند یک واحد مسکونی ۷۵ متری را خریداری کنند.

کرونا در ایران: افزایش بیماران بدحال در بیمارستان‌ها
دولت اجازه برگزاری مراسم محرم در دوران کرونا را داده است. معاون کل وزارت بهداشت نسبت به این‌که هیئت‌های عزاداری «کاملاً موازین را رعایت خواهند کرد» اظهار امیدواری کرد و ازبرخی ممنوعیت‌های مراسم محرم به‌ویژه در استان‌هایی که مراسم‌ خاص با تجمع زیاد دارند خبر داد. معاون سازمان نظام پزشکی نیز می‌گوید در حال حاضر بیشتر بیماران کرونایی که به بیمارستان‌ها مراجعه می‌کنند، بیماران بدحالی هستند که باید در آی‌سی‌یو بستری شوند اما این بخش از بیمارستان‌ها با کمبود نیروی انسانی و کمبود تخت مواجه است.

بخش مراقبت‌های ویژه یکی از بیمارستان‌های ایران در دوران کرونا ـ عکس از آرشیو
ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت جمهوری اسلامی چهارشنبه ۱۵ مرداد درباره برگزاری مراسم محرم در دوران شیوع بیشتر کرونا در کشور گفت:
«ضمن لحاظ کردن تمام موارد برخی مراسم ممنوع شده است. قالی‌شوران، نخل‌گردانی، دسته‌جاتی که در بوشهر خوزستان می‌دیدیم، مراسم تشت‌گذاری در اردبیل و زنجان و… را امسال محرم نخواهیم داشت.»
حریرچی اطمینان داد که «هیئت‌ها و مراسم‌ عزاداری کاملاً موازین را رعایت خواهند کرد و تشکل‌های مذهبی بهترین نمونه برای رعایت مسائل بهداشتی خواهند بود».
او اصلی‌ترین کسانی که باید نکات بهداشتی را رعایت کنند مسئولان هیئت‌ها و سپس مردم دانست و افزود: «حدود ۸ هزار ناظر از وزارت بهداشت بر نکات مختلفی نظارت خواهند کرد.»

مدنیت علیه محافظه‌کاری، همبستگی علیه تفرقه
آرمان ذاکری
برگرفته از تریبون زمانه *  

درباره‌ی فصل مغفول تاریخ همبستگی در ایران و دشمنان آن
به‌مناسبت پنجاهمین روز اعتراضات مدنی کارگران هفت‌تپه
(۱)
 برای ۵۰‌امین روز متوالی، در گرمای گاه بیش از ۵۰ درجه‌ی خوزستان، حقوق‌شان را مطالبه می‌کنند. حالا دیگر همه پذیرفته‌اند که در هفت‌تپه هیچ اقدامی علیه امنیت ملی صورت نمی‌گیرد. هیچ دشمن خارجی در صفوف کارگران نفوذ نکرده است. هیچ توطئه‌ی عجیب و غریبی در کار نیست. این ماجرا در مورد اعتراضات معلمان و روشنفکران و دانشجویان هم صدق می‌کند. احاله‌ی مشکلات به بیرون، همواره مانع اصلاح درون و عامل انباشت مشکلات بوده است. در هفت تپه ماجرا یک چیز بیش نیست: برنامه‌ی نادرستی -خصوصی‌سازی- که حاصل «خوب» و «بد» آن کار را به این‌جا کشانده است. نتیجه‌ی خصوصی‌سازی در ایران، مالکیت امثال اسدبیگی‌هاست. سیاست‌های امنیتی با به سکوت کشاندن صدای بخش‌های مدنی جامعه، فقط منافع همان‌ها را تأمین کرده است. الیگارشی فاسد ثروتمندی که همواره خود را زیر لوای چتر حفاظتی ارزش‌ها پنهان کرده است، از آنها مشروعیت و اقتدار و امکان پاسخ‌گو نبودن گرفته است؛ هرچند نسل جدیدش گاه حتی ظواهر سبک زندگی ارزشی را هم دیگر رعایت نمی‌کند. نگاهی به سرنوشت برخی قضات در سال‌های اخیر نشان می‌دهد در جاهایی که قدرتی انباشته‌ و غیرپاسخگو، احکامی تند و تیز صادر کرده است، مسائل دیگری هم وجود داشته است. ناکارآمدی سیاست‌های امنیتی در مواجهه با کنشگران مدنی به کنار؛ حالا چون برای عده‌ای محرز شده است سیاست‌های عالیه‌ای در کار است که همه باید همان را بپذیرند، بازی تکراری و خسته‌کننده‌ی «تعارض منافع» و «خصوصی‌سازی نادرست» را به راه انداخته‌اند و با تکرار عین کلام نولیبرال‌ها باز آدرس غلط می‌دهند. نولیبرال‌های وطنی همواره از دوگانه‌ی خصوصی‌سازی خوب / خصوصی‌سازی بد سخن گفته‌اند و حالا این ادبیات رسمی همه‌ی جناح‌ها در حاکمیت است. آن‌ها در جست‌وجوی «سرمایه‌داری خوب»، می‌خواهند این بار به‌دقت «پایش اهلیت» کنند تا به اصطلاح خطاهای گذشته را تکرار نکنند و آنچه از اموال دولت باقی مانده را به «اهلش» واگذار کنند: سرمایه‌داران خداترس و انقلابی و ارزش‌مدار: آن‌ها قرار است نتایج «واقعی» اجرای «درست» سیاست‌های اصل ۴۴ باشند. برنامه، همان برنامه است. نولیبرال‌های «انقلابی» که حالا اینجا و آنجا در ساختارهای حاکمیت هم تکثیر شده‌اند به شکل دادن به یک طبقه‌ی سرمایه‌دار و مدیر مدافع انقلاب می‌اندیشند. آنها نسل جدید به اصطلاح کارآفرین (همان سودآفرین) ‌هایی‌اند که قرار است مالک همه چیز شوند، دولت ناکارآمد را کوچک کنند و در حاکمیتی یک‌دست هم اقتصاد داخل را سامان دهند وهم در برابر دشمن مقاومت کنند. در حالی که همه تأکید می‌کنند فساد، ساختاری است، مدافعان «خصوصی‌سازی درست» حتی پاسخ نمی‌دهند چگونه در شرایط فساد ساختاری، فرشته‌های نجیب و خداترس سرمایه‌دار، بر مفسدین نابکار غلبه خواهند کرد و اموال دولت را از آنِ خود خواهند کرد؟ یکدست شدن حاکمیت، فساد را از آن‌چه هست به‌مراتب بدتر خواهد کرد، حتی اگر همان «تعارض منافع» را جدی بگیرند. برای کارگران اما این حرف‌ها مهم نیست. کارگران، حقوق‌شان را مطالبه می‌کنند. در مدنی‌ترین شکل ممکن؛ با صبر و حوصله‌ای مثال‌زدنی. در الگوهایی که هیچ «اغتشاشی» با هیچ تعبیر و تفسیری در آن نیست. نه فقط در هفت‌تپه که در هپکو و برخی پالایشگاه‌ها و صنایع دیگر. حالا آهسته‌آهسته اجماعی به وجود آمده است که برخورد با آنها مسئله‌ای را حل نمی‌کند. کارگران، حقانیت خود را با اعتراضات مداوم و مدنی‌شان اثبات کرده‌اند. زمان شنیده شدن صدای آنان است؛ زمان آزادی نمایندگان آن‌ها.
نسخه‌ی پی دی اف

دست های پنهان اسرائیل در فاجعه بیروت
گزارش و تحلیل
تهیه شده توسط عماد آبشناس
موضوع:
انفجار در بیروت (38)
16602
علیرغم اینکه شواهد اولیه دال بر آن است که انفجار اخیر در بیروت به دلیل یک آتش سوزی در انبار ترقه و سرایت آن به سیلوی بزرگی که برای ذخیره بیش از 2700 تن نیترات سودیم استفاده می شده بوده، ولی برخی مسایل پیرامون حادثه بسیاری را به سمت این تصور می کشانند که این انفجار خیلی هم اتفاقی رخ نداده است.
اسپوتنیک - مدتی بود که شرایط پر تنشی میان اسراییل و حزب الله لبنان وجود داشت و طبق اظهار نظر برخی شاهدان عینی یک هفته بود پروازهای مکرر هواپیماهای اسراییلی در منطقه مشاهده می شد.
حتی برخی شاهدین عینی اظهار می داشتند که قبل از حادثه حرکت یکی دو جنگنده را مشاهده کرده اند.
از سوی دیگر رئیس جمهوری ایالات متحده در یک توئیت مدعی شد که ماجرا بر اثر انفجار یک بمب در بندر بیروت رخ داده.
در شرایطی که هیچ کس حتی خود مسئولین لبنانی اطلاع ندارند چه شده وقتی که رئیس جمهوری آمریکا چنین تویتی می زند شبهه های زیادی به وجود می آید که چه اطلاعاتی در اختیار او بوده که در اختیار کسان دیگر نبوده؟

© REUTERS / Leah Millis
ترامپ: انفجار در بندر بیروت یک حمله بود
به هر صورت سازمان های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و متحدین آن در لبنان بسیار فعال هستند.
این نکته زمانی اهمیت پیدا می کند که برخی اسراییلی ها بلافاصله پس از انفجار اظهار خوشحالی کردند و برخی حتی این انفجار را "سلامی از نتانیاهو به نصر الله" و یا "پیغام اختیاری از اسرائیل به لبنان" عنوان کردند.
دقیقا همان هایی که در زمینه ماجرای انفجار نطنز و یا آتش سوزی های ایران بسیار فعال بودند.

امری که این شبهه را ایجاد می کند که شاید حتی ارتباطی میان آتش سوزی ها در ایران و لبنان وجود داشته باشد و این آتش سوزی ها خیلی هم اتفاقی نبوده بلکه به دست برخی عوامل به صورتی راه افتاده که کسی متوجه عمدی بودن آتش سوزی نباشد.
به هر حال در چنین شرایطی نمی توان به تحقیقات اولیه که مرتبط با حادثه اکتفا کرد چون به دلیل بزرگ بودن فاجعه هنوز تحقیقات مستدلی انجام نشده و فقط مقامات لبنانی در حال تحلیل ماجرا هستند.
همچنین باید توجه داشت که به احتمال زیاد دولت لبنان هیچ تمایلی ندارد که ماجرا را غیر از یک حادثه عنوان کند چون در صورتی که ماجرا یک حمله باشد آنوقت ممکن است لبنانی ها هم به دنبال انتقام از اسراییل باشند و جنگی رخ دهد که در شرایط فعلی لبنان به هیچ وجه تمایلی به وقوع آن ندارد.

 

درستی‌سنجی در فضای مجازیِ فارسی؛ شایعات، افسانه‌ها و دروغ‌ها
سپهر عاطفی

«محمد رضا شاه پهلوی همه گیری کرونا را پیش بینی کرده بود»، «کودکان هندی به خاطر واکسن های بنیاد خیریه ی بیل گیتس فلج شدند»، «ویروس کرونا ساخت آمریکاست و ژنوم ایرانی را هدف گرفته است»، «اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۷ بالاترین نرخ رشد جهانی را داشته است
گزاره‌های بالا بخش کوچکی از شایعات، اخبار جعلی و نظریه‌های توطئه‌ای است که در چند ماه گذشته از سوی افراد، صفحه‌های اینستاگرام، کانال‌های تلگرام، رسانه‌ها و سیاستمداران اظهار شده و در فضای وب فارسی مخاطبان بسیاری دارد. اخبار جعلی از تبلیغ کمپین‌های سیاسی و ضربه به اعتبار افراد و نفرت
پراکنی تا افزایش مخاطب، دنبال‌کننده و سود مالی، اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند.

این قربان‌صدقه‌رفتن‌های نوستالوژیک برای "شاه فقید" در سالمرگ هر سالش مرا وسوسه می‌کند از خودم بپرسم اگر انقلاب بهمن به واقع "سر پادشاه را قطع می‌کرد" و به برآمد یک دموکراسیِ گیرم‌ نیم‌بند و شکننده - چیزی نزدیک به تجربه‌ی ترکیه - منجر می‌شد و گامی هم شده ما را به سوی مدرنیته‌ی سیاسی-حقوقی پیش می‌بُرد آیا باز هم دلمان برای روزهای خوبِ گذشته‌ی طلایی پهلوی‌ها تنگ می‌شد؟ آیا این تطهیر سیاسی که نصیب رژیم سابق شده است صرفاً نتیجه‌ی یک شکست تاریخی نیست؟ مثل جوانک کنجکاوِ تجربه‌جویی که از شر قلدری‌های پدر از خانه بیرون زده اما ناامنی و بی‌پناهی و بی‌رحمی دنیای بیرون بعد از مدتی به صرافتش انداخته که دست از پا درازتر به دامان پُرهیبت پدر بازگردد تا لااقل سرپناه و امنیتی داشته باشد. جوانک ما حالا که سرش به سنگ خورده خودش را متقاعد می‌کند که پدرش آنقدرها هم که پیشترها فکر می‌کرده مستبد و حق‌به‌جانب و سرکوبگر نبوده و اگر توسری هم‌ می‌‌زده یا توهینی هم می‌کرده صرفاً از سر دلسوزی بوده است. اما "زیباسازی گذشته" صرفاً مکانیسم دفاعی سوژه‌ای است که نمی‌تواند التهاب و تنش لحظه‌ی حال را تاب بیاورد و چون نمی‌تواند آینده را تخیل کند به گذشته چنگ می‌زند تا به قیمت تحقیر خودش هم که شده - "ما خطا کردیم"، "ما گُه خوردیم"، "ما قدرنشناس بودیم"، "خوشی زیر دلمان زده بود" - تکیه‌گاهی داشته باشد که در لحظه‌های اضطراب و دربه‌دری به آن تکیه بزند و در سایه‌اش پناه بگیرد. پدر ممکن است آن هیولای آدمخوار و خانه‌ی پدری آن شکنجه‌گاهی که جوانک قصه‌ی ما فکرش را می‌کرد نبوده باشد - شاید هم بوده است - اما "خروج" از خانه و رهایی از شر آمریت پدر هزینه‌ای بود که او می‌باید برای بلوغ می‌‌پرداخت. اینکه امیدهای ملت جوان ما به کابوس بدل شد و اقتدار پدرانه در لباسی مبدل بازگشت و چاله به چاه بدل شد می‌باید سودای خروجی دیگر را برانگیزد و اشتیاق خفته‌ی رهایی‌جویی را دیگربار زنده کند. گذشته هنوز چیزهای بسیاری دارد که به ما بدهد. خانه‌ی ما اما در آینده است.
حسام سلامت
@SocialistL

تازه‌ترین حرف‌های «سایه» با مخاطبانش+فیلم

هوشنگ ابتهاج با بیان ماجرای سرایش شعر «ارغوان»، نظر خود را درباره قطعه خوانده‌شده از این شعر توسط علیرضا قربانی بیان کرد.
به گزارش ایسنا، امیرهوشنگ ابتهاج ( ه.ا. سایه) در نشست مجازی برگزارشده توسط خانه ایران (مونیخ) در آغاز با انتقاد از برگزاری جلسه‌هایی که به صورت متکلم وحده است گفت: من همیشه دلم می‌خواهد هر از گاهی با جمعیت کم‌تری معمولا جمع شویم و دایره‌وار بنشینیم و همه با هم حرف بزنیم. شعرخوانی اگر به صورت درددل نباشد یا مبادله اندیشه و عقاید نباشد، کار بی‌حاصلی است. ولی مثل این‌که در روزگار ما هنوز رسم نیست، هم شاعر هنوز به این کار عادت نکرده و هم هنوز شنونده عادت نکرده است
این شاعر در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد: در حدود ۸۰ سال است که من با این زبان شعر آشنایی دارم و خیال می‌کنم قسمت زیادی از آن‌چه را می‌خواهم بگویم بلدم بگویم، یعنی راه‌حلی برای گفتن آن پیدا کرده‌ام. ولی رساترین شعری که تا امروز داشته‌ام و خیال می‌کنم که از آن راضی هستم در حدود ۲۰درصد از آن چیزی است که در درون من هست که این به نظرم حداقل است. برای درون آدمیزاد هنوز این وسیله را پیدا نکرده‌ایم.
«
سایه» در ادامه با بیان این‌که ای کاش می‌شد روابط نزدیک‌تری میان گوینده و شنونده وجود داشت گفت: ای کاش می‌شد ما مقداری چم و خم کار را با هم مبادله می‌کردیم.
او سپس به این‌که در هنر ایران اغلب هنرها یک هنر تنها نیست بلکه ترکیبی از هنرهای دیگر است اشاره و بیان کرد: کاش گوینده و شنونده رازهای بیان را با هم شریک شوند
هوشنگ ابتهاج در ادامه این جلسه به بیان مثال‌هایی برای اثبات این‌که کلمه برای ارتباط میان افراد کافی نیست پرداخت و بعد از آن شعرخوانی خود را آغاز کرد.
او در این جلسه مجازی پیش از خواندن شعر «ارغوان» به بیان ماجرای سرایش آن پرداخت و گفت که درخت ارغوانی در خانه‌ای که سال‌ها پیش در تهران در آن زندگی می‌کرده داشته است و وقتی دیگر در آن خانه نبوده این شعر را به یاد آن خانه و درخت گفته است.
در ادامه نظر «سایه» درباره قطعه «ارغوان» که توسط علیرضا قربانی خوانده شده است پرسیده شد و او گفت: آن دیگر تقصیر من نیست؛ خدا باید راضی باشد. بله، ظاهرا شنونده‌ها هم از این راضی هستند، من شنیده‌ام که تا مقدمه شروع می‌شود مردم شروع به دست زدن می‌کنند یعنی دیگر آن را می‌شناسند. ولی عیبش این است _ که البته حق هم دارند _ این شعر برای آواز و تصنیف طولانی است، مقدار زیادی از آن زده شده و یک خرده شعر شَل و کور شده، ولی در مجموع حالتی که این شعر به وجود آورده تا حدی در خود شعر جا پایش معلوم است. راستش را به شما بگویم، خواندن این شعر برای من دشوار است، معمولا هم سعی می‌کنم از اول شعر را با لحن دیگری که لحن خودم نیست بخوانم تا به جاهایی که می‌رسد بتوانم به راحتی از آن بگذرم، گاهی هم یادم می‌رود این کار را بکنم و دسته‌گل به آب می‌دهم و خواندن قطع می‌شود.
او همچنین پس از خواندن «ارغوان» و اشاره کردن به انسی که با این درخت داشته گفت که وقتی شنیده است توری در تهران افراد را برای دیدن خانه‌اش و درخت «ارغوان» می‌برد، شعر «ارغوان می‌بینی...» را نوشته است
ابتهاج گفت: ما زندگی را یک نوع می‌شناسیم که خودمان داریم و رابطه‌های دیگر با طبیعت را نمی‌دانیم
این جلسه مجازی با ادامه شعرخوانی «سایه» به پایان رسید

شمارش معکوس برای عصر پساترامپ
جهان صنعت
در کمتر از ۱۰۰ روز مانده به انتخابات آمریکا نشریه اکونومیست با تحلیل داده‌های اقتصادی، جمعیتی و نظرسنجی‌ها به پیش‌بینی نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری پیش‌رو در این کشور پرداخته و یک پیروزی قاطع را برای جو بایدن هم در بخش آرای مردمی و هم در بخش آرای الکترال پیش‌بینی کرده است!
نظرسنجی‌ها مسیر پرخطری را برای انتخاب دوباره ترامپ نشان می‌دهد و نشانه‌های جدید حاکی از آن است که کنترل او بر جمهوریخواهان در حال از بین رفتن است به طوری که برخی از جمهوریخواهان در حال بررسی آینده این حزب پس از تبدیل شدن ترامپ به یک فرد غیرمتنفذ یا رییس‌جمهور سابق هستند.
پایگاه مجله اکونومیست در بخش پیش‌بینی خود در خصوص انتخابات ریاست‌جمهوری سال جاری میلادی آمریکا عنوان کرده هم اکنون الگوهای حاصل از تحلیل این مجله نشان می‌دهند که جو بایدن به عنوان نامزد ریاست‌جمهوری مفروض حزب دموکرات به احتمال خیلی زیاد دونالد ترامپ را در بخش آرای الکترال شکست می‌دهد.
طبق پیش‌بینی این نشریه شانس پیروزی جو بایدن در بخش الکترال کالج ۹۱ درصد است در حالی که شانس پیروزی دونالد ترامپ در این بخش تنها هشت درصد است.
همچنین طبق تحلیل این نشریه، شانس اینکه جو بایدن در این بخش اکثر آرا را کسب کند ۹۹ درصد و شانس ترامپ برای کسب اکثر آرای این بخش تنها یک درصد است. در ادامه اکونومیست نوشته پیش‌بینی تعداد آرای الکترال کسب‌شده از سوی جو بایدن بین ۲۴۹ تا ۴۱۵ رای (میانگین ۳۴۷) است در حالی که این پیش‌بینی برای دونالد ترامپ بین ۱۲۳ تا ۲۸۹ رای (میانگین ۱۹۱) است. در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا یک نامزد باید برای پیروزی در بخش آرای الکترال ۲۷۰ رای کسب کند.
همچنین اکونومیست بر اساس تحلیل‌هایش از داده‌های مراجع مختلف و نظرسنجی‌های گوناگون تا تاریخ دوم آگوست پیش‌بینی کرده که جو بایدن در بخش آرای مردم هم دونالد ترامپ را شکست می‌دهد. طبق این پیش‌بینی با تحلیل رقابت تنها بین نامزدهای دموکرات و جمهوریخواه، بایدن می‌تواند حدود ۵۴ درصد از آرای مردمی را به خود اختصاص دهد و ترامپ ۴۶ درصد این آرا را کسب می‌کند.
این در حالی است که کاهش محبوبیت ترامپ در نظرسنجی‌ها موجب شده برخی از جمهوریخواهان بخواهند راه خود را از او جدا کنند. دونالد ترامپ به مدت چهار سال حزب جمهوریخواه را در چنگال خود گرفته و از تمجید طرفدارانی بهره می‌برد که راه او را در مجازات منتقدان و پاداش دادن به متحدان دنبال می‌کنند. جمهوریخواهان در مصاحبه‌هایی با بیش از ۱۰ راهبردشناس، سران حزب جمهوریخواه و اعضای کنونی و سابق کنگره، گفتند حزب آنها به دنبال مسیر جدیدی است حتی قبل از آنکه ترامپ صحنه را ترک کند.
دو گروه مجزا از جمهوریخواهان برجسته به دنبال راه‌هایی برای دوران پساترامپ هستند؛ گروه اول، گروه بزرگی از جمهوریخواهانی است که خود را برای رقابت بعدی برای ورود به کاخ سفید آماده می‌کنند.گروه دیگر گروهی از جمهوریخواهان کنگره هستند که برای خود تمایز قائل هستند به خصوص امسال که به نظر می‌رسد اوضاع به نفع دموکرات‌ها پیش می‌رود. این گروه به دنبال راه‌هایی برای فاصله گرفتن از ترامپ هستند بدون آنکه پایگاهی را که هنوز به شدت به رییس‌جمهور وفادار است خشمگین کنند.
توئیت ترامپ درباره به تاخیر انداختن انتخابات ماه نوامبر از لحظات نادری بود که هر دو گروه دلیل مشترکی برای انتقاد از رییس‌جمهور داشتند. تقریبا همه جمهوریخواهان این کار را غیرممکن دانستند که جای بحث ندارد. ترامپ برای به تاخیر انداختن انتخابات همان دلیلی را دارد که جمهوریخواهان بر اساس آن احساس می‌کنند که باید از وی فاصله بگیرند و آن دلیل، کاهش محبوبیت وی در نظرسنجی‌هاست.
هر چند منتقدان سیاسی ترامپ از حزب دموکرات، طرح ایده به تعویق افتادن انتخابات ریاست جمهوری را از سوی او، تلاشی برای تحت تاثیر قرار دادن تبعات اجتماعی و اقتصادی شیوع ویروس کرونا ارزیابی کردند ولی برخی کارشناسان حقوقی فارغ از هر گونه بهره‌برداری سیاسی از این ایده، هشدار دادند که این اقدام می‌تواند موجب تضعیف اعتماد عمومی به کارکرد نهاد انتخابات شود. روش رای‌دهی از طریق پست با هدف کاهش نگرانی‌های عمومی و مقابله با شیوع ویروس کرونا در ایام برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا ارائه شده است.
از نظر تاریخی، با تغییر ریاست‌جمهوری بین دولت‌های دموکرات و جمهوریخواه، سیاست خارجی آمریکا به طرز چشمگیری تغییر نکرده است. متحدان و مخالفان در یک لشکر دیپلماتیک غیرحزبی و یکسان باقی ماندند و منافع آمریکا را دنبال کردند./جهان صنعت

ودکای لیاخوف
مرداد آن روز ظهر که در میدان توپخانه مقابل چوبهٔ اعدام ایستاده بود باید زیر لب گفته باشد «ولی جنگ کلمه را نباختم» و نیشخندی میان انبوه ریش‌هایش نشسته باشد. یپرم خان ارمنی که بالا رفتنش را از چارپایهٔ دار نگاه می‌کرد آخرین روز محکومیتی را به یاد آورده بود که در ساخالین روسیه گذرانده بود ــ همان حوالی که داستایفسکی‌نامی داشت رمان‌هایش را در انجیل اردوگاه حاشیه‌نویسی می‌کرد. شاید از ذهن سوداییِ یپرم گذشته بود که اگر خودش توانسته از آن جهنمِ سرد فرار کند و سر از ژاپن دربیاورد بعد با تفنگدارانش از رشت بیاید تا تهران مسئول اعدام «جسم مشروعه» شود، چرا اعدامی نتواند با افتادن چارپایه سر از آینده درآورد؟ اگر آن ناممکن نبود این هم نیست. همه این‌ خیال‌ها با تقّهٔ چارپایه و خس‌خس گلوی اعدامی از سرش پریده بود.
اعدامی جنگ گرم را باخته است. قشون بختیاری و آذری را از بالای چارپایه نگاه می‌کند. میدانی را می‌بیند که لیاخوف ودکای پیروزی را همان‌جا باز کرده بود. آفتاب تابستانی چشم سربازها را می‌زند. مؤلف می‌گوید اعدامی خوب می‌دانست که «کلمات» را قبل از واقعه نوشته و در صحن مجلسی که وجودش را صادقانه ننگ و عار می‌دانست جسم‌های مشروطه را به «تغییر کلمات» وادار کرده است. می‌دانست که دست و پایشان را با نخ‌تسبیحِ کلمات چنان بسته و حرفش را چنان توی صورت تاریخ مدرن تف کرده که دیگر جملهٔ پایانی لازم نیست. مؤلف می‌پرسد که واقعاً لازم بود؟ «شورایی» هم‌لباس را پس از خود به نگهبانیِ نطق و نُطُق مجلس گماشته بود، «برابری» را تا مرزهای «مساوات» عقب رانده بود، «آزادی» را از زبان آزادی‌خواهان به «امر و نهی» انداخته بود. «عدلیه» را با ذکر و ورد مریدان تا «رتق‌وفتق امور دولتی» عقب رانده بود. «مشروطه» را اگر «مشروعه» نکرده بود، دست‌کم «مشروطهٔ ایرانی» کرده بود. کلمه‌ای را پر داده بود و ته دلش می‌دانست که آسمان همیشه آسمان یازدهم مرداد نمی‌ماند. شاید از ذهن مؤلف گذشته است که یپرم خان و عکاس‌باشی و آنها که پای جنازهٔ آویزانش عکسی به یادگار می‌گرفتند کلمه‌ای را که از دهانش درآمده بود و از میدان توپخانه دور می‌شد ندیده بودند. بعدها کسی در آپارتمانی در تهران تایپ کرده بود که «کلمه به دوردستِ تاریخ رفته بود تا بعدها برگردد از میدانی بگذرد که لیاخوفْ مست در آن بیریوزکا رقصیده بود، راه بیفتد با کلماتِ پیروز مارش برود، در بهارستان در خیابان‌هایی که سال‌هاسال بعد به افتخار آن کلمه کشیده بودند
آزاد عندلیبی | کتابخانهٔ بابل
مشروطهٔ ایرانی | ماشاالله آجودانی | نشر اختران

روزنامه شرق
جزئیاتی تازه‌ از جاسوسی انگلیس در کودتای۳۲
گاردین برای نخستین‌بار افشا کرد جزئیاتی تازه‌ از جاسوسی انگلیس در کودتای32 گاردین برای نخستین‌بار پس از آنکه در سال 1985 مقاله آبزرور از این روزنامه پاک شد، نقش پنهان یک افسر سرویس جاسوسی انگلیس را که منجر به کودتا در ایران شد و خاورمیانه را تغییر داد، فاش کرد. این گزارش با عنوان «چگونه ام‌آی6 و سیا به نیروها برای طرح کودتا علیه ایران پیوستند»، در نسخه 26 می‌ روزنامه آبزرور چاپ، اما به‌سرعت حذف شد. این گزارش این واقعیت را آشکار می‌کند که «نورمن داربیشایر»، یکی از اعضای سرویس جاسوسی انگلیس (ام‌آی‌6)، برای بازگرداندن شاه ایران به‌عنوان حاکم این کشور در سال 1953، عملیاتی پنهانی و خشونت‌آمیز را ترتیب داده است. با وجود این، چند روز پس از انتشار این گزارش در این روزنامه، ناگهان تمام مدارک و شواهد تازه این عملیات انگلیسی و هویت داربیشایر از مباحث عمومی ناپدید شد.‌ به گزارش «جماران»، در ماه ژوئن، اسناد موجود در بایگانی واشنگتن نشان داد چگونه نام ملکه الیزابت دوم به‌اشتباه به‌منظور ترغیب شاه برای ماندن در ایران قبل از کودتا به کار گرفته شده است. مستند «کودتای 53» که در 19 آگوست، یعنی 67سالگی کودتا پخش شد، یک مورد را به‌روشنی نشان می‌دهد که انگلیسی‌ها چگونه کودتایی را به شکل آدم‌ربایی، شکنجه و پرداختن هزینه به معترضان برای رفتن به خیابان‌های تهران برنامه‌ریزی کرده بودند.‌ مستند کودتای53 به انجام بازجویی و تحقیقات از امیرانی که ایرانی-انگلیسی است، منتهی شد. امیرانی، خالق این مستند، با همکاری با «والتر مُرچ»، تدوینگر تحسین‌شده فیلم‌های متعدد، به بایگانی و مصاحبه‌های بسیاری از افراد درگیر در این ماجرا دست یافت. مرچ در این زمینه گفت: «ما وقتی ساخت این فیلم را آغاز کردیم، چیزی درباره راز داربیشایر یا اسرار این راز نمی‌دانستیم. هیچ‌کدام از اینها در رادار ما نبود. تقی، وقتی کارمان را شروع کردیم، چیزهایی را کشف کرد. این کار خیلی زمان برد؛ اما این بیشترین مطالبی بود که من تا‌به‌حال روی آن کار کردم -532 ساعت- یعنی دو برابر آنچه من در اینک آخرالزمان کار کردم».‌ نقطه عطف زمانی بود که امیرانی در تحقیقات درباره «پایان امپراتوری»، یک سریال مستند از گرانادا از اواسط دهه1980، یک‌سری شواهد کلیدی پیدا کرد.

گلوبالیزاسیون و نظام مالی جهانی(in PDF)
این کامنت در ایران امروز گذاشته شده:
درود بر شما جناب دکتر قائنی گرامی، با سپاس فراوان که در ادامه نوشته های قبلی از زاویه ای انسانی چنین موضوع پیچیده‌ای را بگفته خودتان در این بخش اقتصادی-سیاسی با نگارش روان و قابل‌فهم عمومی ارزیابی کرده‌اید.
از برتراند راسل نقل می‌کنند که گفته است: “من حاضر نیستم برای عقایدم خودم را فدا کنم، زیرا تردید دارم که عقایدم درست باشند”. با پذیرش چنین معیار درستی من برای نظرگاههای متفاوت و مخالف نیز تا جایی که اگاهانه ضد انسانی و ضد دموکراتیک نباشند احترام قایل هستم.
بنظر من، جای بسی تاسف است که ما صدمات و ضربه های جبران ناپذیر ب گروهی از انسانها را بخاطر بدست اوردن موقعیت های برتر برای گروهی دیگر خواسته و ناخواسته، اگاهانه و یا نا اگاه توجیه کنیم. اگرچه می‌دانیم که واقعیتهای خشنی که ناشی از سیاستهای برگزیده ما است سبب چنین بی عدالتی هایی می‌شوند، اما، درد بر سر اینستکه ما چنین پدیده ای را طبیعی و نا گزیر پنداریم و تبلیغ کنیم.
میدانیم که سرمایه داری در مواجهه با محدودیتهای بسیار از تنگنای فیودالیسم اروپایی زاده شد و آزادی از قید و بندهای کلیسایی و فرهنگ جامعه بسته انزمان نیاز ب جدایی دخالت قدرت حاکم برای ازادی تولید و تجارت و بازرگانی، و تغییر فرهنگ جامعه بود. لیبرالیسمی که ادام اسمیت از ان سخن می‌گفت ازادی از دست قدرت حاکمان کلیسا و شاهان فیودال و چنان فرهنگی بود.
اینکه امروز نیز ما همچنان با همان تعاریف گذشته لیبرالیسم و دموکراسی را معنا کنیم، انگار مشکل سرمایه داران و برنامه های تولیدی و داد و ستد و بازرگانی و روابط بانکی و مالی را همچنان در همان اوایل رشد سرمایه داری و با همان دوران حاکمیت و حاکمان قرون گذشته می‌پنداریم. حتا بعضی ها تا انجا پیش می‌روند که خواست پرداخت مالیات از شرکتهایی نظیر امازون را غیر دموکراتیک می‌دانند، در حالیکه مثلاً امازون از جاده ها، فرودگاها، شاهراه ها، و ... عمومی که برای ساختن انها پولی نپرداخته است استفاده می‌کنند.
فروپاشی شوروی و سیستمهای استبدادی و دیکتاتوری پرولتاریایی در چین و ... نیز با نام سوسیالیسم ناکار امدی و نادیده انگاری به حرمت انسانی خود را نشان داده‌اند. بنظر من، خصلت سیستم سرمایه داری با خصلت انسانی همخوانی دارد. اما، بقول فریدون مشیری ما بعنوان انسان موظفیم که انتخاب کنیم. ایا می‌خواهیم درنده خویی را در خود پرورش دهیم، یا خصلت همیاری و انساندوستی را.
سرمایه داری با برنامه های مدل اقتصاد کینزی و دولت رفاه در عمل سبب شد که بخش وسیعتری در جوامعی نظیر امریکا فرصت داشته باشند ارتقای طبقاتی پیدا کنند و درصد قشر متوسط افزایش یابد و استاندارد زندگی در سطح بالاتری قرار گیرد. همین سیاست مدل اقتصاد کینزی در کشورهای اروپای غربی نیز نتایج شایان توجه ای ببار اورده است. حتا در دوران حکومت شاه، اندک برنامه های رفاه اجتماعی سبب ارتقای طبقاتی عده ای گردیده بود. رشد مردمان کلیه جوامعی که با بدست اوردن فرصتهایی توانستند موجبات رشد کل جوامع بشری در همه زمینه ها، منجمله تکنولوژی نوین شوند ثابت می‌کند که انسانها تواناییهای فوق العاده ای دارند و تاریخاً کنترول صاحبان زر و زور همواره این سرمایه انسانی را از رشد خود باز داشته است.
خوزه اورتِگا دِ گاست، فیلسوف اسپانیایی نیمه اول قرن بیستم در مواجهه با ترورهای استالین و استبداد در شوروی و فاشیسم حاکم در دوران فرانکو و تجربه جنگ های جهانی در میان کشورهای سرمایه داری با یکدیگر معتقد بود که بشر ب فلسفه ای تازه نیاز دارد، زیرا انچه در گذشته تا کنون داشته‌ایم ناکار امدی خود را نشان داده‌اند.
مسلماً نمی‌توان انتظار داشت که در پی راه حل نهایی باشیم. زیرا، هر زمانی مسایل و مشکلات و دستاوردهای خود را دارد و راه حلهای تازه ای می‌طلبد. اما نمی‌توانیم تمام موهبات را در اختیار یک درصد خاصی در جامعه قرار دهیم و انتظار داشته باشیم همه بهره مند و خرسند باشند. بیعدالتی طبیعی نیست. این ناشی از رفتار کسانی است که انسانها را با حیوانات یکی می‌پندارند و معتقد ب اجرای قانون طبیعت و راز بقا در چهارچوب روابط حاکم در میان ووحوش برای انسانها هستند. در عمل، صاحبان زر و زور نشان داده اند که ادعای مالکیت کره زمین را دارند و همه چیز در خدمت آنهاست.
قوانین توسط آدمها نوشته و اجرا می‌شوند. حتا “قوانین اسمانی” را نیز انسانها نوشته اند. عقب ماندگی جوامع بشری اساساً بخاطر قدرت سرکوب و محدودیتهای تحمیلی دارندگان زر و زور ادامه پیدا کرده است. عقاید، باورها، سنت ها و در یک کلام فرهنگ جوامع نتیجه افکار، اموزش و رفتار مکرر نسلهای تحت کنترول خداوندان قدرت شکل گرفته است و همچنان ادامه دارد. راه پیشرفت بشریت نه با پذیرش قدرت بی انتهای صاحبان زور و زر است، بلکه در گرو آزادی انسان است. ادامه شیوه کنونی تسلط سرمایه مالی در تاروپود سیستم سرمایه داری در ابعاد جهانی ان ادامه همان عقب نگهداشتن اکثر مردم در سطح بدوی با داشتن حایل میانی نازکی با قدرت تکنولوژی نوین که حامی چنین نظم ظالمانه ای باشد در سطح جهانی است.
بنظر من، ماکیاولی، هابز،، ادام اسمیت، و مارکس نیز اگر امروز زنده می‌بودند در نظرگاه هایشان تجدیده نظر می‌کردند، زیرا انها ب پدیده ای بنام اصول اخلاقی معتقد بودند. ترامپ در همه زمینه ها، منجمله اخلاق نماینده سقوط انسانی بخشی از مردم در جامعه امریکاست. در تایید نظر و ارزیابیهای بسیار عالی شما، سیاست اقتصادی که بحران زا است و در هر دور بعدی ب ابعاد ویرانگری ان افزوده می‌شود و موجبات صدمات جبران ناپذیر صدها میلیون انسان می‌گردد باید تغییر کند، و این تغییر باید، مانند قوانین و مقررات راهنمایی برای رانندگی، در جهت منافع کل جامعه بین‌المللی باشد.
منتظر نوشته های اینده شما هستم
با سپاس و احترام، قاسم دفاعی

افشاندن بذر نفرت امروز، رویاندن فاجعه کشتار فردا – رضا فانی یزدی
اخبار روز
دوشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۹
سياسی
فاجعه کشتار زندانیان سیاسی بار دیگر به ما یادآوری می کند این وظیفه انسانی ماست که برای اینکه این فاجعه دیگر تکرار نشود جلوی گفتمان هایی که می تواند به خشونت و جنایت دامن بزند باید با صراحت و بدون تعارف بایستیم و ترسی هم از فرافکنی نداشته باشیم

مرداد ماه نه فقط برای ما بازماندگان کشتارتابستان ۱۳۶۷ که برای بسیاری از مردم ایران یادآور خاطره کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ است. خاطره دوستان و رفقایی که با همه وجودشان آرزوی ساختن فردای بهتری را برای ایران در سینه های گرمشان داشتند. همه قربانیان آن کشتار وحشیانه از بهترین فرزندان این سرزمین بودند و علیرغم اختلافات سیاسی و راهی که در پیش گرفته بودند، آرزویی جز رهایی از ستم و ایجاد نظامی مردمی و عادلانه در دل نداشتند.
رهبری نظام اسلامی متاسفانه در آخرین روزهای جنگ و ویرانی و درست در زمانی که می شد به بهانه پایان جنگ و  بزرگداشت صلح جشن ملی به پا کرد، با به پا کردن چوبه های دار هزاران نفر از زندانیان سیاسی را قتل عام کرد و خاطره ای از آن روزها به جای گذاشت که هرگز نمی‌توان آن را فراموش کرد. و نباید فراموشش کرد که اگر فراموش کنیم و یا به هر بهانه ای توجیه شود، باز تکرار خواهد شد.
در رابطه با کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ بسیاری نوشته اند چه آنها که خود در آن دوران در زندان بودند و چه افرادی که در بیرون از زندان ها بر اساس شنیده ها و روایت های جسته گریخته از این و آن سعی کرده اند بر این جنایت سیاه که در پنهانی و سکوت در آن تابستان لعنتی اتفاق افتاد، نورافکنی کنند تا شاید که این لکه ننگ برای همیشه در تاریخ نظام اسلامی باقی مانده و عبرتی باشد برای همه حکومتگران که نمی توان برای همیشه جنایت را پنهان کرد و چهره جنایتکاران را در خفا نگاه داشت. گرچه ابعاد این جنایت در تاریخ معاصر ایران بی نظیر بود و جنایتی به این وسعت و پلیدی در خاطره تاریخی ما وجود نداشته اما متاسفانه در زمان وقوع این فاجعه ما شاهد مخالفتی جدی در سطح جامعه در رابطه با این کشتار بی رحمانه نبودیم. جدی ترین مخالفت با این کشتار در زمان وقوع آن مخالفت زنده یاد آیت الله منتظری در رابطه با این کشتار بود که گرچه در نوع خود قابل تقدیر و ستایش است اما از آنجا که در آن هنگام بازتاب بیرونی پیدا نکرد نتوانست به یک جنبش همگانی در اعتراض به این جنایت تبدیل شده و حداقل جلوی ادامه کشتار را بگیرد.
بيشتر بخوانید:  نئولیبرالیسم (۳): وحشت سرخ، سرکوب کمونیست ها و اتحادیه های کارگری- رضا فانی يزدی

28. luli 2020

Ob Angriff oder Belδstigung...
Die Machtspiele im Nahen Osten gehen auf Kosten von Millionen Menschen
Nachdem zuerst im iranischen Staatsfernsehen von einem »Angriff« die Rede war, ruderte man zurόck und sprach nur noch von einer »Belδstigung«. Wie dem auch sei: Die Annδherung zweier US-amerikanischer Kampfjets an einen iranischen Passagierjet όber Syrien ist Teil eines skrupellosen politischen Armdrόckens, bei dem beide Lδnder das Leben von Hunderten Unbeteiligten aufs Spiel... setzen. Zur Erinnerung: Erst im Januar dieses Jahres hatte das iranische Militδr bei einem Angriff auf US-amerikanische Militδrbasen im Irak ein Passagierflugzeug der ukrainischen Fluglinie UA abgeschossen. 176 Menschen kamen ums Leben.
Washington verdδchtigt seit Lδngerem die iranische Airline »Mahan«, an iranischen Waffenlieferungen nach Libanon und Syrien beteiligt zu sein. Wie man jedoch erkennen kann, ob sich in einem Flugzeug Waffen befinden, in dem man gefδhrlich annδhert, bleibt ein Rδtsel. Zumindest kann man erkennen, wenn Passagiere verwundert aus den Fenstern starren, weshalb man sich wohl zu einer Umkehr beschloss. Der Vorfall ist nur der jόngste in einer langen Reihe von Provokationen und Angriffen, bei denen man nur von Glόck sprechen kann, dass es noch nicht zu einem direkten Krieg gekommen ist. Da wirkt die Ankόndigung der iranischen Regierung, nun bei der Internationalen Zivilluftfahrtorganisation sowie dem Internationalen Gerichtshof rechtliche Schritte einzuleiten, όberraschend rational. Fόr die Millionen Menschen, die zwischen die Fronten dieser Machtspiele geraten, bleibt trotzdem kaum mehr als die Hoffnung zu όberleben.
Philip Malzahn (Neues Deutschland)

کارزار «اعدام نکنید» یک گام به پیش: #لغو_فوری_اعدام
در ادامه مطالبه میلیونی «اعدام نکنید» برای لغو احکام اعدام صادر شده علیه سه تن از بازداشت شدگان در ارتباط با اعتراضات سراسری آبان ‌ماه ۹۸، از روز دوشنبه ششم مرداد/ ۲۷ ژوییه هزاران کاربر فارسی زبان در شبکه‌های اجتماعی در واکنش به انتشار خبر صدور حکم اعدام برای پنج بازداشتی اعتراضات دی ۹۶ در خمینی‌شهر، با داغ کردن هشتگ «#لغو_فوری_اعدام» خواستار لغو کامل مجازات غیرانسانی و بی‌رحمانه اعدام از قوانین کیفری ایران شده‌اند.

ایران پس از چین رتبه دوم بیشترین شمار اعدام‌ها در جهان را در اختیار دارد
کاربران فارسی زبان در شبکه‌های اجتماعی از همه اقشار جامعه خواسته‌اند تا با طرح این مطالبه، سایه اعدام را از سر هزاران نفر از زندانیان از جمله زندانیان سیاسی و عقیدتی بردارند.
منابع حقوق بشری به تازگی از تأیید حکم اعدام پنج معترض اعتراضات دی ماه ۹۶ در دیوان عالی کشور خبر داده‌اند. بر اساس این گزارش‌ها مهدی صالحی قلعه شاهرخی، محمد بسطامی، مجید نظری کندری، هادی کیانی و عباس محمدی که همگی در خمینی‌شهر اصفهان دستگیر شده بودند به اتهام «محاربه» و «بغی» (تجاوز و تعدی به حقوق دیگران) به یک یا دو بار اعدام محکوم شده‌اند. جزییات دقیق‌تری از این احکام منتشر نشده است اما در دادنامه این معترضان آمده که «با توجه به زندانی بودن متهمان مذکور، در اغتشاشات ۹۸ در خمینی‌شهر (محل سکونت معترضان) هیچ اغتشاش یا تخریبی صورت نگرفته است.»
پیش از این، انتشار خبر تأیید احکام اعدام برای امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، سه بازداشتی اعتراضات آبان ۹۸ با اعتراض بی‌سابقه کاربران توئیتر و جهان‌گیر شدن هشتگ «اعدام نکنید» روبه‌رو شد که واکنش مسئولان جمهوری اسلامی را هم به دنبال داشت. مقام‌های قوه قضاییه این جریان را فضاسازی خواندند، آن را به «دشمن» و «ربات‌ها» نسبت دادند و تأکید کردند «این جریان‌ها» تأثیری بر عملکردشان نخواهد داشت. درخواست بررسی برای اعاده دادرسی این پرونده اما از سوی دیوان عالی کشور پذیرفته شد و روند اجرای این اعدام‌ها فعلا متوقف شده تا دیوان عالی اعلام کند که آیا اعاده دادرسی را تجویز می‌کند یا نه.
از سوی دیگر اما بر اساس آمارهای رسمی منتشر شده از سوی سازمان‌های حقوق بشری، در حال حاضر بیش از دو سوم کشورهای جهان اجرای مجازات اعدام را به ‌طور قانونی یا در عمل متوقف کرده‌اند و هم‌صدایی دوباره ایرانیان برای لغو مجازات اعدام در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند زمینه ساز پیوستن ایران به این کشورها باشد.
سازمان عفو بین‌الملل روز ۲۱ آوریل/ دوم اردیبهشت ‌ماه امسال در آخرین گزارش آماری خود درباره اجرای مجازات مرگ (اعدام) در جهان اعلام کرد که در سال ۲۰۱۹ میلادی تنها ۲۰ کشور جهان حکم اعدام را اجرا کرده‌اند.

مینو محرز: برگزاری مراسم محرم فاجعه آمیز است
در شرایطی که بیشتر شهر‌های بزرگ کشور در وضعیت قرمز به سر می‌برند و سفر به برخی استان‌ها اکیدا پرخطر اعلام شده، رییس جمهور از برگزاری مراسم عزاداری محرم خبر داده است, آیینی که ویژگی صوری آن تجمع انسانی در عزای امام حسین است.
اگرچه روحانی خواستار اجرای پروتکل‌های بهداشتی در مراسم عزاداری شده، اما به زعم کارشناسان علمی ستاد ملی کرونا چنین چیزی ممکن نیست.
مینو محرز متخصص بیماری عفونی و عضو کمیته علمی مبارزه با کرونا نیز برگزاری تجمعات محرم را فاجعه‌آمیز خوانده و می‌گوید: هنوز در شیب وحشتناک ابتلا به کرونا هستیم و خیلی از استان‌ها در وضعیت قرمز است. کمتر از یک ماه دیگر تا محرم مانده و معلوم نیست چه می‌شود

انتشار اسناد واگذاری بخشی از دماوند
دقیقا بخشی از قله دماوند وقف شده است؛ بر خلاف  اظهارات نماینده‌ سازمان اوقاف مبنی بر واقع نشدن پلاک های ۶۸،۶۷و۶۹ بخش ۷ ثبت لاریجان در محدوده قله‌ی دماوند باید گفت که این پلاک ها به استناد تحدید حدود ثبتی طی آگهی ۱۲۳۴-۱۳۴۸/۳/۲۲ (که در آن حد شمالی پلاکها را قله دماوند اعلام نموده) همچنین به استناد نقشه‌ی اجرای مقررات ملی شدن ، از قله‌ی دماوند تا دامنه امتداد یافته اند.
پلاک های‌ ۶۸ ،‌‌‌۶۹ و ۶۷ به ترتیب موسوم به مرتع ملار‌علیا ، مرتع ملار سفلی و قریه‌ملار با مساحت ۲۴۸۶ هکتار در راستای اجرای مقررات ملی شدن در مورخ ۴۸/۱۰/۲۱ آگهی شده و در ۴۹/۴/۱۵ و ۴۹/۸/۱۶ توسط کمیسیون ماده ۵۶ قطیعت قانونی می یابند که علی‌رغم صدور گواهی ۱۳و۳۹ جهت اخذ سند این پلاک ها، اداره ثبت لاریجان به جهت موقوفه دانستن این پلاک ها از صدور سند امتناع ورزیده و نهایتا در سال ۱۳۸۵ اعلام می نماید که سند این پلاک ها بنام اوقاف صادر گردیده است. سندی که  اوقاف نیز آن را تایید کرده است.

متولی امامزاده حارث با حکم دادگاه اکنون مالک 5600 هکتار جنگل شده است
اگر رئیس قوه قضاییه به پرونده وقف جنگل آق‌مشهد وارد نشود، 5600هکتار از مرغوبترین عرصه‌های جنگلی هیرکانی برای همیشه از شمول اراضی ملی خارج می‌شود.
موضوع به 564سال پیش بازمی‌گردد؛ زمانی که «آمیرزاعبدالله ساروی» 5600هکتار از جنگل‌های هیرکانی را وقف امامزاده «حارث» کرد. در وقفنامه اصلی آمده است: «۶دانگ قریه آق‌مشهد براساس وقفنامه سال ۸۶۰هجری قمری توسط مرحوم آمیرزاعبدالله ساروی وقف شده است
و واقف براساس وقفنامه استنادی که مایتعلق موقوفه را اعم از توت‌زار و تلیوار و انهار و اشجار مثمره و غیرمثمره و اراضی خشکی و آبی، مراتع گاوی و گوسفندی که شامل محلات گلیج خیل و کمرخیل نیز است، وقف امامزاده حارث و مراسم مذهبی و تعمیر و روشنایی بقعه متبرکه کرده است و برابر سوابق ثبتی۶دانگ قریه مزبور به پلاک۵۵ اصلی از سوی متولیان وقت مشخص شده است
حجت‌الاسلام «حسینعلی خادمی آق‌مشهدی»، همان فردی است که حالا متولی و پیگیر موقوفه جنگل آق‌مشهد است./همشهری

خشک شدن تالاب سوستان لاهیجان: مسئول کیست؟
تالاب آب شرین سوستان در بخش مرکزی شهرستان لاهیجان برای کشاورزان منطقه منبع آب زراعی است. جذب گردشگر هم به تجارت‌های کوچک اطراف این تالاب کمک می‌کند. گردشگران می‌آیند که نیزازهای دور تا دور تالاب، گیاهان مردابی و پرندگان مهاجر را ببینند. این تالاب همیشه در تابستان کم آبتر می‌شد اما اکنون دارد خشک می‌شود و نهادی مسئولیت پیگیری وضعیت خشک شدن تالاب را به عهده نمی‌گیرد.
کاهش میزان بارش باران و سو مدیریت برداشت آب زراعی، مشکل اصلی است. آب زراعی ۴۰ هکتار از اراضی کشاورزی منطقه توسط تالاب سوستان تأمین می‌شود. تالاب بین سه نهاد قسمت شده: حوزه گردشگری مربوط به شهرداری لاهیجان است، حفظ زیستگاه پرندگان و آبزیان با سازمان محیط‌ زیست لاهیجان و کنترل مدیریت آب آن با جهاد کشاورزی است. این سه نهاد هم باهم برای کمک رسانی به محیط زیست منطقه و نجات تالاب همکاری نمی‌کنند. هزاران ماهی و آبزی پس از خشک شدن تدریجی تالاب مرده‌اند، هزاران پرنده مهاجر دیگر نمی‌آیند و تعداد گردشگرانی که به دیدن تالاب سوستان می‌آمدند هم کم شده و این به کاسب‌های منطقه صدمه زده است

رخوت و عدم مسئولیت پذیری اجتماعی در جامعه دانشگاهی
 دکتر جلیل صحرایی
(
عضو هیئت علمی گروه فیزیک دانشگاه رازی)
دانشگاه مهمترین کانون تجدد در جهان و یکی از اجزای بنیادین و تاثیرگذار در پیکره اجتماعی بشر امروزی به شمار می آید که بر اساس علم مدرن، مسائل جامعه و نیازهای اجتماعی را حل و فصل می کند و بر اساس اخلاق آکادمیک سه کارکرد را عهده دار است که باید توام با هم در نظر گرفته شوند و مکمل یکدیگر باشند. ۱-آموزش با هدف انتقال علم، فن و هنر از اساتید به دانشجویان، ۲-تحقیق و پژوهش به منظور ارتقا و رشد آخرین دستاوردهای علوم و معارف، ۳-رسالت های اجتماعی و فرهنگی و تحقق جامعه پذیری دانشجویان برای عبور از فردیت و رسیدن به حیات جمعی.
اخیرا در کشور ما مسئولیت اجتماعی دانشگاه به یک مساله و دغدغه عمومی تبدیل شده است و توجه حکومت، خانواده ها و دانشگاهیان اعم از استاد و  دانشجو را به خود جلب کرده است و به یک گفتگوی جمعی در جامعه تبدیل شده است. علت این دغدغه مندی این است که جامعه متوجه شده است که دانش آموخته های دانشگاهی به اخلاق دانشگاهی که محصول آن مسئولیت اجتماعی است، عمل نمی کنند.
🔸🔸 #تفکر_انتقادی یعنی توان تجزیه و تحلیل معرفتی که حاصل توانمند شدن و پرورش استعدادها است در جامعه وجود ندارد.
🔷در دانشگاه خوب هر سخن از هر کس باید مبتنی بر استدلال باشد که در این صورت است که به فهم اتکا می شود و نه تعبد و لازمه فهمیدن گفتگو است که باید در دانشگاه حاکم باشد. بدیهی است که علم از سوال بر می‌خیزد و در دانشگاه باید بتوان در مورد هر چیزی سئوال نمود و از طریق گفتگو به جواب رسید.
🔸🔸شالوده نظام دانشگاهی #استقلال آن است، بدین معنا که دانشگاه‌ها در تعیین اهداف و اولویت‌های خود و اجرای آن­ها آزاد گذاشته شوند و از هرگونه دخالت از سوی نهادهای خارج از دانشگاه ممانعت بعمل آید.
🔷عدم استقلال دانشگاه موجب می گردد که آزادی آکادمیک، شجاعت و حقیقت گویی از آن سلب شود. بنابراین قدرت های سیاسی نه تنها در امور دانشگاه  نباید مداخله نمایند بلکه نیازمند به دانشگاه نیز می باشند.
🔸🔸اگر دانشگاه ایدئولوژیک باشد قادر نیست به وظیفه خود که گفتن واقعیات به خود، حکومت و جامعه است عمل نماید و با شیادی ها و حماقت ها که گاهی رنگ و بوی علمی به خود می گیرند مقابله کند.
🔷در دانشگاه مستقل همه آواها به گوش می رسد و در ذهن و ضمیر دانشجویان تک آوایی جایگاهی ندارد و همه نظرات باید به دقت شنیده شود.
🔸🔸از دیگر ویژگی های دانشگاه خوب رهبری و مدیریت تحول آفرین و خلاق است که بایستی از عزت و مناعت طبع و بلند نظری برخوردار باشد که تحت تاثیر عالم سیاست قرار نگیرد و برای خوشایند قدرت سیاسی سخن نگوید و عمل نکند.
انجمن فرهنگ و سیاست رازی

 

فرهنگ قدرت و قدرت فرهنگ
بخش اول و
بخش دوم
سلسله یادداشت هایی از اسفندیار طبری

۱. هانتینگتون در نظریه مقابله فرهنگ ها در دهه نود میلادی به این نتیجه می رسد که پس از متلاشی شدن اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، ابر قدرت ها تعیین کننده نظم جهانی نخواهند بود و برخورد های فرهنگی جانشین آن می شود. فرهنگ های موجود تلاش می کنند که دامنه نفوذ خود را گسترش دهند و بر نظم جهانی تاثیر گذراند. او کشور های مختلفی را به عنوان نماینده اصلی فرهنگ های جهانی نام می برد، امری که نظریه او را از یک نظریه علمی و جامعه شناسانه دور می سازد و موجبات انتقادهای بیشماری را فراهم آورده‌است.
۲. امروز دنیای ما بحران های متعددی روبه رو است که مهم‌ترین آن تاثیرات اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی است. بسیاری اینگونه پیشبینی کردند و می کنند که این پاندمی به همبستگی مردم در عرصه جهانی می انجامد و نتیجه طبیعی چنین تحلیلی این است که در آینده شاهد جنگ های کمتری خواهیم بود. شواهد موجود اما چنین پیشبینی را تایید نمی کنند. واقعیت این است که پاندمی مشوق یک نوع رمانتیک فرهنگی قدرت است که در آن فرهنگ های متفاوت به دنبال قدرت خواهند بود.
۳. این ایده که مردم و خلق های دنیا همبستگی نشان می دهند، چیزی نیست که پاندمی در آن تغییری داده باشد. اساسا مردم دنیا خواهان جنگ نیستند و به دنبال زندگی در صلح و‌ارامش هستند. اما در طول تاریخ همواره این قدرتمندان سیاسی بوده اند که با استفاده و سواستفاده فرهنگی از مردم خود جنگ ها به راه انداخته اند. جان رولز به همین دلیل کتاب خود با عنوان «حقوق خلق ها» را برای رسیدن به قراردادی بر پایه حقوق خلق ها و نه بر پایه حقوق حکومت ها می داند.
اگر امروز به ماهیت جنگ ها به دقت بنگریم، شاهد آن هستیم که حکومت ها و صاحبان قدرت سیاسی همزمان خود را نمایندگان یک قدرت فرهنگی، چه در بافت دینی و چه در بافت ناسیونالیستی می بینند.
ادامه

📄 نامه مصدق به مریم فیروز :
۱۰ سال حبس در یک قلعه مرا از زندگی سیر کرده!
دکتر محمد مصدق در شهریور ۱۳۴۴ در دوران حصر در قلعه احمد‌آباد، در پاسخ به نامه مریم فیروز (دختر دائی خود و از اعضای حزب توده ایران و همسر دکتر نورالدین کیانوری) نوشت:
«
اکنون در حدود ده سال است که از این قلعه نتوانسته‌ام خارج شوم و از روی حقیقت از این زندگی سیر شده‌ام
مریم فیروز در بخشی از خاطرات خود درباره نخست‌وزیر اسبق ایران نوشته است: 
مصدق پس از سپری شدن دوران زندان به احمد آباد فرستاده شد و شب و روز زیر نظر بود، اما اندیشه او برای مردم بود و یکی از بزرگترین کارهای او در این دوران این بود که همه مردم را دعوت به همکاری کرد و همه را بدون در نظر گرفتن روش سیاسی و وابستگی آن‌ها به احزاب مختلف خواند که نیروی خود را یکی نمایند تا دشمن همگانی سرکوب شود تا به راستی جبهه‌‌ای از مردم و با مردم درست شود و خود او پی برده بود که اگر این روش را در گذشته هم به کار می‌بست موفقیت او بسیار زیاد می‌شد.
روزی که خبر درگذشت همسرش را شنیدم‌ بی‌اندازه دلتنگ شدم، چون می‌دانستم که دکتر مصدق در آن گوشه تنهایی و با آن زندگی تا چه اندازه با از دست دادن رفیق راه و زندگی‌اش رنج خواهد برد و به راستی هم چنین بود.
نامه‌‌ای که در پاسخ نامه تسلیت من برایم فرستاده درد و رنج او را به خوبی نشان می‌دهد.
او چنین می‌نویسد:

«
احمدآباد ۸ شهریور ۱۳۴۴ - ۳۰ اوت ۱۹۶۵
عرض می‌شود مرقومه محترمه مورخ ۲۳ اوت عز وصول ارزانی بخشید و تسلیتی که به اینجانب داده‌اید موجب ‌‌نهایت امتنان گردید. از اینکه بعد از سال‌ها موفق به وصول خط شما می‌شوم الحمدالله سلامت هستید خیلی خوشوقتم و اما راجع به خودم قبول بفرمایید که بسیار از این مصیبت رنج می‌کشم چون که متجاوز از ۶۴ سال همسر عزیزم با من زندگی کرد و هر پیشامد که برایم رسید تحمل نمود و با من دارای یک فکر و یک عقیده بود و هر وقت که احمدآباد می‌آمد مرا تسلی می‌داد در من تاثیر بسیار می‌کرد و آرزویم این بود که قبل از او من از این دنیا بروم و اکنون برخلاف میل، من مانده‌ام و او رفته است و چاره‌‌ای ندارم غیر از اینکه از خدا بخواهم که مرا هم هر چه زود‌تر ببرد و از این زندگی رقت‌بار خلاص شوم.
اکنون در حدود ده سال است که از این قلعه نتوانسته‌ام خارج شوم و از روی حقیقت از این زندگی سیر شده‌ام. باری یقین دارم که به شما هم بد گذشته است ولی چون محبوس نبوده‌اید و کسی مانع ملاقات شما نبوده و از این بابت آزاد بوده‌اید با زندگی بنده که در یک اتاق زندگی می‌کنم و گاه می‌شود که در روز چند کلمه هم صحبت نمی‌کنم بسیار فرق دارد. این است وضع زندگی اشخاصی که یک عقیده‌‌ای دارند و تسلیم هوا و هوس دیگران نمی‌شوند. در خاتمه تشکرات خود را تقدیم می‌کنم و سلامت شما را خواهانم.
🖊
محمد مصدق

از نئولیبرالیسم تا سرمایه‌داری مرگ
مارک لیواین
مشکل در آمریکا به سادگی و صرفاً نئولیبرالیسم نیست؛ بلکه نوعی سرمایه‌داری انتقام‌جویانه و مبتنی‌بر “مرگ‌ْسیاست” است که به‌طرز بی‌سابقه‌ای نژادی، تبهکارانه و نظامی شده.

اعتراض به نژادپرستی و خشونت پلیس در ایالات متحده آمریکا – شنبه ۶ ژوئن ۲۰۲۰ (عکس ازROBERTO SCHMIDT / AFP)
سرمایه‌داری و نژاد. هر چقدر هم سعی کنید این دو را از هم جدا کنید، این دو به‌طرز موذیانه‌‍ای نافشان به هم وصل‌ است؛ این موضوع را عالم‌گیری کرونا به‌‌خوبی نشان داد، خصوصاً در آمریکا که گسترش تأثیر نژادی این ویروس قساوتِ روزمره نژادپرستی آمریکایی را ناگهان تحمل‌ناپذیر کرده است. 
اما در واکنش‌ به نابرابری‌های عظیمی که به‌واسطه بحران کنونی عیان گشته، اغلب اوقات به جای آنکه به‌سراغ ریشه‌های عمیق‌تر بروند، روی موضوع محدودی به نام نئولیبرالیسم تمرکز می‌کنند.
چه آکادمی‌ها و چه اتاق‌های فکر، چه هاآرتص و چه گاردین، چه نائومی کلاین و چه نوآم چامسکی، و یا ان.جی.او.های بین‌المللی مترقیِ رنگارنگ، همه و همه تقصیر را بر گردن نئولیبرالیسم انداخته‌اند و امیدوارند که «ویروس جدید کرونا پایان نظم نئولیبرال و ویروسِ منحصراً آمریکاییِ نئولیبرالیسم را رقم بزند».
اما این تمرکز روی زمان حالِ نئولیبرالی عملاً نابه‌جاست، چراکه نظام فعلی صرفاً جدیدترین تکرارِ همان ماتریسِ نیروهای ۵۰۰ ساله‌ای است که امروز نیز همچنان جهان مدرن را شکل می‌دهد. با این نظام باید مثل یک گیاه مهاجم روبرو شود و اول نه به سمت تازه‌ترین شاخ و برگ‌ها بلکه باید به سراغ ریشه‌هایش رفت. ریشه‌های بحران فعلی عمقی به اندازه عمر سرمایه‌داری دارد و به انکشاف سرمایه‌داری و ریخت‌شناسیِ دولت‌-ملت‌ها برمی‌گردد و البته به نظم تکوینی استعمار که هر دوی این‌ها را بارور کرده است.
خشونت‌ به مدت صدها سال ابزاری —البته نه همواره مرجح‌ترین یا حتی کارآمدترین ابراز— برای تضمین بازدهی و سودآوریِ ماتریس سرمایه‌داری بوده است. چیز دیگری که به همین اندازه برای کارکرد روان و بی‌دردسر این ماتریس ضروری بوده، چیزی است که میشل فوکو آن را «زیست‌سیاست» می‌نامد: یک «عقلانیتِ سیاسیِ اساساً مدرن» که «به‌منظور تضمین، حفظ و تکثیر زیست انسانی »، مردمان مدرن را سازماندهی و مدیریت می‌کند. 
هدف نظم زیست‌سیاسی مدرن، خلقِ شهروندان و بردگان، کارگران و سربازان، و مادران و پسرانی است که آنقدر انعطاف‌پذیر باشند که بتوانند به‌شکل کارآمدی در نظام سرمایه‌داریِ همواره در حال تغییر و تحول عمل کنند. فوکو معتقد بود که زیست‌سیاست مدرن از «پارادوکس نژادپرستی‌»ای رنج می‌برد که «جامعه [آن را] به‌‌سوی خودش نشانه می‌گیرد». 

زنان، بازندگان یا  برندگان نئولیبرالیسم؟
زاغه‌ها و جمعیت‌های «نامرئی» نئولیبرالیسم
«ایمنی گله‌ای» نئولیبرالیسم اپیدمیولوژیک است
نئولیبرالیسم و ویروس کرونا  
پایه، نمود و منش نئولیبرالیسم ایرانی
درنگی سنجشگرایانه درباره‌ی نئولیبرالیسم

لترالیسم یا نئوامپریالیسم چینی
علی قربانپور دشتکی*
طرح قرارداد ۲۵ ساله فیمابین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین (در خوشبینانه ترین حالت، حتی اگر یک شگرد باشد در جهت تغییر رویه کنونی غرب نسبت به ایران) مرا بر آن داشت که یک بازنگری و مفهوم سازی از “امپریالیسم” با محوریت چین، در چارچوبی فراایدئولوژیکی داشته باشم، رویکرد نگارنده در جستار حاضر، مبتنی بر رفتارشناسی چینی‌ها می‌باشد که، تا کنون، در مراودات خود با کشورهای اقماری، از خود بروز داده‌اند و صرفاً آنچه مرا بر نگارش این جستار واداشت، نه تحت تأثیر امواج رسانه‌ای بوده و نه نوعی مقابله جویی و یا دامن زدن به مشاجرات جناحی در داخل می‌باشد، بلکه از چشماندازی پیشنگرانه ای مبتنی بر شرایط موجود می‌باشد که فهم این نوع پیشنگری، مستلزم کنار زدن پرده‌های دوگانه شرق‌گرایی – غرب‌هراسی و در پیش گرفتن سیاست خارجی واقع‌گرایانه مبتنی بر منافع ملی می‌باشد.‌‌
امپریالیسم مفهومی است که در سال ۱۸۹۰ توسط هابسون، اقتصاد دان انگلیسی، مطرح گردید و از طریق لنین، در ادبیات چپ مارکسیستی، فحوایی ایدئولوژیکی به خود گرفت و در دوران جنگ سرد، دشنام سیاسی مارکسیست‌ها علیه کشورهای سرمایه‌داری محسوب می‌شد.
امپریالیسم، به معنای کلاسیک آن، بر انحصارگری در تمرکز و تراکم تولید کشورهای متروپل (انحصارگر) و صدور سرمایه به کشورهای پیرامون متمرکز است. در امپریالیسم کلاسیک، صدور سرمایه به کشورهای پیرامونی نسبت به صدور کالا ارجحیت داشته است.
جمهوری خلق چین پس از مرگ مائوتسه دونگ (۱۹۷۶)، با در دستور کار قرار گرفتن سیاستهای اقتصادی لیبرالی، از جمله سیاست درهای باز، توسط دنگ شیائوپینگ، با شتابی مضاعف توانست تا سال ۲۰۱۳ با بالا بردن تولید ناخالص داخلی، دومین قدرت اقتصادی دنیا شود. چین با صدور کالا و ایجاد بازارهای مصرف در کشورهای مختلف، خرید سهام و یا ایجاد تسهیلات برای شرکتهای خارجی در خاک چین و ده‌ها راهبرد اقتصادی دیگر، توانست به بالاترین سطح اقتصادی در رقابت با غول‌های اقتصادی دنیا صعود نماید. در این شتاب صعودی، چین رفتارهایی از خود بروز داد که، از لحاظ اقتصاد سیاسی، با امپریالیسم کلاسیک متفاوت بود (البته ضمن حفظ ویژگی‌های امپریالیسم کلاسیک از جمله انحصارگری در تولید و سرمایه و توسعه سرزمینی).
الگوی امپریالیسم چینی دو چهره ژانوسی دارد. چهره اول: توسعه زیرساخت‌های کشورِ طرف قرارداد و اعطای وام‌های کم بهره و یا بدون بهره؛ چهره دوم: توسعه اختاپوسی و غارتگرانه، که در مرحله پس از چهره اول نمایان می‌شود. تحقق این دو چهره درطی فرایندی سه پردهای شکل می‌گیرد: پرده اول: وام دهی (تله گذاری)؛ پرده دوم: مطالبه گری؛ پرده سوم (پرده آخر): ترال کَشی (مرحله بهره‌برداری). بر این اساس، چین سراغ کشورهایی می‌رود که اولاً، درگیر مشکلات اقتصادی باشند؛ ثانیاً واقع در مسیر راهبردی “رشته مروارید” باشند
ادامه

حجم نقدینگی در خرداد ۳۴ درصد رشد کرده است
بانک مرکزی ایران میزان نقدینگی در پایان خردادماه سال جاری را بیش از ۲۶۵۷ هزار میلیارد تومان اعلام کرد. این میزان ۳۴ درصد نسبت به سال گذشته بیشتر است. افزایش حجم نقدینگی باعث تورم بیشتر در ایران خواهد شد.

عکس از آرشیو
بانک مرکزی ایران در تازه‌ترین آمار‌های اقتصادی خود در پایان خرداد ۹۹، حجم نقدینگی را ۲۶ هزار و ۵۷۱,۷ هزار میلیارد ریال اعلام کرد که نسبت به خرداد سال ۹۸ معادل ۳۴,۲ درصد افزایش داشته است. این افزایش در دوره مشابه سال گذشته ۲۵,۱ درصد بوده است.
براین اساس بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی نیز در این بازه زمانی ۱۳۱۴,۱ هزار میلیارد ریال بوده که نشان‌دهنده ۳۰,۱ درصد افزایش است.
این در حالی است که به‌طور معمول حجم نقدینگی در ایران همه ساله تا میزان ۲۰ درصد افزایش می‌یابد.

احمد شاملو؛ زنده در اعتراض، ماندگار در ادبیات
سپیده گرگانی
بیست سال پیش در صبح چنین روزی، دوم مرداد ۷۹، احمد شاملو در خانه‌اش در دهکده فردیس کرج درگذشت. چهار روز بعد، پیکر او با حضور ده‌ها هزار نفر از دوستدارانش از مقابل بیمارستان ایرانمهر تهران تشییع و در امامزاده طاهر کرج، در نزدیکی مزار محمد مختاری، محمدجعفر پوینده و هوشنگ گلشیری به خاک سپرده شد.
بیست سال یعنی زمانی برای برآمدن نسلی دیگر که امروزه فقط با یادگارهای ادبی شاملو آشناست. بیست‌ساله‌های امروز چه تصویری می‌توانند داشته باشند از شاعر و نویسنده و روشنفکری که بیست سال پیش از به دنیا آمدن آن‌ها تمام‌قد در انقلابی شرکت داشت که خود بلافاصله علیه آن برخاست؟ اساساً احمد شاملو که بود؟
احمد شاملو عصاره روشنفکری ایرانی بود با تمام کاستی‌ها و برتری‌هایش، با تمام تندروی‌ها و سختی‌ها و رنج‌هایش، و با تمام آرمان‌خواهی‌ها و نوآوری‌هایش.
تخصص شاملو تنها سرودن شعر نبود که در اوج شعر بود، اما تنها نقطه‌ اوج او این نبود. شاملو هر شکل از ادبیات، اعم از ترجمه و ترانه و داستان و تحقیق و نقد و نظریه و روزنامه‌نگاری و ادبیات عامه و فرهنگ کوچه، را به‌قدر وسع خود تا آن دوران به ستیغ رسانده بود.
احمد شاملو مانند هم‌مسلکانش، پیش از آن‌که ادبیات و شعر را به عنوان حرفه‌اش بپذیرد، خود را در میان احزاب چپ و به طور مشخص حزب توده پیدا کرد. آن‌وقت‌ها بسیار جوان بود، آن‌قدر جوان که به سبب زندان‌رفتن‌های پیاپی، درس خواندن و ادامه‌ تحصیلش به شکل نامنظم بود و بعد فراموش شد.
آموزه‌های چپ، شاملو را پرسشگر و منتقد تربیت کرد. این نگاه انتقادی و حرکت خلاف جریان شاید از دلایل علاقه بسیار زیاد او به نیما یوشیج شد؛ شاعری که نظم را به هم ریخته بود و طرحی نو در انداخته بود به نام آن‌چه ما امروز شعر نو می‌خوانیم.
آشنایی با نیما در سال ۱۳۲۵ و بر هم زدن اوزان عروضی آن‌چنان برای شاملوی جوان دل‌چسب بود که جلوتر از استاد، به اعتراض و شکستن ساختار در ساحت شعر برخاست. تا این‌که چند سال بعد از آشنایی با نیما، از همان اندک اوزان نیمایی هم عبور کرد که مصادف بود با آشنایی شاملو با اشعار لورکا و دیگر شاعران اسپانیایی‌زبان که هم خوی اعتراضی و آنارشی‌گری شاملو را به‌خوبی اقناع می‌کردند و هم از بابت ریتم به سبک اشعار او نزدیک‌تر بودند.
شاملو در همان سال‌ها هم‌زمان به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه می‌داد، شعر می‌نوشت، ترجمه می‌کرد، در شعر و ادبیات کهن و مردمی تحقیق می‌کرد و مجله درمی‌آورد.
شاملو به‌تنهایی برای تربیت یک نسل کافی است
ادامه

23. luli 2020

Corona-Hotspot Iran
https://www.zdf.de/nachrichten/heute-journal/corona-hotspot-iran-102.html

تقی رحمانی: بچه‌های ما همیشه دیدند وقتی مامان هست، بابا نیست و وقتی بابا هست مامان نیست/ شما معترض را به حد جنون می‌رسانید که بعد سرکوبش کنید، این شده یک روش
همسر نرگس محمدی می‌گوید ضبط ویدیوی فرزندانش در اعتراض به ۱۱ ماه نشنیدن صدای مادرشان حرکت خودجوش خود آنها بوده است. به گفته تقی رحمانی، فرهنگ سیستم قضایی و امنیتی ایران این است که “روی زندانی را کم کنند”.
تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی، ویدیویی از دو فرزند ۱۳ ساله‌شان منتشر کرده که در آن این دو نوجوان از این می‌گویند که ۱۱ ماه است صدای مادرشان را نشنیده‌اند.
تقی رحمانی درباره فرزندان نوجوانش می‌گوید، زندگی آنها خیلی متلاطم شده است: «اینها از پنج سالگی درگیر زندگی سیاسی مدنی ما شدند، دستگیری شبانه، یورش به خانه، دیدن بازجو، ریختن چند بازجو تو اتاق خواب شب ساعت ۱۲ و بعد تبعید. سطح زندگی یک تبعیدی در خارج وقتی شروع می‌کند، پایین تر از سطح زندگی‌ای است که در داخل داشته. خب اینها همه‌اش مشمول این محرومیت‌ها هستند و یک چیز مضاعف هم این است که نمی‌گذارند با مادرشان صحبت کنند. اینها دیدند همیشه وقتی مامان هست، بابا نیست و وقتی بابا هست مامان نیست
تقی رحمانی با اشاره به این سخنان ریاست قوه قضاییه می‌پرسد: «جرم نرگس محمدی چیست؟ کمپین برای لغو اعدام، این اغتشاش است؟ نرگس با چند زن دیگر رفته جلوی مجلس، به اسیدپاشی به زنان اعتراض کرده، این جرم دیگر نرگس است. این اغتشاش است؟ آقای رییسی شما کی به اعتراض توجه کردید؟ شما معترض را به حد جنون می‌رسانید که بعد یا مشکل روحی و روانی پیدا کند یا به افراطی‌گری رو بیاورد، بعد سرکوبش کنید، این شده یک روش
رحمانی تاکید می‌کند که خانواده نرگس در ایران تمامی راه‌های قانونی را رفته‌اند؛ تقاضای مرخصی کرده‌اند، تقاضا کرده‌اند نرگس به تهران و به زندان اوین بازگردانده شود، اما وزارت اطلاعات اجازه نمی‌دهد این تقاضاها عملی شوند./دویچه وله

فصلنامه مطالات ایرانی
پویه , شماره یازده بهار ۱۳۹۹
همه گیری کرنا و فقر

دکتر جهانبگلو نظر راسل را معرفی و نقد میکند.

مجلس نمایندگان ممنوعیت ورود به آمریکا از ۷ کشور از جمله ایران را لغو کرد
مجلس نمایندگان آمریکا بامداد پنجشنبه ۲۳ ژوئیه/ ۲ مرداد طرحی را به تصویب رساند که ممکن است به موجب آن دستور اجرایی دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا درباره محدودیت ورود اتباع پنج کشور اسلامی و دو کشور غیراسلامی به آمریکا را لغو کند. لایحه «نه به ممنوعیت» با حمایت نمایندگان دموکرات همراه بود که اکثریت مجلس نمایندگان را در دست دارند. نمایندگان جمهوریخواه که اکثریت سنای آمریکا را در اختیار دارند مخالف این طرح هستند. لایحه «نه به ممنوعیت» می‌بایست در مجلس سنا هم به تصویب برسد. حتی در این صورت هم ترامپ می‌تواند آن را وتو کند. اما این امکان هم وجود دارد که مجلس سنا با موافقت دو سوم سناتورها، وتوی رئیس جمهوری را خنثی کند. دیوان عالی آمریکا در سال ۲۰۱۸ دستور اجرایی ترامپ برای ممنوعیت ورود اتباع ۵ کشور اسلامی شامل ایران، لیبی، سوریه، سومالی و یمن به آمریکا را تایید کرد. همچنین دو کشور ونزوئلا و کره شمالی نیز در این فهرست قرار دارند.

زمین‌خواری با ظاهری کاملا قانونی؛ صدور رای قضایی مبنی بر وقف هزاران هکتار از جنگل‌های شمال ایران

دیوان عالی جمهوری اسلامی با تایید سند وقف ۵ هزار و ۶۰۰ هکتار از رویشگاه‌های جنگلی مازندران، رای به در اختیار گذاشتن این اراضی به شخص دارنده موقوفه داد.

اختلاس و فساد حوادث طبیعی انقلاب ماست!
«آرام باشید! این چیزهایی [اختلاس‌های کلان] که شما می‌بینید حوادث طبیعی راه دشوار به سمت قله است. اصلا نگران نباشید. این حوادث اگر نبود باید تعجب می‌کردیم. این انقلاب یک چیز عجیبی است…»
کلمه- گروه سیاسی:
به نظر می‌رسد تفسیر سخن فوق اینگونه باشد که فسادهای سیستمی و افسارگسیخته که جملگی از جانب افراد، نهادها و سازمانهای منصوب یا مقرب یا محبوب رهبری سرزده و در نتیجه سیاستگذاری بودجه پنهانی، عدم نظارت بر عملکرد آستان قدس، بنیاد کرامت، بنیاد غدیر، بنیاد مستضعفان و جانبازان و ستاد اجرایی فرمان امام، شهرداری تهران، صداوسیما، قوه قضاییه و موسسات مالی اعتباری و هولدینگ های عظیم متعلق به سپاه و اعطای وام های کلان با اشاره نهادهای امنیتی و نظامی منصوب رهبری به اشخاص واجد رانت قدرت و نه واجد شرایط کارآفرینی و تولیدگری و همچنین تداوم رشوه های بین المللی و دور زدن بیت المال تحت عنوان دور زدن تحریم ها و حیف و میل حق الناس ذیل نام مبارزه با تحریم ها رخ داده است، بخشی از هزینه تجربه اندوزی و تربیت نیروهای جوان ولایت مدار و انقلابی طراز انقلاب برای آشنایی با اداره جهادی و انقلابی کشور در آغاز چله دوم نظام ولایی ایران است.
در این صورت، فساد اقتصادی، رشوه گیری های کلان در قوه قضاییه، اختلاس های پایان ناپذیر، ترور مخالفان و حذف رقیبان و ارعاب خودی‌ها و هرچه گسترده تر شدن نظارت استصوابی برای انتصابی کردن ساختار نهادهای نیمه انتخابی در جمهوری اسلامی و پاک سازی کلیت ساختار مدیریت کشور برای تسلط کامل افکار و افراد ولایی و جهادی بر حکومت بخش گریزناپذیر و ماحصل تجربه اندوزی و تربیت نسل آینده حکمرانی در ایران است و کاملا طبیعی است.
راهی دشوار برای رسیدن به قله که طبیعتا سنگ و سنگلاخ فراوان دارد و از جمله آن سنگلاخ ها، قوانین دست و پاگیر و نفس قانون اساسی است که باید از حیز انتفاع ساقط شود تا مانعی برای رشد و تعالی فرزندان انقلاب و نسل آینده ولایت نباشد.
آری! انقلاب چیز عجیبی است.

قالیباف از میرسلیم شکایت کرد
محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی از مصطفی میرسلیم، نماینده مجلس به دستگاه قضایی شکایت برده است. میرسلیم که به هیأت رئیسه مجلس چشم داشت از ریاست بر کمیسیون اصل نود هم بازماند و منزوی شد. او قالیباف را به پرداخت ۶۵ میلیارد تومان رشوه متهم کرده است.

محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی و مصطفی میرسلیم، نماینده مجلس (عکس: ایسنا)
در اسفند ۱۳۹۵ در دوره دهم مجلس شورای اسلامی طرح تحقیق و تفحص از عملکرد شهرداری تهران در واگذاری املاک و پروژه‌ها به اشخاص حقیقی و حقوقی در دستور کار مجلس قرار گرفت اما نمایندگان به آن رای ندادند. مصطفی میرسلیم، نماینده مجلس شورای اسلامی قالیباف را به رایزنی‌های پشت پرده و پرداخت رشوه به نمایندگان مجلس دهم برای توقف طرح تحقیق و تفحص متهم کرده است.
محمد سعید احدیان، دستیار سیاسی محمدباقر قالیباف پنجشنبه ۲ مرداد در توییتر نوشت:
«معنی ندارد چون کسی را جدی نمی‌گیرند برای دیده شدن یک روز با بی‌بی‌سی مصاحبه کند و روزی دیگر تهمت بزند. مسئولین قضایی در حال پیگیری تهمت‌های ناروای آقای میرسلیم به رئیس و برخی دیگر از نمایندگان مجلس هستند. منتظر اعلام نتیجه فوری دستگاه قضایی هستیم.»
دوشنبه گذشته بر سر ریاست کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی بین میرسلیم و هیأت رئیسه مجلس اختلاف افتاد.

برگزاری جلسه دادگاه پتروشیمی با ۱۴ ماه تاخیر؛ پنج متهم متواری هستند

تصویری از یکی از دادگاه «شرکت بازرگانی پتروشیمی»
اسدالله مسعودی‌مقام، قاضی رسیدگی‌کننده به پرونده اتهامات «شرکت بازرگانی پتروشیمی»، می‌گوید این پرونده ۱۵ متهم دارد که پنج نفر از آنها «متواری هستند».
به گزارش خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه، قاضی مسعودی روز دوشنبه ۳۰ تیرماه در دهمین جلسه رسیدگی به این پرونده، از «مرجان شیخ الاسلامی، محمدحسین شیرعلی، مهدی شریفی نیک‌نفس، سید امین قرشی سروستانی و اشرف ریاحی متواری» به عنوان پنج متهمی نام برد که به گفته او «متواری هستند».
پیش از این در جریان جلسات دادگاه اعلام شده بود که سه نفر از متهمان در ایران حضور ندارند.
نخستین جلسه دادگاه رسیدگی به این پرونده که در خصوص «اتهام مشارکت و معاونت در اخلال کلان اقتصادی در حوزه پتروشیمی به مبلغ شش میلیارد و ۶۵۶ میلیون یورو» در جریان است، ۱۵ اسفند ۹۷ برگزار شد.
جلسات دوم تا نهم این دادگاه تا اردیبهشت ۹۸ ادامه یافت ولی در ۱۴ ماه گذشته روند برگزاری جلسات دادگاه متوقف شد و در این مدت یکی از متهمان این پرونده از کشور خارج شد.
قاضی مسعودی در جلسه روز دوشنبه گفت عباس صمیمی، یکی دیگر از متهمان پرونده نیز قصد خروج از کشور داشت ولی برای او قرار بازداشت صادر شد.
رسانه‌های داخل ایران اواسط بهمن ۹۸ خبر دادند که مهدی شریفی‌ نیک‌نفس، مدیر عامل پیشین شرکت بازرگانی پتروشیمی به امارات متحده عربی فرار کرده است.

 

🌐‍ *در مسیر توسعه: ده تفاوت میان چین و ایران !*
محسن امین زاده
(
معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات)
حدود چهل سال پیش به همراه هاشمی رفسنجانی در دیدار با رییس جمهور چین، از عزم این کشور برای ورود به عرصه توسعه جهت جبران عقب ماندگی های خود با همسایه دیرینه شان ژاپن شنیدیم.
در دوران پس از انقلاب ، چین کمونیست کشور دوست و برادر ایران اسلامی بوده است. حتی در مقطعی هیاتی از طرف حزب موتلفه به آن سرزمین رفت تا آیین و رموز حکمرانی را از چشم بادامی های فعال در حزب کمونیست چین بیاموزد...
اگر چه پر واضح است که قوانین توسعه ثابت ولی مدل های آن بر اساس ویژگی های فرهنگی- اجتماعی کشورهای مختلف متفاوت می باشند. چرا ایرانیان حرکت در مسیر توسعه را از چینی ها نیاموختند و چرا ایران توسعه نیافته است؟ و تفاوت های چین و ایران در این بازه چهل ساله چه بوده است؟
1⃣
چهل سال پیش چین دریافت که تعامل سازنده با جهان شرط لازم برای توسعه است ولی ایران به دنبال انقلاب ۵۷  تقابل با جهان را تمرین می کرد!
2⃣
چهل سال پیش چین نظم حاکم بر جهان را پذیرفت (اقتصاد پیش شرط سیاست است) ولی ایران به دنبال آفرینش نظم جدیدی در جهان بود!
3⃣
چهل سال پیش چین اختلافات داخلی خود در حزب کمونیست را برای گذار به توسعه کنار گذاشت ولی ایران به دنبال انقلاب ۵۷ شاهد اوج گرفتن اختلافات داخلی بود!
4⃣
چهل سال پیش چین دریافت که رشد اقتصادی بر عدالت اجتماعی مقدم است( عدالت بدون رشد همان توزیع عادلانه فقر است) ولی در ایران هنوز هم نسبت میان این دو روشن نیست!
5⃣
چهل سال پیش چین دریافت که اگر چه رابطه با امریکا توسعه نمی آورد ولی چالش با امریکا قبل از تبدیل شدن هر کشوری به یک ابر قدرت اقتصادی قطعا ضد توسعه است!
6⃣
چهل سال پیش چین دریافت که ابتدا اقتصاد خود را بسازد و سپس بر جهان تاثیر بگذارد ولی ایران ابتدا می خواست جهان را تغییر دهد و سپس خود را بسازد!
7⃣
چهل سال پیش چین دریافت که سیاست خارجی باید به اقتصاد داخلی یارانه پرداخت کنند ولی در ایران هنوز هم اقتصاد داخلی به سیاست خارجی یارانه پرداخت می کند!
8⃣
چهل سال پیش چین دریافت که اصول توسعه در سراسر جهان مشترک ولی مدل های آن متفاوت است ولی در ایران نه تنها اصول توسعه پذیرفته نشده بلکه موجودیت آن نیز همچنان مورد اختلاف است!
9⃣
چهل سال پیش چینی ها تاریخ گذشته خود را رها کردند تا آینده ای بهتر را بسازند ولی در ایران به گذشته تاریخی خود آویختند تا توجیهی برای کاستی های آینده خود بسازند!
0⃣1⃣
چهل سال پیش چین شجاعانه اشتباهات خود را پذیرفت تا به توسعه دست یابد ولی در ایران چهل سال است که انکار یا توجیه اشتباهات ما را رها نمی کند!
🌐کانال آرشیو منابع سیاسی

فرمانده گردان: احساس می‌کنم قاتل هستم
جعفر شیرعلی نیا
عملیات خیبر در فضای تبلیغاتی اغلب به عنوان فتح خیبر و یک پیروزی بزرگ تصویر شده است، اما از زاویه‌ی دیگر می‌تواند یکی از تلخ‌ترین شکست‌های ایران در جنگ لقب بگیرد.
آن‌ها که محمد ابراهیم همت، فرمانده لشکر ۲۷، را در روزهای منتهی به شهادتش در عملیات خیبر دیده بودند به یاد دارند که چه فشار وحشتناکی را تحمل کرده بود. از یک سو برخی به ناتوانی متهمش کرده بودند و …
در نظر فرماندهانی که با همت کار می کردند درست نبودن دستورهایی که از رده‌های بالای جنگ می‌رسید به‌قدری واضح بود که فرمانده‌ای می‌گفت احساس می‌کند قاتل است.
در این عملیات همتِ فرمانده لشکر، سوار بر موتور در خط مقدم نبرد شهید شد.
اصل این ماجرا از یک اشتباه ساده و مرگبار در جبهه‌ی ایران آغاز شده بود.
جزییات این داستان غم‌بار را در این فایل پی‌دی‌اف پیوست کرده‌ام.
خیلی تلخ است، اما چه می شود کرد؟

شاملو در سه تجربه
کاظم کردوانی
برگرفته از تریبون زمانه *
به مناسبتِ ۲۰اُمین سالگردِ جاودانه بدرودِ بزرگ‌قافله‌سالارِ شعرِ فارسی، احمد شاملو*

احمد شاملو (۲۱ آذر ۱۳۰۴–۲ مرداد ۱۳۷۹)
چگونگیِ تشکیلِ «شورایِ بازنگری در شیوه‌یِ نگارشِ خطِ فارسی»
دوست بزرگوارم ایرج کابلی در سال ۱۳۷۱ در نشریه‌‌یِ «آدینه» مقاله‌ای منتشر کرد با عنوانِ “فراخوان به فارسی‌نویسان و پیش‌نهاد به تاجیکان” (۱)
نخستین روزهایِ تابستان ۷۱ بود، پنجشنبه روزی به‌عادتِ همیشگی به کوه‌نوردی رفته بودم. نازنین دوستِ ازدست‌رفته‌ام دکتر علی‌محمد حق‌شناس هم هرازگاهی می‌آمد درکه. آن پنجشنبه هم پس از حال‌واحوال و پرسیدنی‌هایِ همیشگی گفت که چند روز پیش از آن به دیدن شاملو رفته است و حامل پیامی است از شاملو به من. شاملو پیام داده بود که از جمعی خبره‌یِ کار دعوت کنم تا در باره‌یِ این نوشته‌یِ ایرج کابلی و پیش‌نهادش بحث کنیم و… پیش از آن هم در باره‌یِ این نوشته و موضوعی که در آن مطرح شده بود با چند تن از دوستان صحبت کرده بودم و موضوعِ مطرح شده درآن برایم بسیار جذاب بود. باکمال‌ِمیل پذیرفتم. بلافاصله به دکتر حق‌شناس گفتم :«علی جان، خودت یکی از این جمع. قبول؟ » با تأملی کوتاه با همان خنده‌یِ شیرینِ همیشگی‌اش، و درحالی‌که حرف‌ها را می‌کشید، گفت: «باشه، عامو»! پس از چند روز بالاپایین کردن پیش‌نهادِ شاملو و سنجیدنِ آن به این نتیجه رسیدم برای آنکه چنین جمعی اعتبار داشته و حاصلِ کار قابل ارائه باشد افزون بر اهل‌فنِ بودن، این جمع می‌بایستی از جامعیتی مرتبط با حوزه‌یِ زبان و خط فارسی و شیوه‌یِ نگارش برخوردار باشد (زبان‌شناس، رمان‌نویس، شاعر، ویراستار، کامپیوتردان و…). پس از صحبت‌هایِ اولیه و تماس با متخصصان این امر که همگی هم بر اهمیت کار تکیه کردند و هم با محبت پیش‌نهادم را پذیرفتند، جمعی از بهترین خبرگانِ این کار تشکیل شد که عبارت بودند از: آقایان کریم امامی، محمدرضا باطنی، علی‌محمد حق‌شناس، احمد شاملو، محمد صنعتی، مصطفی عاصی، ایرج کابلی، کاظم کردوانی، هوشنگ گلشیری. (۲) و در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۳۷۱ نخستین جلسه در خانه‌یِ ما تشکیل شد و نامِ «شورایِ بازنگری در شیوه‌یِ نگارشِ خطِ فارسی» را برگزیدیم. همان‌طورکه در «گزارشِ یک‌ساله‌یِ شورایِ بازنگری در شیوه‌یِ نگارشِ خطِ فارسی» (۳) آمده است این شورا نه جمعی بود انتخابی و نه هیئتی انتصابی. و همان‌ جا گفته‌ایم “گردآمدنِ چنین جمعی براساسِ نیازی است که زمانه در برابر ما قرار داده است. تنها امروز نیست که از مشکلِ نگارشِ خطِ فارسی سخن گفته می‌شود. در گذشته نیز این بحث بارها درگرفته است و هربار عده‌ای مقابل یکدیگر ایستاده‌اند و ازهرسو پیش‌نهادهایی شده و سخن‌هایی گفته شده است که گاه معقول و گاه نامعقول بوده‌اند. فارغ از نظرهایِ ارائه شده، در مجموع، آن سخن‌ها و آن پیش‌نهادها را باید به دلبستگیِ طراحان آن به حفظ زبان فارسی و اشاعه‌یِ هرچه بیش‌تر و بهترِ آن تعبیر کرد و به‌رغمِ آنچه گفته‌اند و نوشته‌اند، حتا اگر نمی‌پسندیم، سعی‌شان را باید مشکور دانست. اما آن پیش‌نهادها و آن بحث‌ها، در محدوده‌ای از روشنفکران و اهل قلم باقی ماند و تبعاتِ آن بحث‌ها نیز یا به‌کلی به فراموشی سپرده شدند یا به‌شیوه‌ای «مفارقت‌آمیز» به زندگی خود ادامه دادند، چون یا به‌کلی با سیاق علمی جامعه سازگار نبودند یا بودو‌نبود هریک از آن پیش‌نهادها بر روندِ کُندِ حوزه‌هایِ نشر و نگارشِ خطِ فارسی چندان تأثیری نداشت. حال‌آنکه امروز وضع به‌گونه‌ای کاملاً متفاوت است.» (۴) و «اگر دیروز چاپخانه و ماشین تحریر به حوزه‌هایی بسیار کوچک و مشخص محدود می‌شد امروز کامپیوتر و چاپگر و صفحه نمایشگر چنان وسعتی پیداکرده‌اند که با کمی غُلُو می‌توان ادعا کرد که در خانه‌یِ هر اهل قلمی، چاپخانه‌ای برپا شده است.» و پس از اشاره به اینکه «امروز کم نیستند کسانی که در شرکت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاریِ کامپیوتر چندان بهره‌ای از فارسی و زبان‌شناسی ندارند ولی چون صاحب‌نظری موجه عمل می‌کنند و شتابِ روزافزون کارها و ضرورت‌هایِ فنی مجبورشان می‌کند هر روز بیش‌ازپیش درباره‌یِ شیوه‌یِ نگارشِ فارسی تصمیم بگیرند بی‌آنکه دانش لازم را داشته باشند و مهم‌تر از همه اینکه اگر دیروز موضوعِ نگارشِ خطِ فارسی و سلیقه‌هایِ متفاوت در این‌باره به‌علتِ محدود بودن نیازها و ضرورت‌هایِ جهانی به‌گونه‌ای «خودکار» عمل می‌شد، رشدِ سریع و بی‌سابقه‌یِ جمعیت و به‌وجودآمدن ضرورت‌هایِ جدیدِ امروز ما را در وضعیتی قرار داده است که اگر به آن توجه نکنیم در آینده‌ای نه‌چندان دور کاری جز افسوس خوردن برایمان باقی نمی‌ماند» (۵) و «در جهانِ امروز، در حوزه‌یِ خط اصل بر علمی‌تر کردن و ناچار ساده‌تر کردن شیوه‌هایِ نگارش است. نه‌تنها موضوعِ قاعده‌مند کردن و ساده‌تر کردنِ شیوه‌یِ نگارش خط فارسی برای توده‌یِ عظیمِ نوجوانانِ ما در داخل کشور وظیفه‌ای است بسیار مبرم‌وحیاتی، بلکه باز شدنِ افق‌هایِ جدید برای خطِ فارسی در بیرون از مرزهای ایران بر سنگینیِ بار چنین مسئولیتی افزوده است. اگر بر عواملِ‌ برشمرده، جمعیتِ چند میلیونی ایرانیانِ مقیم کشورهایِ خارج را نیز اضافه کنیم که یکی از اساسی‌ترین راه‌هایِ ارتباط فرزندان‌شان با این مملکت و فرهنگ آن خط و زبان فارسی است، ابعادِ مسئله روشن‌تر می‌شود.» (۶)
و « آنچه گفته شد چکیده‌ای است از ضرورت‌هایی که براساسِ آن‌ها «شورایِ بازنگری در شیوه‌یِ نگارشِ خطِ فارسی» تشکیل شد. و امروز خوشنودیم که می‌بینیم کاری که بیش از یک سال پیش شروع کردیم با استقبال علاقه‌مندان و صاحب‌نظرانِ خط و زبان فارسی روبه‌رو شده است که آن را چه در توجه و پیگیریِ بسیاری از کارشناسان و دست‌اندکارانِ آموزشِ زبانِ فارسی و چه در نامه‌ها و مقاله‌هایی که برای شورا می‌فرستند، می‌بینیم.» (۷)
در تاریخِ دراز و پرفرازوفرودِ بحثِ خطِ فارسی نخستین‌بار بود که جمعی برای بحث درباره‌یِ خطِ فارسی تشکیل می‌شد، آن‌هم جمعی با این مشخصات. و شاملو پیش‌نهاددهنده‌یِ تشکیل آن بود. با نگاهی گذرا به زندگی شاملو همواره می‌توان این ویژگیِ بارزِ زندگی‌اش را دید. تشکیل این شورا و ترکیبِ اعضای آن و بحث‌هایی که مطرح کرد با استقبال وسیعی روبه‌رو شد. اندک‌زمانی بعد از سویِ اداره‌ای که در وزارت آموزش‌وپرورش مسئولِ نگارشِ کتاب‌هایِ درسی بود با «شورا» تماس گرفته شد و همچنین «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» برای گفت‌وگو با نمایندگان شورا ابراز علاقه کرد که ازسویِ جمع دکتر باطنی و دکتر حق‌شناس در جلسه‌هایِ فرهنگستان حضور یافتند و به توضیحِ دیدگاه‌هایِ شورا پرداختند.

نشان شیر و خورشید کی و چگونه به پرچم ایران راه یافت؟
۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۰
نماد شیر و خورشید که از زمان صفویان در ایران گسترش پیدا کرد، هویتی ایرانی و شیعی داشت. اما چندی پس از پیروزی انقلاب از پرچم ایران حذف شد چرا انقلابیون آن را یادآور حکومت پهلوی می‌دانستند. پیش از آن نیز دو بار در تاریخ معاصر نماد شیر و خورشید در معرض خطر حذف قرار گرفته بود ولی در نهایت قرعه به نام آیت‌الله خمینی افتاد تا دستور حذف آن را در تیر ۱۳۵۹ صادر کند، آن هم یک ماه قبل از درگذشت شاه. در آستانه چهلمین سالگرد درگذشت محمدرضا شاه پهلوی نگاهی شده به ریشه‌های تاریخی نماد شیر و خورشید.
خشایار جنیدی گزارش می‌دهد.

20. luli 2020

بحران کرونا و «ضرورت نوسازی نظام سرمایه‌داری»
کتاب تازه مدیران همایش جهانی اقتصاد در داووس مباحثی بی‌سابقه را پیش کشیده است. کلاوس شواب و تیری مالرت تأکید دارند که کرونا نقص و نواقص نظام سرمایه‌داری موجود و پیامدهای منفی جهانی‌شدن را عیان‌تر کرده است. به عقیده آنها جوامع جهان نیازمند قراردادی اجتماعی نوینی هستند که گذار از سرمایه‌داری مبتنی بر بورس را رقم بزند، خیر و رفاه انسان محور آن را بسازد و متناسب با ملزومات انقلاب صنعتی چهارم باشد...
کتاب این مدعا را پیش می‌نهد که جهانی‌شدن یا جهانی‌سازی مدت‌ زیادی مشروع و موجه تلقی می‌شد، چرا که سودبرندگان آن بیشتر از زیان‌دیدگانشان بودند، ولی «امروز این استدلال به دو دلیل قانع‌‌کننده نیست، یکی به خاطر شکل‌گیری نوعی از آگاهی اجتماعی به ویژه در نسل جوان، و دوم به این خاطر که امروز دیگر نمی‌توان طرح و سیاست‌هایی را پیش برد که بخشی از جامعه از سوارشدن بر قطار آن محروم بماند».
جهانی‌شدن که تا همین چند سال پیش در اجلاس داووس به عنوان پدیده و روندی مثبت و غیرقابل بازگشت مورد بحث و استقبال بود حالا از نظر نویسندگان کتاب که خود دست‌اندرکار اصلی این اجلاس هستند با تحولات شتابانی که در عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی رقم زده، منشأ رونق و رواج ناسیونالیسم و ملی‌گرایی افراطی شده است.
آنها به صراحت نوشته‌اند که جهانی‌شدن به راه افراط رفته است...به عقیده آنها جهانی‌شدن پروژه‌ای بود که الیت اقتصادی و سیاسی جوامع دنبال می‌کرد و حالا که برخی جنبه‌های منفی آن بروز بیشتری یافته ناسیونالیسم و ملی‌گرایی همچون پادزهر آن سربرآورده است».
بحران کرونا از نظر نویسندگان کتاب، ناپایداری و ضعف سیستم سرمایه‌داری تا کنونی را در حوزه انسجام اجتماعی، ایجاد فرصت‌های مساوی برای همه و بهره‌مندی‌سازی همگان از نتایج پیشرفت‌ها برملا کرده است
بقیه در لینک

سرمایه‌داری و عالم‌گیری کرونا: از چین تا لبنان
گفت‌وگو با یانیس واروفاکیس
وزیر سابق اقتصاد یونان از حباب سرمایه‌داری مالی و تاثیرات کرونا بر آن، از شکل سرمایه‌داری چین و راه‌حل بدیل لبنان به جای اجرای توصیه‌های صندوق بین‌المللی پول می‌گوید.

عالم‌گیری کرونا اولین بحرانی نیست که گریبانگیر سرمایه‌داری در سرتاسر جهان شده است. چه فرقی بین این بحران و بحران‌های پیشین وجود دارد؟

بحران کنونی از بیرون بر سرمایه‌داری شوک وارد کرد، مثل شهاب‌سنگی که در آن واحد هم بر خطوط تولید و هم بر مصرف اصابت کند، یا زلزله‌ای که هر دوی اینها را زیرورو کند. اما مثلاً بحران مالی سال ۲۰۰۸ شوکِ درونی و درون‌زادی بود که از درون و توسط خود سیستم ایجاد شده بود. با این همه، دلیل آنکه چرا عالم‌گیری کنونی خسارت‌های بسیار زیادی به بار خواهد آورد آن است که سرمایه‌داری هرگز نتوانست پس از سقوط سال ۲۰۰۸ خود را احیا کند. آن زمان، بخش مالی بود که سقوط کرد و ویران شد. دولت‌ها و بانک‌های مرکزی از طریق تزریق میلیاردها دلار پول جدید بخش مالی را دوباره سرپا کردند. با این حال، این نقدینگی تبدیل به سرمایه‌گذاری بالفعل در اقتصاد واقعی نشد. بنابراین، درحالیکه بانک‌ها احیا شدند و ارزش املاک و دارایی‌های الیگارشی بالاتر رفت، اکثریت مردم مجبور شدند با تدابیر ریاضتی سختگیرانه دست‌وپنجه نرم کنند. این مسئله قطع‌ارتباط بین نقدینگی دردسترس و سرمایه‌گذاری در مشاغل خوب و همچنین قطع‌ارتباط بین جهان پول (که وضعش خوب بود) و جهان اقتصاد واقعی (که وضعش خوب نبود) را افزایش داد. سهام شرکت‌ها بالا اما سودآوری پایین بود. بنابراین، وقتی کووید۱۹ پا به صحنه گذاشت، مانند سنجاقی این حباب را ترکاند. فارغ از هر میزان پولی که بانک‌های مرکزی به درون بازارهای مالی تزریق کنند، بادکردنِ دوباره این حباب در غیاب سرمایه‌گذاری دولتی جدی ممکن نخواهد بود.
چرا در تمام این سال‌ها موفقیت و رشد اقتصادی منجر به بهبود زندگی مردم نشده است؟ آیا این حالا یکی از مشکلات است؟
مدافعان سرمایه‌داری با این نظر مخالف‌اند. آنها آماری را جلوی چشمتان ردیف می‌کنند که نشانگر افزایش پیوسته میانگین استانداردهای زندگی طی صدوپنجاه سال گذشته است و بر این اساس مدعی می‌شوند که سرمایه‌داری برای بشریت خوب بوده است. با آنکه این حقیقت دارد که میانگین درآمد واقعی خصوصاً در چین و سایر کشورهای در حال توسعه افزایش یافته، اصلاً مشخص نیست که این پیروزی‌‌ای برای سرمایه‌داری یا برای بشریت بوده باشد. مثلاً مورد چین را در نظربگیرید. باآنکه چین به بازار و بنگاه‌های خصوصی متکی بوده است، امکان نداشت رشدی که امروز دارد را داشته باشد اگر دولتش توانایی سرمایه‌گذاری مستقیم و توزیع درآمدها را نداشت، چرا که در صورت عدم‌مداخله دولت (یعنی حزب کمونیست و ساختارهایش) چنین چیزی تحت نظام سرمایه‌داری غیرممکن می‌بود. به‌علاوه، مدافعان سرمایه‌داری این واقعیت ساده را نادیده می‌گیرند که افزایش درآمدها لزوماً به معنای بالارفتنِ کیفیت زندگی نیست. نمونه غایی و البته نه گمراه‌کننده آن، مورد بومیان استرالیاست.پیش از آنکه اروپایی‌ها به آنجا بیایند، هیچ درآمدی نداشتند. اما زندگی غنی و رضایتمندانه‌ای داشتند. امروز، اکثر آنها مزایای دولتی دریافت می‌کنند، اما زندگی‌ ازهم‌پاشیده‌ای دارند. این پیشرفت است؟
اگر بخواهیم رژیم دیگری را برقرار کنیم، این رژیم چگونه خواهد بود؟ و آیا شما فکر می‌کنید چین و کوبا پس از نقشی که در مبارزه با ویروس و کمک به سایر کشورها ایفا کردند، می‌توانند مزیتی بر سایرین داشته باشند؟ میاتا فانبوله در مجله «فارین افرز» نوشته است که «به یک الگوی اقتصادی جدید نیاز داریم که آرمان‌های سوسیالیستی جدید را با واقعیت‌های معاصر وفق دهد»، شما با او موافقید؟
بله، البته. نظام‌های قدرتمند سلامت دولتی عملکرد بسیار بهتر و تاب‌آوری بسیار بیشتری از نظام‌های سلامت خصوصی از خود نشان داده‌اند. تکیه سرمایه‌داری بر زنجیره‌های تأمین «درست سروقت» که هیچ سازمان جمعی‌ای نمی‌تواند آن را برنامه‌ریزی یا هدایت کند، دارد پاشنه آشیل آن از کار درمی‌آید. چطور می‌توانستیم تولید و توزیع را طور دیگری سازماندهی کنیم؟ جهان پساسرمایه‌داری چگونه خواهد بود؟ من مدت‌هاست که با این پرسش‌ها سروکله می‌زنم و سپتامبر آینده کتاب جدیدی را منتشر خواهم کرد که دربرگیرنده پاسخ من به این پرسش‌هاست: اکنونی دیگر: پیام‌هایی از یک زمان حال آلترناتیو.

🔹🔹صندوق بین‌المللی پول به خاورمیانه بدبین شد؛ رکود ۶ درصدی اقتصاد ایران در سال ۲۰۲۰🔹🔹
صندوق بین‌المللی پول در تازه‌ترین پیش‌بینی خود از چشم‌انداز اقتصادی جهان برآورد کرد که همزمان با شیوع ویروس کرونا اقتصاد کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا(منطقه مِنا) به دلیل سقوط قیمت جهانی نفت و تشدید بحران‌های سیاسی داخلی در سال جاری میلادی با رکود سنگین‌تری نسبت به متوسط جهانی مواجه خواهند شد.
▪️
ارزیابی صندوق بین‌المللی پول نشان می‌دهد که در منطقه منا، اقتصاد کویت با رشد اقتصادی منفی ۱.۱ درصدی و لبنان با تحمل سقوط ۱۲ درصدی تولید ناخالص داخلی بیشترین ضربه را از بحران اقتصادی فراگیر در سال ۲۰۲۰ متحمل خواهند شد.
مصر هم تنها کشور این منطقه است که با رشد مثبت اقتصادی مواجه خواهد شد؛ هر چند این رشد بر خلاف پیش‌بینی ماه ژانویه صندوق بین‌المللی پول از ۶.۵ درصد به ۲ درصد کاهش خواهد یافت.
گزارش صندوق بین‌المللی پول می‌افزاید، در منطقه منا، پس از لبنان و سودان که انتظار می‌رود شاهد رکود ۷.۲ درصدی باشد، اقتصاد ایران و عراق بالاترین رشد منفی را تجربه خواهند کرد و تولید ناخالص داخلی واقعی آنها به ترتیب ۶ و ۴.۷ درصد کاهش خواهد یافت.
▪️
صندوق بین‌المللی پول: اقتصاد جهان به قعر عمیق‌ترین رکود ۸۰ سال گذشته فرو می‌رود
این نهاد مالی بین‌المللی همچنین پیش‌بینی کرده که در میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، قطر با ۴.۳ درصد انقباض متحمل سنگین‌ترین رکود اقتصادی شود. بر پایه این برآورد، طی سال ۲۰۲۰ اقتصاد امارات ۳.۵، عمان ۲.۸، عربستان سعودی ۲.۳ و کویت ۱.۱ درصد کوچک‌تر خواهد شد.
صندوق بین‌المللی پول برآورد کرده که تولید ناخالص داخلی منطقه منا در سال جاری میلادی به طور متوسط رشد منفی ۳.۳ درصدی را تجربه کند. این در حالی است که پیش‌بینی این نهاد برای متوسط رشد اقتصادی جهان در سال ۲۰۲۰ معادل منفی ۳ درصد است.
صندوق بین‌المللی پول در برآورد ژانویه گذشته خود نیز رشد اقتصادی منطقه منا را ۲.۵ درصد پیش‌بینی کرده بود.

نشانگان ۶ ماده ای نظام های توتالیتر
کلمه – حسن ماکیانی
فریدریش و برژنیسکی نظام های توتالیتر را به وسیله نشانگان شش ماده ای تقسیم کرده اند که عبارتند از:
نشانهٔ اول: این رژیم ها یک ایدئولوژی رسمی دارند و از یک موقعیت مذهبی تقریبا خطاناپذیری برخوردارند.
نشانهٔ دوم: این رژیم ها نوعا در سلطهٔ یک حزب واحد قرار دارند که معمولا توسط یک فرد واحد رهبری می شوند و بر کار حکومت نظارت دارد.
نشانهٔ سوم: دارای یک نیروی پلیس کشتارگر است که با توسل به اجبار و ارعاب؛مخالفان سیاسی با حکومت را ریشه کن می کند.
نشانهٔ چهارم: انحصار وسایل ارتباط جمعی ‌رسانه ها در دستان حکومت،تضمین می کند که فقط عقاید «قابل اعتماد»به لحاظ سیاسی و «خالص» از حیث ایدئولوژی،قابل ابراز می باشند.
نشانهٔ پنجم: سلاح های مربوط به رزم مسلحانه در انحصار حکومت است و فقط حکومت (حاکم)اجازه توسل به زور را می دهد.
نشانهٔ ششم:حکومت توتالیتر از طریق نظارت حاکمیت بر تمامی جهات حیات اقتصادی،مشخص می شوند.»(«اندرو هیوود»درآمدی بر ایدئولوژی های سیاسی ).
نظام های توتالیتر به هر گونه که خود بخواهند می توانند ایدئولوژی ارائه شدهٔ خود را دست کاری نمایند و این دست کاری در راستای این است که بتوانند تمامی جنبه های حیات سیاسی و اجتماعی و….جامعه را در کنترل خود داشته باشند و به قدرت تام و تمام در همه عرصه ها برسند.حکومت های توتالیتر به سیاسی کردن جامعه از راه بسیج حمایت عمومی از رژیم،به ویژه از راه های برپایی میتینگ های انبوه، راهپیمایی ها و تظاهرات،تبلیغات وسیع رسانه ای و تحریکات سیاسی مداوم ، مبادرت می نمایند،آنان خواهان آن هستند که افراد در برابر حکومت کاملا تسلیم شده و در واقع در درون حکومت حل گردند و بدون هیچ گونه چون و چرایی به فرمان رهبران نظام عمل نمایند

اگر نهضت مشروطه ادامه پیدا می‌کرد یا دکترمصدق موفق می‌شد، انقلاب اسلامی رخ نمی‌داد
سید مصطفی تاجزاده
نسل انقلاب به دموکراسی و آزادی حساسیتی را که بعد از فروپاشی شوروی و اتمام جنگ پیدا کرد، نداشت، در عین حال نسبت به رقبا و همتایان خود کارنامه بهتری داشت.
زمینه و شرایطی که صلح برای دموکراسی و آزادی ایجاد می‌کند، انکارناشدنی است. ما نیز با ورود به مرحله پساجنگ در سال ۶۸ بر حقوق شهروندی تاکید کردیم و از این منظر در درون جمهوری اسلامی پیشتاز بودیم.
محدودیت‌های فراوانی که امروز در دستور کار دولت پنهان قرار دارد و تلاش حزب پادگانی برای بستن همه مجاری تنفسی اصلاح‌طلبان و دیگر منتقدان اگرچه به ضرر کشور است، اما به زیان اصلاح‌طلبان تمام نمی‌شود، زیرا آنان را به مردم نزدیکتر می‌کند.
نهضت ملی شدن صنعت نفت با کودتا علیه دولت قانونی و ملی مصدق شکست خورد و قرارداد نفتی کنسرسیوم بخش قابل توجهی از تلاش‌های دکتر مصدق را برای کسب منافع ملت به‌باد داد. اما چه کسی می‌تواند انکار کند که ایران قبل و بعد از مصدق دو ایران بود؟
اگر نهضت مشروطه ادامه پیدا می‌کرد یا دکترمصدق موفق می‌شد، انقلاب اسلامی رخ نمی‌داد و زودتر از کره‌جنوبی و ترکیه ومالزی شاهد توسعه اقتصادی می‌بودیم و ایران الگوی منطقه می‌شد.
بزرگترین تحول در ایران تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، نهضت مشروطه بود و با این‌که نتوانست قدرت و حکومت را پاسخگو کند، تاثیر بسزایی در تمام عرصه‌های حیات اجتماعی ایرانیان برجاگذاشت، اگرچه به استقلال و آزادی نرسیدیم.
امروز ترامپ باعث شرمندگی اغلب روشنفکران و نخبگان آمریکایی است اما ریاست جمهوری او به‌معنای آن نیست که انقلاب استقلال ایالت متحده و تلاش پدران بنیانگذار قانون اساسی، دموکراسی و آزادی در آمریکا شکست خورده است.
باید دستاوردها را در کنار مشکلات دید و از یاد نبرد که با هر نهضت اجتماعی، جامعه یک دوره آموزش سیاست‌ورزی می‌بیند و مردم خاطرات و تجریبات غنی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی از خود به‌یادگار می‌گذارند.
ما یک معیار روشن داریم و اینکه آیا شرکت در انتخابات و احیانا پیروزی در آن، می‌تواند تفاوت معناداری در عرصه سیاست و اقتصاد کشور ایجاد کند یا خیر؟ اگر پاسخ مثبت باشد صرف نظر از اینکه چند درصد مردم رای می‌دهند، شرکت فعال در انتخابات توجیه دارد. در غیر این صورت نامزد معرفی‌نکردن کمتر زیان دارد.
در نامزد معرفی‌نکردن همچنین باید به یک موضوع مهم توجه کرد و آن خواست جامعه است. اگر میل یا تشخیص اکثریت مردم آن باشد که به‌رغم معرفی نامزد و پیروزی در انتخابات، تغییر مهمی در عرصه حکومت رخ نمی دهد، با وجود این خواهان حضور اصلاح‌طلبان در دولت و مجلس باشند، شرکت فعال در انتخابات و معرفی نامزد اولویت می‌یابد


بازی بزرگ چین در ایران
برگردان: جمشید خون‌جوش
پیشگفتار مترجم: سندی که با عنوان “برنامه همکاریهای جامع (۲۵ ساله) ایران و چین” منتشر شده، بحث‌های داغی را در میان ایرانیان برانگیخته و از مواضع متفاوتی مورد ارزیابی قرار گرفته است. سوای این ارزیابی‌ها، آنچه که در این میان می‌تواند به درک این تحول و روند احتمالی آن در آینده کمک کند، نگاهی نزدیک‌تر به واقعیت پیچیده روابط ایران و چین است. مقاله زیر در سپتامبر ۲۰۱۹، بعد از سفر محمد جواد ظریف به اجلاس گروه ۷ در فرانسه و بعد از آن به پکن، در باره روابط ایران و چین در نشریه فارن پلیسی منتشر شده است. به‌رغم گذشت ۱۰ ماه از انتشار این نوشته، فکرها و حکم‌های مطرح شده در آن هنوز هم به قوت خود باقی هستند. به عنوان مثال، به رغم انتقادهای زبانی تند چین از سیاست تحریمی دونالد ترامپ علیه ایران تحت عنوان “فشار حداکثری”، به نظر می‌رسد كه پکن هنوز هم به حساسیت‌های واشنگتن در مورد تهران توجه جدی داشته به طوری که “به صف شده” و بخش عمده‌ای از واردات نفتی رسما اعلام شده از جمهوری اسلامی را کاهش داده - هرچند که گفته می‌شود تحویل‌های مخفیانه ممکن است در جریان باشند. داده‌های جدید نشان دهنده این هستند؛ به عنوان مثال تجزیه و تحلیل آرگوس از داده‌های گمرک چین (۱) نشان می‌دهد که واردات اعلام شده نفت این کشور از ایران در ماه مارس ۲۰۲۰ با کاهش ۸۸/۹ درصدی نسبت به مدت مشابه در سال قبل روبرو است. در ماه آوریل ۲۰۲۰ هم کاهش قابل توجه در کل صادرات نفت خام ایران، با کاهش خریدهای چینی مرتبط بوده است.(۲)
گرچه احتمالاً کاهش تقاضا به دلیل شیوع ویروس کرونا یک عامل سقوط خرید نفت ایران از سوی چین بوده است، اما به نظر می‌رسد که تهدید‌های تحریمی ایالات متحده یکی از دلایل اصلی آن باشد، زیرا پکن به دنبال خرید از جاهای دیگر بوده است. تجزیه و تحلیل رویترز (۳) نشان می‌دهد که واردات نفت خام ماه مارس پکن در حقیقت نسبت به سال گذشته حتی با حاشیه‌ای افزایش یافته است، زیرا بازار نفت محموله‌های ارزان‌تری را در این مدت به خریداران عرضه کرده است.
علاوه بر این، پکن تاکنون در دفاع از ایران و کمک به آن در فرار از تحریم‌های ایالات متحده موضع آنچنان جسورانه‌ای اتخاذ نکرده که نشانگر تغییراتی بزرگ در استراتژی آن در رابطه با ایران باشد. نهایی کردن این سند و بویژه اجرایی کردن آن زمان بسیار طولانی لازم دارد که متناسب با نیاز مبرم حکومت ایران جهت بهبود وضع به غایت وخیم اقتصاد در کشور نیست. مطمئنا چین جهت نگه داشتن کارت ایران، ژست‌هایی را در زمینه گسترش بیشتر روابط دو کشور خواهد گرفت، اما برای ایجاد یک رابطه “استراتژیک” با ایران، آن‌طور که مسئولین حکومت ایران انتظار یا آرزو دارند، تغییرات بسیار عمیق‌تری در جغرافیای سیاسی دنیا باید رخ داده باشد، که در آن صورت هم چنین رابطه‌ای چنانچه از شواهد امروزین پیداست، متاسفانه یکسویه به نفع چین خواهد بود.
***
بازی بزرگ چین در ایران
تهران به یک دوست احتیاج دارد، اما پکن ممکن است یک نمونه خطرناک باشد.
فارن پالیسی (
Foriegn Policy) (۴)
سفر محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، به اجلاس گروه ۷ در فرانسه در اواخر ماه گذشته، برای بسیاری در غرب شگفتی‌آور بود. برخی حتی آن را به فال نیک گرفتند. اما برای رهبری ایران، سفر سریع ظریف به شهر بیاریتز تیری در تاریکی بود، با کمی شانس جهت چرخشی در چالش ایالات متحده آمریکا-ایران. چنین شبهاتی در روزهای بعد تأیید شد. دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریكا هنوز از لغو تحریم‌های نفتی ایران امتناع می‌ورزد و تهران به مذاكرات مستقیم با واشنگتن نخواهد پرداخت، تا زمانی كه از سوی طرف آمریکایی کاهشی آشکار در زمینه تحریم‌ها صورت نگیرد.
نمایش خوشحال بودن ظریف به کنار، اما او بیاریتز را با دست خالی ترک کرد. ولی سفر بعدی وی به هر حال امید به موفقیت بیشتری در بر داشت. ظریف قبل از اینکه حتی وارد پکن شود، برای نشریه چینی مشهور گلوبال‌تایمز دست به قلم برده بود. فراخوان ظریف در مقاله‌ای به امضای او (۵) جهت تحكیم آنچه كه وی “مشاركت راهبردی” با چین عنوان كرد، آرزوی مكرر رهبری ایران است. اما با وجود نیاز شدید تهران به پکن برای نجات خود، دیدگاه غالب این است که یک رابطه کیفی متفاوت با دولت چین لازم است، قبل از اینکه ایران بتواند خود را متعهد به تبدیل شدن به لنگرگاه چین در غرب آسیا کند. سؤال اینجاست که درک چین از منافع بلند مدت خود در ایران چیست.
در درگیری ژئوپلیتیکی بزرگی که بین ایالات متحده و چین در حال وقوع است، هیچ معنا ندارد که پکن به دستور کار واشنگتن جهت منزوی کردن تهران گردن گذارد. در حقیقت، چینی‌ها با ادامه خرید نفت ایران، در میان چیزهای دیگر، آشکارا تحریم‌های اقتصادی ایالات متحده علیه ایران را نقض کرده‌اند. برخی ناظران تا آنجا پیش می‌روند که پیش‌بینی می‌کنند چینی‌ها کمک‌های مالی گسترده‌ای را برای نجات دادن ایران از چنگال دولت ترامپ انجام دهند: رابرت کاپلان اخیراً در مقاله‌ای (۶) در نیویورک تایمز نوشت: “ایران نقش کلیدی برای برنامه‌های چین دارد، همانند برنامه‌های چین که نقش کلیدی در سرنوشت اوراسیا (Eurasia) دارند.”
شکی نیست که پکن به ایران به عنوان یک ملک مرغوب در غرب آسیا می‌نگرد. ایران کشوری است با منابع طبیعی درجه یک، سرمایه انسانی فراوان و بازاری مشتاق و نسبتاً بکر. چین در حال حاضر بزرگترین شریک تجاری ایران است، و علاوه بر آن، ایران همچنان یک انزواطلب سیاسی در صحنه جهانی است که با یک برنامه‌ریزی مناسب می‌تواند به یک کشور مشتری چینی تبدیل شود. (ادامه)

۴۱ سال انباشت خشم در پی ۴۱ سال سیاست اعدام

«حکم اعدام سه نفر از عناصر اصلی اغتشاشات در دیوان عالی کشور تأیید شده. آن‌ها در صحنه اغتشاشات دستگیر نشدند. دو نفر از آن‌ها در صحنه دزدی مسلحانه دستگیر شدند که در حال دزدی بودند. بعد از دستگیری، در گوشی موبایل این افراد صحنه‌هایی که خودشان بانکی را آتش زدند و اقدامات خراب کارانه‌ای را انجام دادند، موجود و مشخص بود. آ‌ن‌ها این فیلم‌ها را به خبرگزاری‌های خارجی ارسال کرده بودند
این‌ها تنها چیزهایی است که افکار عمومی و رسانه‌ها از زبان سخنگوی قوه قضائیه درباره پرونده و «جرایم» حسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، سه تن از شرکت‌کنندگان در اعتراضات آبان ۹۸ که محکوم به اعدام شده‌اند، می‌دانند.
حیرت‌آور آن است که معلوم شد حتی وکلای این سه تن هم به پرونده آن‌ها دسترسی نداشته‌اند.
با توجه به غیرعلنی و غیرشفاف بودن دادگاه و نحوه تشکیل پرونده، لازم نیست کسی حقوقدان باشد تا به شیوه کار سوررئالیستی، بی‌قانونی‌ها و خودسری‌های «دادگاه» این سه نفر پی ببرد.
 

اعدام_نکنید و سرریز چهل سال جنایت
در کجای دنیا مجازات این نوع اتهامات، حتی اگر درست باشد، گرفتن جان انسان‌هاست؟ اعدام چند جوان به خاطر جرایمی که در بقیه کشورهای دنیا در بدترین حالت از مجازات یک یا دو سال زندان فراتر نمی‌رود، چه معنا و توجیه حقوقی و سیاسی دارد؟ حتی اگر بپذیریم که جوانان محکوم به اعدام جرایمی مرتکب شده‌اند، چرا به طور علنی و شفاف محاکمه نمی‌شوند؟ چرا وکلای آن‌ها اجازه پیدا نکردند به پرونده و خود متهمان دسترسی داشته باشند؟ آیا این سه نفر تنها متهمان به اعدام هستند یا کسان دیگری هم با جرایم مشابه به اعدام و یا زندان محکوم شده‌اند؟
در جریان تظاهرات آبان سال ۱۳۹۸ صدها نفر کشته و مجروح شدند. آیا دستگاه قضا تا امروز به این پرونده و کسانی که به‌سوی مردم تیراندازی کردند و یا دستور تیراندازی دادند هم پرداخته است؟
تناقضات قوه قضائیه، فراتر از روند و شکل برگزاری محاکمات و تناسب جرایم با مجازات، به موارد اساسی دیگر هم مربوط می‌شود. سخنگوی دستگاه قضایی جرم محکومان به اعدام را ازجمله شرکت در تظاهرات غیرقانونی و تخریب اعلام کرده است. جرمی به نام شرکت در اعتراضات غیرقانونی زمانی معنا دارد که در کشور بتوان به طور قانونی نارضایتی و اعتراض خود را بیان کرد. پرسش از دستگاه قضایی ایران این است که آیا در ایران به کسی حق تظاهرات و اعتراض قانونی هم داده می‌شود؟
دستگاه قضایی غیرشفاف و خودکامه
با وجود همه این تناقضات، حکم اعدام این سه جوان معترض تصمیم قضایی بی‌سابقه‌ای نیست. ده‌ها سال است محاکمات کسانی که به اتهامات سیاسی و امنیتی دستگیر می‌شوند، کم‌وبیش به همین سبک و سیاق برگزار می‌شود.

 

بندزدن به چینی اقتصاد با قرارداد ایران- چین؟
کمال اطهاری
دولت می‌خواهد ظرف شکسته‌ اقتصاد ایران را با توافقی بلندمدت با چین، بند بزند. بی‌تردید عقد توافق‌نامه با کشوری که تولیدکننده و صادرکننده اول جهان است، اجتناب‌ناپذیر است؛ همان‌طورکه ترامپ و اتحادیه اروپا در پی چنین توافق بلندمدتی بوده و هستند. چنین توافقی از دوره دولت قبل، پیش از کاغذپاره‌خواندن مصوبه شورای امنیت، باید انجام می‌‌شد یا همراه با مذاکرات برجام باید به انجام می‌رسید، هرچند روشن است که بدون قرارداد برجام و به ‌انجام‌رسیدن تعهدات ایران، عقد هیچ موافقت‌نامه‌ای ممکن نبود. به‌هرصورت اکنون که ایالات متحده، ایران را به‌طور یک‌جانبه و خارج از حقوق و عرف بین‌الملل تحریم کرده و امکان هرگونه معامله دلاری با خارج را گرفته است، ایران باید برای جلوگیری از سقوط کامل اقتصاد چنین توافق‌هایی را عملی کند؛ به‌ویژه باید در نظر داشت که چه ترامپ انتخاب شود چه نشود، فرایند اجتناب‌ناپذیرِ مذاکرات جدید، چندین سال به‌طول خواهد انجامید و ایران باید در مذاکرات دست پر داشته باشد؛ چون باختن در آن، تنها باختن یک دولت نیست بلکه باختن یک ملت است.
در این میان برای دولت ترامپ که بولتون نیز مقوایی‌بودن این دایناسور تاریخ سرآمده را تأیید کرد، اکنون تنها دندانهای تیز مالی و جایگاه سرچوپان گاو‌های شیرده نفت جهان باقی ‌مانده و با چنین توافق‌نامه‌هایی ایالات متحده به چوپانی درجه دو تبدیل می‌شود و چند دندان مالی‌اش نیز خواهد افتاد. به‌همین‌دلیل است که بیشترین واکنش به این توافق را ترامپ، شرکت‌های نفتی و گاوهای شیرده آنها نشان می‌دهند. هم‌صدا با آنها در ایران، کاسبان تحریم هستند که هرچند تحریم را موجب شدند و درآمد قریب ۷۰۰ میلیارد دلاری نفت را با انحلال سازمان برنامه و توزیع یارانه نقدی و… از دست دادند؛ اما به هر قیمتی بازگشت انحصاری به قدرت و ثروت را می‌خواهند، چراکه می‌دانند اولین کسانی که پس از رهایی از تحریم، توسط جامعه مدنی طرد شوند، آنها هستند.
حال اگر چنین توافقی برای موقعیت کنونی ایران بدیهی است، این سؤال مطرح می‌شود که چگونه؟ و آیا «ویرایش نهایی برنامه‌های جامع همکاری (۲۵ساله) ایران و چین» که از طرف ایران پیشنهاد شده، می‌تواند مسیر منافع بلندمدت ایران را بپیماید؟ برخی می‌گویند چینی‌ها سر دولت را کلاه خواهد گذاشت که اگر چنین باشد، با هرکسی هم مذاکره کند چنین خواهد بود؛ به‌ویژه اگر همچنان تحت فشار حداکثری باشد. به‌علاوه هرچند برپایی نهادهای دموکراتیک از شروط توسعه پایدار است، اما تجربه آلمان ثابت می‌کند که فشار حداکثری اقتصادی، به نابودی دموکراسی و حتی جنگ جهانی می‌انجامد. به‌علاوه وجود دموکراسی در یک کشور، متضمن عقد قرارداد حافظ منافع آن نیست. یک مثال آن خیانت‌کارخواندن اوباما توسط ترامپ به‌دلیل قرارداد برجام است و مثال دیگر دو حزب کارگر و محافظه‌کار انگلیس که یکی بیرون‌آمدن از اتحادیه اروپا را خیانت می‌داند و یکی ماندن در آن را.
از سوی دیگر، اصولا باید حکومتی وجود داشته باشد که با خارج مذاکره کند، لنین به تندروها می‌گفت باید کارخانه‌ای باشد که کارگران اعتصاب کنند و حق خود را بگیرند. پس وقتی دولتی کژکارکرد شده است، این منتقدان آن هستند که به قول گرامشی باید جامعه را با ارائه برنامه ‌جایگزین، دارای ارادهی واحد ملی- جمعی کنند. تنها در این صورت است که هر دولتی مجبور به پیمودن راه توسعه پایدار شده یا از تاریخ حذف می‌شود. در این مورد هم به‌جای نفی هرگونه قرارداد با خارج و به قول والرشتاین فرورفتن در انزوای نوفئودالی مطلوب دلواپسان، بتوانند در چارچوب یک الگوی بلندمدت توسعه، اصول رابطه با اقتصاد جهانی‌شده و براساس آن، راهبردهای یک رابطه برد- برد اقتصادی را با چین و دیگر کشورها و از آن جمله حتی ایالات متحده را تعریف کنند. در این یادداشت می‌کوشم چند نکته راهبردی را در این‌باره مطرح ‌کنم. چین را سرمایه‌داری سرخ بنامیم یا سرخ‌کننده سرمایه‌داری، نوعی خاص از توسعه را به جهان معرفی کرده است: از سال ۱۹۷۹ تاکنون، چین توانسته است در هر هشت سال اندازه اقتصاد خود را دو برابر کند و به کارگاه صنعتی جهان تبدیل شود. در این مدت ۸۰۰ میلیون چینی از زیر خط فقر درآمدهاند و تولید داخلی ناخالص سرانه چین نزدیک به ۵۲ برابر شده است. بی‌تردید این رشد بی‌نظیر در تاریخ جهان با آسیب‌های خواسته و ناخواسته‌ و گاه سنگینی همراه بوده، اما کشورهایی که پیش از چین کارگاه‌های صنعتی جهان بودند، یعنی انگلستان و ایالات متحده آمریکا، این جایگاه را با استثمار و استعمار سبعانه، دو جنگ جهانی، جنگ‌ها و اشغال‌های منطقه‌ای، کودتاها و… به دست آورده بودند ( ادامه )

دولت اسرائیل توافق ساخت خط لوله در زیر دریا برای انتقال گاز طبیعی به اروپا را تایید کرد

دولت اسرائیل روز یکشنبه ۲۹ تیر توافقی را با کشورهای اروپایی برای ساخت خط لوله در زیر دریا، جهت انتقال گاز طبیعی از شرق مدیترانه به اروپا، تایید کرد

‌توقف حکم اعدام سه جوان بازداشتی اعتراضات آبان
اجرای حکم اعدام سه متهم اعتراضات آبان ماه ‘متوقف شد’
چهار وکیل در اطلاعیه‌ای مشترک که خبرگزاری قوه قضائیه ایران هم آن را منتشر کرده، گفته‌اند که دیوان عالی ایران درخواست بررسی مجدد پرونده را پذیرفته و آن را به یکی از شعبه‌های دیوان عالی ارجاع داده است. بابک پاک‌نیا، یکی از وکلای پرونده هم در توییتر این خبر را تایید کرده است. خبرگزاری ایسنا متنی را به نقل از وکلای پرونده منتشر کرده که در آن گفته شده: “باتوجه به موازین قانونی و رویه جاری قضایی در حال حاضر اجرای حکم اعدام موکلین تا زمان تعیین تکلیف نهایی قضایی در این پرونده، متوقف می‌باشد

دکتر حسن بلوری
برلین، ۲۰۲۰٫۷٫۱۷
مفهوم فضا

The Concept auf Space
چکیده:
مفهومِ فضا مانند مفهومِ زمان و مفهومِ مادّه در صد سال گذشته در ارتباط با دست‌آوردهای شگرفِ علمی تغییرات اساسی داشته است، تغییراتی حاصل از نقد فیزیکی و فلسقی آن. مفهومِ جدید فضا بسیار متفاوت از آنی است که در طول هزاران سال گذشته تا اوایل قرنِ بیستم مطرح شده‌اند.

ژاله نیک اندیش
پردهٔ سوم
تأملی بر مصاحبه علی عمویی با سایت «ده مهر»
پنجشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۹ - ۰۲ ژوييه ۲۰۲۰
حوادث بیش از سه دهه اخیر و خصوصاً تلاش های رژیم جمهوری اسلامی برای نابودی چپ در ایران و خصوصاً حزب توده تجربه آموزنده ای از پیچیدگی و تلاش های گسترده ای بوده است که یورش ها و دستگیری های وسیع سالهای ۶۱ و ۶۲ و سپس آن برنامه های تکان دهنده تلویزیونی از شکنجه شدگان و انسان های درهم کوفته شده تنها پرده اول این نمایش خطرناک و دردناک بوده است که تا به امروز ادامه داشته و بی شک تا هنگامی که جمهوری اسلامی پابرجاست ادامه خواهد داشت.
اگر پرده اول این نمایش، نابودی فیزیکی نیروهای عمده چپ در ایران را هدف قرار داده بود پرده های بعدی این برنامه هدفش از هم پاشاندن صفوف باقی ماندگان، جلوگیری از هرگونه بازسازی و همچنین درهم شکستن هرگونه توان مبارزاتی از این نیروها بوده است. به نظر می رسد که گردانندگان اطاق فکری اطلاعات سپاه در مبارزه با چپ و خصوصاً حزب توده که از کمک برخی از خائنین و عناصر خود فروخته مانند پرتوی، شهبازی، خدایی، و ... نیز بهرمنده بوده اند بر این امر تأکید داشته اند که برگرداندن چرخ تاریخ به عقب و ایجاد فشار برای ادامهٔ‌ خط دفاع از جمهوری اسلامی و «حفظ سنت» دفاع از «خط امام»، یکی از موثرترین راه های دامن زدن به اختلاف ها و در واقع بدنام کردن چپ در ایران است و البته باید گفت که در این راه موفقیت هایی نیز داشته اند.
برای نگارنده که زمانی در حزب توده فعالیت داشته ام پس از حمله حکومت و آواری که برسر ما فرو ریخت همواره این موضوع برایم سئوال برانگیز بود که چگونه امروز با تمام مسایلی که روشن شده است هنوز عده ای که مدعی توده ای بودن هم هستند همچنان آن سیاست های گذشته را بی چون و چرا مواضع «تاریخی» و درست می دانند و معتقدند که چپ باید همان راه را ادامه دهد. اگر برای شماری از این مدافعان می توان انجماد فکری، برخورد احساساتی و درک ضعیف از مسایل سیاسی را بهانه کرد برای عده ای دیگر باید فکر کرد که آنها قطعاً منافع خاصی در این زمینه دارند.
در سیر و سیاحت سایت های مختلف اینترنتی که همه مدعی طرفداری از حزب توده هستند اخیرا چشمم به مصاحبه علی عمویی با سایت «ده مهر» افتاد.
آنچه در مورد این سایت مثل روز روشن است دفاع جانانه آنها از همان سیاست «خط امام» و لابد تحقیق شبانه روزی گردانندگان آن برای پیدا کردن عناصر «مترقی» و «ضد امپریالیستی» در درون رژیم کنونی است. از شاهکارهای اخیر این گروه در ارائه تحلیل و ارزیابی شرایط کشور، در حالی که مردم زیر بار فشار حکومت ضد بشری حاکم کمرشان خرد شده است، عزاداری و مرثیه خوانی برای «سردار شهید سلیمانی» و تشویق مردم به شرکت در انتخاباتی بود که حتی اکثریت اصلاح طلبان از شرکت در آن خودداری کردند. برای نمونه توجه کنید به این ارزیابی که در مقاله ای با عنوان «قاسم سلیمانی نماد مقاومت علیه سلطه‌گری آمریکا در منطقه بود» از طرف «هیئت تحریریه» این سایت منتشر شد. در مطلب از جمله می خوانیم: «قاسم سلیمانی چهره‌ای ملی بود که نقشی فعال در جهت دادن و سازماندهی مقاومت برابر سیاست‌های آمریکا و نیروهای مرتجع در سطح منطقه داشت. از لبنان و سوریه و یمن تا افغانستان و فلسطین عرصه حضور فعال او در برابر توسعه‌طلبی و تجاوزگری ایالات متحده و متحدین منطقه‌ای‌ آن بود. او نقشی بی‌همتا در نظم و سازمان دادن نیروهای متفرق و پاره‌پاره مقاومت در سطح منطقه ایفا کرد.» (تأکیدات همه جا از نگارنده است)
و البته این «چهره ملی» همان کسی است که به گفته دوستان سپاهی اش نقش عمده ای در سرکوب اعتراض های مردمی در میهن ما و همچنین در عراق و لبنان داشته است و از جمله «نیروهای مقاومتی» که نویسندگان مطلب به آن اشاره می کنند «حشد الشعبی» و انواع مزدوران سیاه کاری هستند که زندگی بر مردم ما و منطقه را تیره و تار کرده اند.
در ارزیابی دیگری از این سایت درباره انتخابات اخیر ایران از جمله می خوانیم: «دولت آمریکا، به‌دنبال خروج از برجام و تشدید تحریم‌های اقتصادی علیه ایران، و سپس ترور سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس، عزم خود را برای تعیین تکلیف نهایی با جمهوری اسلامی و در هم شکستن مقاومت ایران در برابر برنامه‌های امپریالیستی خود در منطقه جزم کرده، و تحریم گسترده انتخابات دوره یازدهم مجلس را نیز فرصتی مناسب برای تضعیف و منزوی ساختن حکومت ایران شناخته است.» در بخش دیگری از همین مطلب هم می خوانیم: « واقعیت این است که این تحریم‌ها هیچ اثری بر نتایج انتخابات کنونی نخواهند داشت و تنها زمینه را برای فشارهای شدیدتر دولت آمریکا و ایجاد فاجعه‌ای نظیر عراق در ایران آماده می‌کند  ( ادامه )

لطفا بیانیه حزب کار ایران (توفان) درموردسند «برنامه همکاری‌های جامع ۲۵ ساله ایران و چین»

از فیسبوک گودرز اقتداری
در مورد قرارداد ۲۵ ساله با چین
در دو سه هفته اخیر بحث و تبلیغات زیادی بر سر قراردادی بین ایران و چین در سطح رسانه ها در گرفته و برخی جریانات سیاسی هم برای خالی نماندن از قافیه برین قطار پریده و می تازند. در زیرنظرات خود را بعنوان کسیکه بواسطه حرفه و تحصیلات با بخش هایی ازین موارد در آمریکا در تماس هستم با شما در میان میگذارم.
با توجه به اینکه در همین هفته نسخه فارسی تفاهم نامه استراتژیک ایران و چین در سایت انصاف نیوز منتشر شد لذا نکات زیر را با عنایت به این مطلب هژده صفحه ای می نویسم:
1-
انچه در متن منتشر شده در انصاف نیوز میتوان دید انست که انچه در این مرحله منتشر شده رئوس استراتژیک و راهبردی است و به الطبع وارد جزئیات نمی شود. از یک سری امکانات و پتانسیل های راهبردی سخن گفته شده که موارد کلی و زیربنایی را در بر میگیرد مثلا ساخت راه و راه اهن و تجهیزات بندری و توسعه بنادر و فرودگاه ها. در مواردی از سرمایه گذاری در صنایع بویژه در رشته های تکنولوژیک پیشرفته صحبت شده است.
نیاز به یاداوری نیست که در برنامه ریزی کلان، هرم عمودی از دیدگاه راهبردی(استراتژیک) اغاز میشود که سپس به برنامه های اجرایی (تاکتیکی) تقسیم گردیده و درنهایت در هریک ازین برنامه ها پروژه های مختلف تبیین، طراحی و در نهایت اجرا میشوند. انچه تا بحال در مورد ان شایعه پردازی شده همه در دو ردیف پایین تر یعنی برنامه ای و پروژه ایست که هنوز بر سر آن توافقی نشده است. واکنش های سرد طرف چینی هم البته به همین دلیل است.
2-
در مورد راه و راه اهن برقی و تکنولوژی های الکترونیکی هیچ جای بحثی درباره پیشرفته بودن چین در این زمینه ها ضروری نیست! من بواسطه حرفه ای در این رشته اطلاع دقیق دارم که بیش از دو دهه است که در تمام کنفرانس های الکترونیک و یا ترابری که سالانه شرکت می کنم مشاهده می کنم که بدون اغراق تا ۶۰٪ تمام مقاله ها و تئوری های ارائه شده در جهان وسیله پژوهشگران چینی تهیه و عرضه میشوند. پیشرفت کمپانی هایی مانند هواوی انقدر باعث نگرانی ترامپ و دارودسته است که اروپایی ها را هم تهدید به تحریم کرده است اگر به 5G هواوی اجازه ورود بدهند. چینی ها در امور صنعتی بسیاری در ایران هم اکنون هم کار میکنند، بطور مشخص در صنعت اتوموبیل سازی که الان چین در مورد اتوموبیل های برقی به پای تسلای امریکایی نزدیک شده است در کرمان سرمایه گذاری های مشترک داشته است.
3-
در بندر سازی و راه اهن هم اکنون نیز چینی ها در ایران کار میکنند ساخت ترن و لوکوموتیو ها در ایران در دست چینی هاست(متروی قم و شیراز را چین ساخته و توسعه انرا بر عهده دارد)، در بنادر گواتر و چابهار چین مشغول کار است و بندر گواتر با سرمایه گذاری چین بوده و از تحریم های ترامپ بدلیل انتفاع افغانستان در ان معاف شده است. ساخت راه اهن فوق سریع مشهد به تهران و تبریز بخشی از پروژه راه و کمربند(جاده ابریشم قرن ۲۱) عملا برای ایران برایگان ساخته میشود، و به این توافق استراتژیک هم مرتبط نیست. خط سریع تهران به اصفهان و شیراز بخشی از سرمایه گذاری در خدمت توریسم است.
4-
تا کنون در مورد کیش و قشم و چابهار صحبت شده است، در کیش بنظر میرسد ایجاد یک مرکز ازاد تجاری-صنعتی مدنظر باشد. مدتهاست منطقه ازاد تجاری وجود داشته ولی نتوانسته بودند سرمایه گذاران قابل اعتنایی را جلب کنند. از نظر اب و هوا و محیط دریایی کیش بهترین منطقه برای ایران است و سرمایه گذاری چینی ها میتواند منطقه ی بسیار مناسبی برای تولید و صادرات تکنولوژی باشد. نیروی کار متبحر ایرانی که نسبتا با دستمزد پایین قابل استفاده است و امکانات بالای مسکونی توریستی از امتیازات کیش برای جلب سرمایه است.
5-
در قشم صحبت از تاسیسات صنعتی و تجهیزات امنیت دریایی می شود. ایران دو هدف را پیش میبرد اول انکه چینی ها را به سرمایه گزاری در پتروشیمی و گاز طبیعی در منطقه مشترک پارس جنوبی با قطر تشویق نماید. دوم انکه برای صادرات نفت به چین از کانال تنگه هرمز شریک و دخیل پیدا نماید. ایران اگر کل نفت خود را به چین بفروشد دیگر گرفتار تحریم امریکا نیست ولی چینی ها اگر نتوانند تنگه را کنترل کنند نمیتوانند بر توانایی ایران بر باز نگه داشتن تنگه هرمز اتکا داشته باشند. چین توافق کرده است در بخشی از قشم یک بندرگاه با امکان لنگراندازی نظامی داشته باشد. تا بتواند نیروی دریایی خود را مامور حفاظت از نفتکش های به مقصد چین نماید.
6-
در چایهار هم اکنون هم ایران دو قرارداد عظیم بندرسازی با چین و هند دارد. پایگاه نیروی هوایی ایران در چابهار آخرین تاسیسات ساخته شده در رژیم سابق است و به اندازه کافی مدرن و قابل استفاده بوده و فضا برای توسعه هم دارد. چینی ها به امکانات مشترک برای حمایت از نیروی دریایی خود در اقیانوس هند و دریای عمان از اینجا حساب می کنند. چین پایگاه دیگری در جیبوتی دارد مقابل یمن انطرف باب المندب!
7-
در ارتباط با امال تکنولوژیک توافق راهبردی باید در نظر داشت که چین از مرحله اول برنامه توسعه صنعتی خود گذشته است—زمانیکه در دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی محل سرمایه گذاری امریکا و غربی ها به دلیل نیروی کاری ارزان بود. الان چین خود نه تنها صادر کننده تولیدات فنی ست بلکه تکنولوژی و سرمایه را نیز خودش صادر میکند. از سویی ایران از نظر دانش های بنیادی در سطح خوبی قرار دارد، اکثر تحصیل کرده های ایران علیرغم سیاه نمایی های سیاست بازان براحتی جذب دانشگاه های غربی شده و در بسیاری از کشور های جهان با روی گشاده بکار گرفته میشوند. نگاه چین به ایران یک نگاه براساس منافع مشترک است. نیروی کار متخصص و منبع انرژی از ایران و سرمایه و بازاریابی و صادرات از چین. گرچه چین مانند هر ابرقدرت دیگری به توسعه نفوذ خود میاندیشد ولی در اینجا مانند غرب فقط به فکر برداشت نفت و انداختن نان خشک نیست. بخاطر داشته باشید که حتی در زمان شاه هم فقط اتحاد شوروی بود که حاضر شد به ایران صنعتی مانند ذوب آهن بفروشد. تولید محصولات تکنولوژیک در ایران همانطوریکه نتیجه سرمایه گذاری های غرب در دهه های ۸۰ و ۹۰ عملا بذر توسعه صنعتی در چین را کاشت و در دهه ۶۰ باعث رشد صنعتی ژاپن و در دهه ۷۰ در کره جنوبی و تایوان گردید، می تواند به رشد فن اوری و تولید در سطح قابل رقابت در بازارجهانی به ایران نیز کمک کند.
8-
الان سواحل جنوبی خلیج فارس از شرق تا غرب محل استقرار نیروهای دریایی و هوایی امریکا، بریتانیا و فرانسه است، در کویت، بحرین، عربستان سعودی، قطر و ابوظبی پایگاه های هوایی بریتانیا، امریکا و فرانسه و در کویت، بحرین، قطر و دبی پایگاه دریایی بریتانیا امریکا و فرانسه مستقرند. علیرغم اختلافات امریکا و اروپا برسر برجام انها در ناتو و عملیات نظامی مشترکند. سناریوی محتمل انست که روزی امریکا بخواهد ورود و خروج نفتکش ها و کشتی های باربری ایران را متوقف و عملا محاصره دریایی بر ایران اعمال نماید. امریکا هم اکنون این پروسه را باصدور حکم توقیف نفتکش های ایرانی کلید زده است. من فقط سناریو را مطرح می کنم و شما راه های تقابل با ان را حدس بزنید الف: ایران تسلیم شود ب: ایران مقابله به مثل کند که در انصورت خطر جنگ قطعی ست! ج: ایران از چین و روسیه درخواست حمایت کند، احتمال انکه انها بخواهند و یا بتوانند در این لحظه وارد ماجرا بشوند زیاد بالا نیست د: ایران توافقی مانند انچه مورد بحث است با چین بعنوان طرف تجاری نفت و پتروشیمی خود امضا کند و چین نگهبانی از سوخت بارگیری شده بمقصد خود را خودش از مبدا بدست بگیرد. انچه گفتیم در باره هر نوع محصولات دیگر از جمله تولیدات تکنولوژی-محور چینی در خاک ایران هم صادق است.
9-
و اما بزرگترین نکته منفی درباره چینی ها انست که انها قراردادی با اریک پرنس دارند که موسس بلک واترز(ارتش خصوصی قراردادی امریکا در عراق) است، امنیت بیشتر تاسیسات و اکتشافات معدنی چین در افریقا وسیله این کمپانی خصوصی اداره میشود که حالا سرمایه گذاری هایی از ولیعهد امارات محمد بن زاید و مشاوره امنیتی اسراییل هم در ان نقش دارد. اطمینان کردن چینی ها به چنین معجونی شاید در افریقا ممکن باشد اما در محیط سرزمینی ایران و خلیج فارس به یقین خطرناک و نابخردانه است. صحبتی که از پنج هزار نیروی امنیتی برای حفاظت از تاسیسات چین میشود اگر منظور این باشد معنی اجازه ورود به مزدورانی دارد که معلوم نیست چه هدفی را دنبال می کنند.
دلیل مخالفت ها با این توافق یا تفاهم نامه چیست؟
تا حاییکه من میتوانم حدس بزنم این مخالفت دو سه ریشه دارد:
یکم انکه برای برخی که عمدتا خود را برانداز میدانند مساله انست که اگر هر کاری باعث حل مشکلات مملکت گردد در عمل باعث عمر بیشتر حکومت اسلامی در ایران خواهد شد و این نتیجه ایست که برایش هیچ توجیهی پذیرفته نیست. شوربختانه اما در سوی دیگر این ساطور مردم ایران هستند که بزعم مخالفین تنها راه نجاتشان کفن کردن رژیم است و تمام عذابی که میکشند برای خارج نشینان و حتی برخی از داخل نشینان بهایی ست که باید برای سقوط رژیم بپردازند.
دوم انکه به باور من عبور ایران به دموکراسی و مردم سالاری اگر از طریق جنگ و براندازی سخت نباشد باید از روش های اصلاح طلبانه و یا تحولی نرم صورن گیرد گه مقدمه اش رشد اقتصادی و افزایش سطح و حجم طبقات میانی جامعه است. برای چنین رشدی لزوما بالا رفتن سطح تولیدات داخلی و افزایش سزمایه گذاری های ملی لازم است. سطح رفاه و درامد متوسط اجتماعی بالای سطح فقر باشد. چنین برنامه هایی برای رشد سرمایه ملی در کشوری مانند چین به شکل چشمگیری در طی سی سال گذشته بار اور بوده و همین مدل میتواند در ایران نیز اثرات مثبت داشته باشد.
سوم انکه بخشی از مخالفین که خود را از گروه اول معرفی نمی کنند معتقدند که از مورد دوم مردم عادی سود نخواهند برد و رانتخواران و نزدیکان رژیم نفع خواهند برد. این خطر کاملا واقعی و منطقی ست اما در مجموع مگر در روسیه و یا چین منافع اول به روسای حزبی نرسید؟ مگر در تمام جمهوری های شوروی سابق رهبران حزبی به رئیس جمهوران مادام العمر تبدیل نشده اند که الان هم ریاست را موروثی به فرزندانشان منتقل می کنند؟ با این وجود اما شکی نیست که سطح متوسط زندگی و رفاه در جمعیت سه میلیاردی چین و در سراسر روسیه هم بالا رفته است.

نقش ارامنه در سوسیال دموکراسی ایران
خسرو شاکری، آرشاویر چلنگریان، تیگران درویش و...
به کوشش : محمدحسین خسروپناه


تحقق رؤیای ناتمام مشروطه‌خواهی
گفت‌وگو با هاشم آقاجری
شرق / یکشنبه ۸ تیر ۱۳۹۹
مشروطه‌خواهی آرمانی است که بیش از یک‌و‌نیم سده در ایران دنبال شده است. نسل‌های مختلف نیروهای اجتماعی، فکری و سیاسی، مشروطه‌کردن قدرت را پیش‌شرط تحقق مطالبه مشارکت، حق تعیین سرنوشت، پاسخ‌گویی، کرامت، آزادی و عدالت می‌دانستند. با وجود توفیق نسبی در هر برهه برای تحقق این آرمان‌ها، ناکامی و انسداد نیز بخش لاینفک این مسیر بوده است. با این وصف، اینکه مشروط‌کردن قدرت با چه ابزاری امکان‌پذیر است، موضوعی مهم و قابل اندیشیدن است. آنچه مسلم است و تجربه یک سده فرازهای تحول‌خواهی ایرانیان نشان می‌دهد، با صرف ایجاد پارلمان نمی‌توان به مشروطه دست یافت؛ این تجربه در وجدان تاریخی ایرانیان تثبیت شده است. سؤال این است که با چه ابزارهایی دستیابی به مشروطیت ممکن است؟ و قبل از این سؤال برای عمق‌بخشیدن به آن می‌توان پرسید آیا اساسا مشروط‌کردن قدرت در ایران امکان‌پذیر است؟
مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه جهاد دانشگاهی در چارچوب تدوین مبانی نظری توانمندسازی حاکمیت، با همکاری روزنامه «شرق»، مروری بر نظریه‌های تبیین سیر قدرت در ایران داشته و پرسش‌های پیش‌گفته درباره لوازم مشروطه‌خواهی را به‌همراه بررسی انتقادی نظریه‌های ناظر بر استبداد شرقی به گفت‌وگو با صاحب‌نظران نهاده است. تا سالگرد امضای فرمان مشروطیت در ۱۴ مرداد، روزنامه «شرق» به‌صورت هفتگی دیدگاه صاحب‌نظران در این گفت‌وگوها را بازتاب می‌دهد.

Bis 23. Luni 2020